پاسخ اجمالی:
ابن قتيبه از سعد نقل مي کند: على(ع) در نيکى هايمان با ما شريک بود ولى ما با او در نيکى هايش شريک نبودیم و ما به نيکى مى دانستيم که او سزاوارترين فرد نسبت به کار خلافت است. عامر ابن سعد ابی وقاص، از پدرش نقل می کنند: که در حضور معاويه، سه فضليت والاي علی(ع)، یعنی؛ حديث منزلت، مقام علي(ع) در جنگ خيبر و جان نبي بودن در ماجراي مباهله را برای معاویه بیان کرده است.
پاسخ تفصیلی:
ابن قتیبه در کتاب امامت و سیاست می نویسد: سعد بن ابی وقاص در مورد علی(علیه السّلام) می گفت: على(علیه السّلام) در نیکى هاى ما با ما شریک است ولى ما با او در نیکى هایش شریک نیستیم. او از همه ما به کار خلافت سزاوارتر بود اما قضا و قدر مدتى او را از حقش دور ساخت. و ما به نیکى مى دانستیم که او سزاوارترین فرد نسبت به کار خلافت است (1).
همچنین در کتاب صحیح مسلم از قول عامر بن سعد بن ابى وقّاص به نقل از پدرش می نویسد: در یکى از روزها، معاویة بن ابى سفیان به سعد بن ابی وقاص دستور داد تا به على بن ابیطالب (علیه السّلام) ناسزا بگوید! «سعد» از دستور او سرپیچى کرد. معاویه، از وى پرسید: به چه سبب على را دشنام نمی دهی؟ سعد گفت: بخاطر آن که خودم در شأن على علیه السّلام) از رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله) سه فضیلت شنیده ام که با توجه به آن ها، هیچگاه به سبّ و دشنام علی(علیه السّلام)، اقدام نمى کنم.
فضیلت اول: در ماجرای جنگ تبوک رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله)، حضرت على (علیه السّلام) را به جانشینى خود، در مدینه باقى گذاشت، آنگاه على (علیه السّلام) به پیامبر(صلّى اللّه علیه و آله) فرمود: یا رسول الله! آیا مرا به جانشینی بر زنان و کودکان می گماری؟ رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله) در پاسخش، فرمود: آیا خرسند نیستى از این که جایگاه تو نسبت به من، همانند جایگاه هارون، به حضرت موسى (علیه السّلام) باشد؛ با این تفاوت که پس از من پیغمبرى مبعوث نمى شود .
فضیلت دوم: در جنگ خیبر، از رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله) شنیدم، که مى فرمود: « پرچم اسلام را به دست کسى میدهم که خدا و رسول را دوست مى دارد و خدا و رسول هم، او را دوست مى دارند». از شنیدن این سخن همه ما در انتظار اینکه این فضیلت بزرگ نصب ما گردد، سر از پا نمی شناختیم، که در همان زمان رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله) على را به حضور طلبید. على (علیه السّلام) در حالى به حضور حضرت رسول شرف یاب شد که به درد چشم شدیدی مبتلا بود، رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله) آب دهان مبارک را بر چشم حضرت على (علیه السّلام) مالید، دیدگانش شفا یافت و پرچم اسلام را که یاد بود نصرت الهى بود، به دست او سپرد و از برکت وجود حضرت على (علیه السّلام)، فتح و پیروزى عظیمی نصیب اسلام شد .
فضیلت سوم: هنگامى که آیه مباهله «فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ»؛(2) نازل شد، رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله)، حضرت على (علیه السّلام) و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین (علیهم السّلام) را به حضور طلبید و فرمود: بار پروردگارا! اینان اهل بیت من هستند .
که اگر یکی از این فضیلتها براى من بود، بهتر و ارزنده تر از شتران سرخ موی بود که در اختیار من باشد.(3) این موضوع را بسیاری از علمای اهل سنت در کتب شان نقل کردهاند که به جهت اختصار به بعضی از آنها اشاره می کنیم: ابن کثیر در البدایة والنهایة.(4) ابن اثیر در اسد الغابه فی معرفة الصحابة.(5) ذهبی در تاریخ الاسلام، ص627. و همچنین شرح مسلم، النووی.(6) و ینابیع المودة، القندوزی.(7)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.