پاسخ اجمالی:
پیامبر(ص) در موارد زیادی على(ع) را به عنوان برادر خود معرفی کرده، از جمله: فرمودند: تو برادر منى در دنیا و آخرت. یا اینکه در پاسخ به علت خوشحالیشان فرمودند: بشارتى از طرف پروردگارم در مورد برادرم و دخترم رسیده. و روزى به او مطلبى سپرد و فرمود: تو برادر و وزیر منى، دیْن مرا ادا مى کنى و... . حتی هنگام وفاتش نیز فرمود: برادرم را فراخوانید، و على(ع) را خواستند.
پاسخ تفصیلی:
پیامبر(صلى الله علیه وآله) در موارد زیادی على(علیه السلام) را به عنوان برادر خود معرفی کرده اند؛ در اینجا به برخی از آنها اشاره می کنیم:
پیامبر(صلى الله علیه وآله) به على بن ابى طالب(علیه السلام) فرمودند: «أَنْتَ أَخِى فِى الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ»(1)؛ (تو برادر منى در دنیا و آخرت).
پیامبر بر دوش على(علیه السلام) دست گذاشتند و فرمودند: «این، برادر، وصى و خلیفه من در بین شماست، از او بشنوید و اطاعت کنید».
و روزى پیامبر به سوى اصحابش آمد در حالى که چهره اش بشاش و درخشان بود. عبدالرحمن بن عوف سرّ این خوشحالى را پرسید. حضرت در پاسخ فرمودند: «بشارتى از طرف پروردگارم در مورد برادرم و پسر عمویم و دخترم رسیده که: خداوند فاطمه(علیها السلام) را به على(علیه السلام) تزویج کرده است...».(2)
و هنگامى که سیّده زنان با سیّد و بزرگ عترت عروسى کرد، پیامبر به ام ایمن فرمود: اى ام ایمن، برادرم را فرا خوان. ام ایمن گفت: او برادر توست و دخترت را به همسرى او مى دهى؟ فرمود: بلى، اى ام ایمن. ام ایمن على(علیه السلام) را فرا خواند و على آمد.(3)
چه بسیار پیامبر(صلى الله علیه وآله) به على اشاره مى کرد و مى فرمود: «هذا أَخِى، وَ ابْنُ عَمِّى وَ صِهْرِى وَ أَبُو وُلْدِى»(4)؛ (این! برادرم، پسر عمویم، دامادم و پدر فرزندانم مى باشد).
روزى پیامبر با على سخن مى گفت به او فرمود: «أَنْتَ أَخِى وَ صاحِبِى»(5)؛ (تو برادر و رفیق منى).
و بار دیگر به وى فرمود: «تو برادر، همراه و رفیق من در بهشتى).(6)
روز دیگرى در جریانى که بین او و برادرش جعفر و زید بن حارثه بود، وى را مخاطب ساخته و فرمود: «اما تو اى على، برادر و پدر فرزندان منى، از من هستى و رجوع تو به سوى من است).(7)
و روزى که به او مطلبى سپرد و وصیتى فرمود، به او گفت: «تو برادر و وزیر منى، دِیْن مرا ادا مى کنى، به وعده هایم وفا مى کنى و ذمه ام را برى مى نمایى).(8)
و آن دم که هنگام وفاتش رسید ـ پدر و مادرم فدایش باد - فرمود: برادرم را فراخوانید. على(علیه السلام) را خواستند، به او فرمود: به من نزدیک شو. به وى نزدیک شد و آن حضرت را بر سینه خود تکیه داد، همچنان با وى سخن مى گفت تا این که روح پاکش از بدنش خارج گردید و مقدارى از آب دهان آن حضرت بر بدن او ریخت.(9) و فرمود: بر درب بهشت نوشته شده است: «لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ، عَلِىٌّ أَخُو رَسُولِ اللّهِ».(10)، (11)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.