پاسخ اجمالی:
برخى از علماى اهل سنّت مانند ابواسحق ثعلبی، آیه عذاب واقع را مربوط به قصه غدیر و نازل شدن عذاب بر شخصی که معترض به انتخاب علی توسط پیامبر به امامت امت بود مى دانند این حدیث مطابق رأى اهل سنت معتبر است و نزد حدیث شناسان، سلسله سند راویان آن با عناوینی چون عالم، مفسر، صحیح النقل، مورد وثوق، ثابت قدم، دانا به سنن و با ورع توصیف شده اند.
پاسخ تفصیلی:
برخى از علماى اهل سنّت آیه «عذاب واقع» را مربوط به قصه غدیر مى دانند; از قبیل:
«ابو اسحاق ثعلبى»، او مى گوید: از «سفیان بن عیینه» درباره تفسیر قول خداوند ـ عزّ وجلّ ـ «سَأَلَ سائِلٌ» سؤال شد که در شأن چه کسى نازل شده است؟ او در جواب گفت: تو از من درباره مسأله اى سؤال کردى که کسى قبل از تو از من سؤال نکرده بود. حدیث کرد مرا پدرم از «جعفر بن محمّد»، از پدرانش(علیهم السلام): هنگامى که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به سرزمین غدیر خم رسیدند، مردم را ندا داده و همه را جمع کردند. آن گاه دست على بن ابى طالب را گرفت و فرمود: هر کس من مولاى اویم این على مولاى اوست.
این خبر شایع شد و در همه کشورها و شهرها پیچید. از آن جمله خبر به حارث بن نعمان فهرى رسید. او در حالى که بر شتر خود سوار بود وارد سرزمین ابطح شد و از شتر خود پایین آمده، شتر را خوابانید و پاى او را بست. آن گاه به خدمت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمد در حالى که در میان جمعى از اصحاب خود بود. عرض کرد: اى محمد! ما را از جانب خداوند امر کردى تا شهادت به وحدانیّت خدا دهیم و این که تو رسول خدایى، ما هم قبول کردیم. و امر نمودى تا پنج نوبت نماز بخوانیم. آن را نیز از تو قبول کردیم. و ما را به زکات و روزه ماه رمضان و حج امر کردى آن ها را نیز قبول کردیم. به این راضى نشدى تا آن که بازوان پسر عمویت را بالا برده و او را بر ما برترى دادى و گفتى: «من کنت مولاه فهذا علیّ مولاه»؛ (هر کس که من مولاى اویم این على مولاى اوست.) آیا این مطلبى بود که از جانب خود گفتى یا از جانب خداى ـ عزّ وجلّ ـ؟!
پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: قسم به کسى که جز او خدایى نیست، همانا این مطلب از جانب خداوند بوده است.
در این هنگام حارث بن نعمان به پیامبر پشت کرده و به سوى مرکب خود حرکت کرد در حالى که مى گفت: بار خدایا! اگر آنچه محمد مى گوید حقّ است بر من سنگى از آسمان ببار یا عذابى دردناک بر من بفرست. او به شتر خود نرسیده بود که خداوند بر او سنگى فرستاد که بر سر او خورده و از پشت او بیرون آمد و به این طریق به قتل رسید. در این هنگام بود که خداوند ـ عزّ وجلّ ـ این آیه را نازل کرد: «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذاب واقِع * لِلْکافِرینَ لَیْسَ لَهُ دافِعٌ».(1)، (2)
این حدیث مطابق رأى اهل سنت معتبر است، در اینجا به بررسى سند آن مى پردازیم:
ابن خلّکان مى گوید: «ابو اسحاق احمد بن محمد بن ابراهیم ثعلبى نیشابورى، مفسّر مشهور که یکتاى اهل زمان خود در علم تفسیر بود، تفسیرى نوشته که با آن بر سایر مفسّران فایق آمده است. «عبدالغافر بن اسماعیل فارسى» در کتاب «سیاق تاریخ نیشابور» او را یاد کرده و بر او درود فرستاده و نیز او را صحیح النقل و مورد وثوق و اطمینان دانسته است....»(3)
«صفدى» نیز درباره او مى گوید: او «حافظ»، «عالم»، «صاحب نظر در عربیّت» و «موثّق» است.(4).
سفیان بن عینیه از مشاهیر مورد وثوق نزد اهل سنّت است. «نووى» درباره او مى گوید: «سفیان بن عیینه... اعمش، ثورى، مسعر، ابن جریح، شعبه، همّام، وکیع، ابن مبارک، ابن مهدى، قطّان، حمّاد بن زید، قیس بن ربیع، حسن بن صالح، شافعى، ابن وهب، احمد بن حنبل، ابن مدینى، ابن معین، ابن راهویه، حمیدى و بسیارى که قابل شمارش نیستند، از او روایت نقل کرده اند. و ثورى از قطّان، و او از ابن عیینه روایت نقل کرده است. علما اتفاق بر امامت و جلالت و عظمت مرتبه او دارند.»(5)
«ذهبى» گوید: «امام ابو محمد سفیان بن عیینه هلالى شیخ حجاز بوده است.»
«شافعى» گفته: اگر نبود مالک و سفیان، علم حجاز از بین رفته بود... او ثابت قدم در حدیث بود.
«بهز بن اسد» گفته: همانند ابن عیینه را ندیدم... و احمد گفته من کسى را داناتر به سنن از او نیافتم.»(6)
«یافعى» مى گوید: «علما در حقّ او گفته اند: او «امام»، «عالم»، «ثابت» و «با ورع» بوده و اجماع بر صحت حدیث اوست....»(7).(8)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.