پاسخ اجمالی:
شیخ الاسلام حموئی آیه عذاب واقع در سوره معارج را مربوط به قصه غدیر و نازل شدن عذاب بر شخصی که معترض به انتخاب علی(ع) توسط پیامبر(ص) به امامت امت بود مى داند. و علمای اهل سنت او را از محدثین و فقها می دانند.
پاسخ تفصیلی:
شیخ الاسلام حمّوئى در باب پانزدهم از کتاب «فرائد السمطین» از شیخ عمادالدین عبدالحافظ بن بدران، از قاضى جمال الدین عبدالقاسم بن عبدالصمد انصارى، از عبدالجبار بن محمد خوارزمى بیهقى، از ابى الحسن على بن احمد واحدى نقل کرده که گفت: من در تفسیر استادم «ابو اسحاق ثعلبى» قرائت کردم که از «سفیان بن عیینه» درباره این آیه «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذاب واقِع»(1) سؤال شد که در شأن چه کسى نازل شده است؟ او در جواب گفت: تو از من درباره مسأله اى سؤال کردى که کسى قبل از تو از من سؤال نکرده بود. حدیث کرد مرا پدرم از «جعفر بن محمّد»، از پدرانش(علیهم السلام): هنگامى که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به سرزمین غدیر خم رسیدند، مردم را ندا داده و همه را جمع کردند. آن گاه دست على بن ابى طالب را گرفت و فرمود: هر کس من مولاى اویم این على مولاى اوست.
این خبر شایع شد و در همه کشورها و شهرها پیچید. از آن جمله خبر به «حارث بن نعمان فهرى» رسید. او در حالى که بر شتر خود سوار بود وارد سرزمین ابطح شد و از شتر خود پایین آمده، شتر را خوابانید و پاى او را بست. آن گاه به خدمت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمد در حالى که در میان جمعى از اصحاب خود بود. عرض کرد: اى محمد! ما را از جانب خداوند امر کردى تا شهادت به وحدانیّت خدا دهیم و این که تو رسول خدایى، ما هم قبول کردیم. و امر نمودى تا پنج نوبت نماز بخوانیم. آن را نیز از تو قبول کردیم. و ما را به زکات و روزه ماه رمضان و حج امر کردى آن ها را نیز قبول کردیم. به این راضى نشدى تا آن که بازوان پسر عمویت را بالا برده و او را بر ما برترى دادى و گفتى: «من کنت مولاه فهذا علیّ مولاه»؛ (هر کس که من مولاى اویم این على مولاى اوست.) آیا این مطلبى بود که از جانب خود گفتى یا از جانب خداى ـ عزّ وجلّ ـ؟!
پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: قسم به کسى که جز او خدایى نیست، همانا این مطلب از جانب خداوند بوده است.
در این هنگام حارث بن نعمان به پیامبر پشت کرده و به سوى مرکب خود حرکت کرد در حالى که مى گفت: بار خدایا! اگر آنچه محمد مى گوید حقّ است بر من سنگى از آسمان ببار یا عذابى دردناک بر من بفرست. او به شتر خود نرسیده بود که خداوند بر او سنگى فرستاد که بر سر او خورده و از پشت او بیرون آمد و با این طریق به قتل رسید. در این هنگام بود که خداوند ـ عزّ وجلّ ـ این آیه را نازل کرد: «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذاب واقِع * لِلْکافِرینَ لَیْسَ لَهُ دافِعٌ«.(2)
حموئى همان ابراهیم بن محمد بن مؤیّد بن حمویه صدرالدین ابو المجامع شافعى است که از شیوخ «ذهبى» بوده و در سال 722 وفات یافته است. علماء اهل سنّت او را امام در علوم حدیث و فقه معرفى کرده اند.(3)
تألیف کتاب او «فرائد السمطین» در سال 716 به پایان رسیده است.
بغدادى مى گوید: «جوینى از کتابش (فرائد السمطین) درسال 716 فارغ شد.»(4) کتاب او از بهترین کتاب هایى است که اهل سنّت در نقل فضایل و مناقب اهل بیت(علیهم السلام) به رشته تحریر درآورده اند.(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.