پاسخ اجمالی:
پیامبر(ص) ابوبکر را همراه آیاتى از اوّل سوره برائت به سوى مکّه اعزام کرد تا آن را براى اهل مکّه اعلان کند. در این لحظه جبرئیل از طرف خدا آمده و گفت: این مأموریّت را جز خودت یا کسى که از توست نباید انجام دهد. پیامبر(ص)على(ع) را با شتر خود در پی ابوبکر فرستاده و فرمود او را دریاب، و هر جا که او را دیدى نامه را از او گرفته عازم مکّه شو و آن را براى اهل مکّه اعلان کن. على به او رسید، نامه را از او گرفت و عازم مکّه شد، حجّ را به جا آورد و آن را ابلاغ و اعلان نمود .
پاسخ تفصیلی:
پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) ابوبکر را همراه آیاتى از اوّل سوره برائت به سوى مکّه اعزام کرد تا آن را براى اهل مکّه اعلان کند. در این لحظه جبرئیل از طرف خدا آمده و گفت: «لن یؤدِّی عنک إلاّ أنت أو رجل منک»؛ ( این مأموریّت را جز خودت یا کسى که از توست نباید انجام دهد). پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله)على را با شتر خود به نام «عضباء» یا «جدعاء» در پى ابوبکر فرستاده و فرمود: «أدرکْه فحیثما لقیتَه فخُذ الکتاب منه واذهب إلى أهل مکّة فاقرأه علیهم»؛ ( او را دریاب، و هر جا که او را دیدى نامه را از او گرفته عازم مکّه شو و آن را براى اهل مکّه اعلان کن). و على(علیه السلام) در «عرج» یا در «ذوالحلیفه» یا در «ضجنان» و یا در «جحفه» به او رسید، نامه را از او گرفت و عازم مکّه شد، حجّ را به جا آورد و آن را ابلاغ و اعلان نمود .
مرحوم علاّمه امینى(رحمه الله) در الغدیر(1) 73 نفر از علمائى که در کتابهاى خود این روایت را ذکر کرده اند ، بر شمرده است ; که سندهاى این بزرگان در قضیّه اعلان برائت به گروهى از اصحاب با سابقه مى رسد و افراد ذیل از جمله آن اصحاب مى باشند :
1 ـ امیر مؤمنان على(علیه السلام)؛ زید بن یثیع از آن حضرت نقل کرده است: «لمّا نزلت عشر آیات من براءة على النبیّ(صلى الله علیه وآله)دعا أبا بکر(رضی الله عنه)لیقرأها على أهل مکّة، ثمّ دعانی فقال لی: أدرک أبا بکر فحیثما لقیته فخُذ الکتاب منه ، فاذهب به إلى أهل مکّة فاقرأه علیهم؛ فلحقتُه بالجحفة فأخذت الکتاب منه. ورجع أبو بکر(رضی الله عنه) فقال: یا رسول الله نزل فیَّ شیء؟ قال: لا، ولکنّ جبریل جاءنی فقال: لن یؤدّی عنک إلاّ أنت أو رجل منک»؛ (هنگامى که ده آیه از سوره برائت بر پیامبر(صلى الله علیه وآله)نازل شد ، پیامبر از ابوبکر خواست که آن را براى اهل مکّه اعلان کند ، سپس مرا خواسته فرمود: خود را به ابوبکر رسانده هر کجا او را دیدى نامه را از او بگیر و به سوى اهل مکّه برو و آن را براى آنان اعلان کن. و من در جحفه به او رسیده نامه را گرفتم و او برگشت و به پیامبر عرض کرد : اى پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) آیا چیزى درباره من نازل شده است؟ حضرت(صلى الله علیه وآله) فرمود : نه ، ولى جبرئیل نزد من آمده ، گفت : این نامه را جز خودت یا کسى که از توست نباید اعلان کند) .
عبدالله بن احمد در «زوائد المسند»، و حافظ ابوالشیخ، و ابن مردویه آن را نقل کرده اند . و همچنین سیوطى در «الدرّ المنثور» و متّقى هندى در «کنز العمّال» و شوکانى در «تفسیر» خود آن را از آنان نقل نموده اند. و در تفسیر «المنار» و... نیز دیده مى شود(2) .
2 ـ ابوبکر بن ابى قحافه؛ وى مى گوید: «پیامبر(صلى الله علیه وآله) او را براى اعلان برائت به سوى اهل مکّه اعزام کرد تا اعلان کند که از سال آینده مشرکان حقّ ندارند حجّ به جا آورند و کسى حقّ ندارد برهنه و عریان طواف کند، و به جز مسلمان کسى داخل بهشت نمى شود، و میان پیامبر و هر کسى که پیمانى هست تا پایان مدّت آن ، بر حال خود باقى است، و خدا و رسولش از مشرکان بیزارند. او سه روز در راه بود که پیامبر به علىّ فرمود : «ألحقه ، فردَّ عَلَىَّ أبا بکر وبلّغها أنت»؛ (خود را به او برسان ، و ابوبکر را نزد من برگردان و خودت آن را اعلان کن( . مى گوید: علىّ چنین کرد، و وقتى که ابوبکر خدمت پیامبر رسید گریه کرد و گفت: اى پیامبر خدا! درباره من مشکلى پیش آمده؟ حضرت فرمود : «ما حدث فیک إلاّ خیر ولکن اُمرتُ أن لایبلّغه إلاّ أنا أو رجل منّی»؛ (درباره تو جز خیر اتّفاقى رخ نداده، لکن من مأمور شده ام که آن را جز من یا مردى که از من است تبلیغ نکند) .
این حدیث را احمد در «مسند»، و ابن کثیر در «تاریخ» خود نقل کرده اند(3) .
3 ـ ابن عبّاس .
ترمذى در «جامع»، و بیهقى در «سنن» و...این روایت را از او نقل کرده اند(4) .
4 ـ جابر بن عبد الله انصارى .
دارمى در «سنن» خود، و نسائى در «خصائص» و... این روایت را از او نقل کرده اند(5) .
چکیده این احادیث این است که: وقوع اصل داستان تواتر معنوى یا اجمالى دارد؛ یعنى این که آیات از ابوبکر گرفته شده، و امیر مؤمنان(علیه السلام) آن را ابلاغ نموده، و وحى نازل شده که به پیامبر دستور مى دهد جز او یا فردى که از اوست نباید آن را اعلان کند. و این رخداد اشاره دارد به این که شخصى که وحى مبین، وى را براى اعلان و تبلیغ چند آیه از آیات قرآن شایسته نمى داند چگونه او را بر ترویج و تعلیم همه دین، و تبلیغ همه احکام و مصالح ، امین قرار مى دهد؟!6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.