پاسخ اجمالی:
طبق روایتی از ابوذر غفاری که از دیگر اصحاب همچون ابن عباس و عمار یاسر و عبدالله بن سلام و سلمه بن کهیل نیز روایت شده؛ در یکی از روزها وقتی سائلی وارد مسجد شد و بعد از درخواست کمک از کسی چیزی دریافت نکرد خدا را شاهد گرفت که در مسجد پیامبر کسی به تقاضای او پاسخ نداد. در این هنگام علی که در حال نماز بود انگشترش را به او داد و پیامبر که شاهد این ماجرا بود مانند حضرت موسی دعا کرد و از خدا خواست که علی را به عنوان پشتیبانی قوی وزیرش قرار دهد، و آیه ولایت نازل شد.
پاسخ تفصیلی:
از «ابوذر غفارى» نقل شده که گفت: اى مردم! روزى از روزها با رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در مسجد نماز مى خواندم، سائلى وارد مسجد شد و از مردم تقاضاى کمک کرد، ولى کسى چیزى به او نداد، دست خود را به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! تو شاهد باش که من در مسجد رسول تو تقاضاى کمک کردم، ولى کسى جواب مساعد به من نداد. در همین حال حضرت على(علیه السلام) که در حال رکوع بود با انگشت کوچک دست راست خود اشاره کرد. سائل نزدیک آمد و انگشتر را از دست آن حضرت بیرون آورد. پیامبر(صلى الله علیه وآله) که در حال نماز بود این ماجرا را مشاهده کرد. هنگامى که از نماز فارغ شد، سر به سوى آسمان بلند کرد و چنین گفت: خداوندا! برادرم موسى از تو تقاضا کرد که روح او را وسیع گردانى و کارها را بر او آسان سازى و گره از زبان او بگشایى تا مردم گفتارش را درک کنند. و نیز درخواست کرد هارون برادرش را وزیر و یاورش قرار دهى و به وسیله او نیرویش را زیاد کنى و در کارهایش شریک سازى. خداوندا! من محمّد، پیامبر و برگزیده توأم، سینه مرا باز کن و کارها را بر من آسان گردان، از خاندانم على را وزیر من قرار بده تا به وسیله او پشتیبانى قوى داشته باشم.
ابوذر مى گوید: هنوز دعاى پیامبر(صلى الله علیه وآله) پایان نیافته بود که جبرئیل نازل شده و به پیامبر(صلى الله علیه وآله) عرض کرد: بخوان! پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: چه بخوانم؟ گفت: بخوان: «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا...». (1)(2)
این مضمون از «ابن عباس»، «عمار یاسر»، «عبدالله بن سلام»، «سلمة بن کهیل»، «على بن ابى طالب»(علیه السلام) و عده دیگرى از صحابه نقل شده است.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.