پاسخ اجمالی:
فضل بن روزبهان در مقابله با حدیث سدّ ابواب مى گوید: در صحیحین به سند صحیح وارد شده که پیامبر(ص) امر به بسته شدن هر پنجره اى به جز پنجره خانه ابوبکر نمود و این فضیلتى براى ابوبکر است. لکن این حدیث بر فرض صحّت سند، خبر واحد ظنّى است که توانایی مقابله با خبر متواتر قطعى - درباره درب خانه امام على(ع)- را ندارد. ابن ابى الحدید مى گوید: حدیث سدّ ابواب تنها از براى على(ع) بود که طرفداران ابوبکر آن را قلب بر ابوبکر کردند.
پاسخ تفصیلی:
فضل بن روزبهان در مقابله با حدیث «سدّ ابواب مگر باب على(علیه السلام)» مى گوید: «به سند صحیح در صحیحین وارد شده که پیامبر امر به بسته شدن هر پنجره اى به جز پنجره ابوبکر نمود و این فضیلتى است براى ابوبکر».(1)
و بخارى به سندش از عکرمه از ابن عباس نقل کرده که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: «... از جانب من هر پنجره کوچک که به مسجد باز است ببندید به جز پنجره کوچک ابوبکر».(2)
در پاسخ مى گوییم:
1 ـ حدیث خوخه ابوبکر بر فرض صحّت سند، خبر واحد ظنّى است که نمى تواند با خبر متواتر قطعى که درباره درب خانه امام على(علیه السلام) وارد شده مقابله داشته باشد.
2 ـ ابن ابى الحدید معتزلى مى گوید: «حدیث سدّ ابواب» تنها از براى على(علیه السلام) بود که طرفداران ابوبکر آن را قلب بر ابوبکر کردند».(3)
و این احتمال بسیار قوى است؛ زیرا این گونه کارها را در جاهاى دیگر همانند حدیث «مدینه علم» و «منزلت» و... نیز انجام داده اند. لذا سیوطى در «اللآلى المصنوعة» از خطیب بغدادى و دیگران نقل کرده است که این حدیث درباره باب ابوبکر غلط است.(4)
3 ـ در سند حدیث، «فُلیح بن سلیمان» واقع است که نسائى مى گوید: او فردى قوى به حساب نمى آید.(5) و نیز ذهبى از ابن معین و ابوحاتم و نسائى همین تعبیر را راجع به او نقل کرده است.(6)
ابوحاتم مى گوید: از معاویة بن صالح شنیدم که از یحیى بن معین مى گفت: فُلیح بن سلیمان و فرزندش ثقه نیستند. عثمان بن سعید از یحیى روایت کرده که فُلیح ضعیف است. و عباس از یحیى روایت کرده که به روایات فلیح احتجاج نمى شود. عبدالله بن احمد مى گوید: از ابن معین شنیدم که مى گفت: سه نفر هستند که از حدیثشان پرهیز مى شود: محمّد بن طلحة بن مصرف، ایوب بن عقبه و فلیح بن سلیمان... .(7)
ابن حجر نیز تضعیفاتى را در ترجمه فلیح نقل کرده است.(8)
4 ـ در حدیث «خوخه ابوبکر» که بخارى آن را نقل کرده «عکرمه» در سند آن واقع شده که متهم به دروغ و کفر است. و نیز او از فرقه هاى خوارج به حساب آمده است.(9)
ذهبى در «میزان الاعتدال» از یحیى بن سعید انصارى نقل کرده که عکرمه کذّاب است. و از ابن سیرین نیز همین تعبیر راجع به او رسیده است.(10)
او نیز در «تذکرة الحفاظ» نقل کرده که عکرمه معتقد به رأى خوارج بوده است و لذا مالک و مسلم از او اعراض کرده اند.(11)
ذهبى نقل مى کند که عکرمه روزى بر درب مسجد ایستاد و گفت: تمام افراد این مسجد کافرند.(12)
ابن حجر از سعد بن مسیب نقل کرده که او به غلامش گفت: اى برد! بر من دروغ نگو همان گونه که عکرمه بر ابن عباس دروغ گفت.(13)
5 ـ در سند حدیث «خوخه ابوبکر»، «جریر بن حازم» وجود دارد که احمد بن حنبل او را کثیر الغلط معرفى کرده و ابن حبان نیز او را کثیر الخطا مى داند. و نیز از ساجى نقل کرده که جریر احادیثى را نقل کرده که مقلوب است. این تعبیر از ازدى نیز نقل شده است.(14) و لذا مى توان یکى از احادیث مقلوبه اى را که او نقل کرده حدیث مورد بحث دانست; زیرا حدیثى که از براى امام على(علیه السلام) بوده، آن را قلب کرده و بر ابوبکر منطبق ساخته اند.
6 ـ بخارى حدیث «خوخه ابوبکر» را به سند دیگرى نیز نقل کرده(15) که در سند آن اسماعیل بن عبدالله بن اویس بن مالک است، که عده اى او را جرح و قدح کرده اند. نضر بن سلمه او را تکذیب نموده و دارقطنى مى گوید: من او را اختیار نمى کنم. و نیز او اهل رشوه بوده است.(16)
قاضى عینى مى گوید: «اسماعیل بن ابى اویس، خود اقرار بر جعل حدیث کرده است. و ابن معین گفته که اسماعیل به اندازه کمترین پولى ارزش ندارد. و نضر بن سلمه مى گوید: او کذّاب است».(17)
ضمن اینکه حدیث «سد ابواب» قبل از حدیث «خوخه ابوبکر» توسط راویان زیادی نقل شده و از آنجا که به صورت حصر هم آمده دلیل بر ابطال حدیث «خوخه ابوبکر» می باشد.(18)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.