پاسخ اجمالی:
در روایتى که مسلم از جابر بن سمره نقل کرده آمده است: از رسول خدا(ص) شنیدم که مى فرمود: «دائماً امر مردم گذرا است تا آن که دوازده مرد متولّى آنان گردند. آن گاه کلمه اى فرمود که (به جهت شلوغ کردن عده اى) بر من مخفى شد. از پدرم سؤال کردم که رسول خدا(ص) چه فرمود؟ گفت پیامبر فرمود: همه آن ها از قریشند». ولی طبق روایات دیگر و به قرینه اینکه اگر پیامبر(ص) خلفا را به قریش نسبت داده بود، آن ها سر و صدا نمی کردند، معلوم می شود که پیامبر(ص) فرموده بود: همه آن ها از بنی هاشم (یا از عترت من) هستند.
پاسخ تفصیلی:
در روایتى که مسلم از جابر بن سمره نقل کرده آمده است: از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) شنیدم که مى فرمود: «لایزال امر الناس ماضیاً ما ولیهم اثناعشر رجلا، ثمّ تکلم النبى(صلى الله علیه وآله) بکلمة خفیت علىّ فسألت ابى ماذا قال رسول الله؟ فقال: کلّهم من قریش»؛ (دائماً امر مردم گذرا است تا آن که دوازده مرد متولّى آنان گردند. آن گاه تکلم به کلمه اى کرد که بر من مخفى شد. از پدرم سؤال کردم که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) چه فرمود؟ گفت: همه آن ها از قریشند).(1)
کمتر روایتى است که به این جمله اشاره نکرده باشد که جابر بن سمره مى گوید: کلام پیامبر را نفهمیدم، از پدرم سؤال کردم، گفت: حضرت فرمود: همه آن ها از قریشند. آیا واقعاً پیامبر این جمله را گفته است؟ یا این که تعبیر دیگرى داشته، ولى راوى جمله را به طور عموم که شامل تمام قبائل قریش شود بیان کرده است؟ این احتمال وجود دارد.
قندوزى حنفى مى گوید: «عبارتى که در روایات آمده که پیامبر فرمود: «کلّهم من قریش» موضع شک و تردید است؛ زیرا همه مى دانند که قریش چه خصومت هایى نسبت به بنى هاشم على الخصوص خط امامت اهل بیت عصمت و طهارت داشته است. با ملاحظه مواقف آن ها یقین پیدا مى کنیم که عبارتى را که جابر بن سمره به جهت شلوغ کردن عده اى نشنیده یا نفهمیده، همان «کلّهم من بنى هاشم» است، آن گونه که در برخى از روایات آمده است(2)، ولى از آنجا که قریش موافق با خلافت آن ها نبود لذا نگذاشت جمله اصلى به گوش مردم برسد. همچنین ممکن است که پیامبر هر دو را ذکر کرده باشد؛ یعنى «کلّهم من قریش، کلّهم من بنى هاشم» ولى ذیل آن از غالب مردم مخفى داشته شده است. و نیز ممکن است که «کلّهم من عترتى» بوده باشد. شاهد این مطلب این است که اگر کلامى را که پیامبر ذکر کرده «کلّهم من قریش» است، این که براى قریش ناخوشایند نیست تا سر و صدا کرده و جلسه پیامبر را بر هم زنند، لذا احتمال قوى است که جمله پیامبر(صلى الله علیه وآله) چیزى به نفع بنى هاشم و اهل بیت بوده که نگذاشتند به گوش مردم برسد، و در عوض آن را به نفع خود تبیین کردند.
آرى این ها همان کسانى بودند که بعدها از لشکر اسامة بن زید تخلّف کرده و نیز در روز پنجشنبه چند روز قبل از وفات پیامبر که خواست وصیّت نامه خود را مکتوب سازد نگذاشتند بنویسد؛ زیرا مطابق تصریح و اعتراف عمر بن خطّاب حضرت قصد داشت که نام اهل بیت را به عنوان اوصیاى بعد از خود در وصیّت خود مکتوب سازد که عمر مانع شد... .(3)، (4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.