پاسخ اجمالی:
پس از جنگ جهانی اول دولت انگلیس درهای فلسطین را به روی یهودیان گشود و گفت مصمم است یک کانون ملی یهود در فلسطین تأسیس نماید، این مساله مورد اعتراض اعراب قرار گرفت. "شوقی افندی" در نامه ای رسمی به رئیس کمیسیون مخصوص سازمان ملل متحد، راجع به قضیه فلسطین، نه تنها از حقوق مسلمانان هیچ گونه دفاعی ننمود، بلکه علناً موقعیت و علائق بهائیان و یهودیان را به سرزمین مذکور، ریشه دارتر و مهمتر از توجه مسلمانان به «قدس» و سرزمین فلسطین خواند!
پاسخ تفصیلی:
هنگام متارکه جنگ بین الملل اول، تنها پنجاه و پنج هزار یهودی در فلسطین وجود داشت؛ و حکومت استعماری بنا به توافقی که با صهیونیسم امضاء کرده بود، درهای کشور را بر روی مهاجرین یهودی باز کرد، و این امر فوراً مورد اعتراض اعراب قرار گرفت. و در سال 1921 م، موجب شورش هائی بر علیه یهودی ها گردید. بهائیان که هنوز از افتخار لقب "سر" عباس افندی مشعوف بودند، بدیهی است که در این واقعه به پشتیبانی از "انگلستان - صهیونیسم" برخاسته، با هر نوع اعتراضی از جانب مسلمانان عربی مخالفت ورزیدند.
چرچیل که در آن تاریخ، وزیر مستعمرات بریتانیا بود، در سوم ژوئن 1922 م، یادداشتی منتشر کرد و اعلام داشت، که دولت انگلیس مصمم است یک کانون ملی یهود در فلسطین تأسیس نماید.
یادداشت مزبور، مورد موافقت سازمان یهود و هواخواهانش در فلسطین و مخالفت شدید مسلمانان عرب قرار گرفت.
"شوقی افندی" در نامه ای رسمی به رئیس کمیسیون مخصوص سازمان ملل متحد، راجع به قضیه فلسطین، نه تنها از حقوق مسلمانان عرب در سرزمین فلسطین هیچ گونه دفاعی ننمود و از آن همه آثار ظلم و تعدی ناشی از استعمار، اظهار تأسفی نکرد! بلکه علناً موقعیت و علائق بهائیان و یهودیان را به سرزمین مذکور، ریشه دارتر و مهمتر از توجه مسلمانان به "قدس" و سرزمین فلسطین خواند!
در این نامه، آنچه که "شوقی افندی" به دستور حامیان انگلیسی و صهیونیستی خود نوشته است، صرفاً حفظ منافع بهائیت، و قبور "علی محمد شیرازی" و "میرزا حسینعلی" و "عباس افندی" مورد تأکید قرار گرفته است؛ بی آنکه ظاهراً برای بهائیان و رهبرشان تفاوتی داشته باشد که یهودیان حاکم بر این سرزمین شوند، یا مسلمانان.
توجه و تأمل در محتویات نامه مذکور، به خوبی مبین علائق بهائیان، به روی کار آمدن یک حکومت صهیونیستی است. اینکه "شوقی افندی" تصریح می کند: «عده زیادی از پیروان آئین ما از اعقاب یهودیان و مسلمین بوده...» یکی از بزرگترین حیله های "شوقی افندی" در جلب توجه بیش از پیش یهودیان به شمار می رود؛ در حالی که حداقل ده قرن، اجداد و آباء رؤسای بابیه و بهائیت، همگی مسلمان بودند؛ و تمامی بهائیان به استثنای تعدادی انگشت شمار، در آن ایام از خانواده مسلمان محسوب می شدند.
پس از تشکیل دولت اسرائیل، "لروی آیواس" منشی کل شورای بین المللی بهائی، در نامه ای به تاریخ سوم مه 1954، خطاب به محفل ملی بهائیان ایران، ضمن شرحی از ملاقات شوقی افندی با رئیس جمهور اسرائیل در 26 آوریل 1954، می نویسد:
« در این روز تاریخی، رئیس جمهور و خانمشان، منشی کل هیئت بین المللی بهائی را در هتل "ماگیدو" در تالار مخصوص به حضور پذیرفتند. پس از چند دقیقه ملاقات، رئیس جمهور و همراهان به وسیله اتومبیل به بیت مبارک حرکت کردند.
حضرت "ولی امر الله" و حرم مبارک، از رئیس جمهوری و خانم با لطف و محبت مخصوصی پذیرائی فرمودند. در جریان مذاکرات دوستانه و غیر رسمی حضرت "ولی امر الله"، مقصد و مرام امر بهائی را تشریح، و مراتب دوستی و محبت بهائیان را نسبت به کشور اسرائیل بیان، و آمال و ادعیه آنان را برای ترقی و سعادت اسرائیل اظهار فرمودند.
رئیس جمهور در ضمن مذاکرات خود، متذکر گردیدند که در چندین سال قبل، موقعی که به اتفاق خانم خود به اطراف کشور مسافرت می نمودند، در بهجی به حضور حضرت "عبد البهاء" مشرف گردیده اند...
هنگام تودیع از مهمان نوازی و محبتی که از طرف حضرت "ولی امر الله" ابراز شده بود، اظهار تشکر و امتنان نموده، در ضمن تقدیر از اقدامات و مجهودات بهائیان در کشور اسرائیل، ادعیه قلبیه خود را برای موفقیت جامعه بهائی در اسرائیل و سراسر جهان ابراز داشتند...». (1)
این امر به خوبی می رساند که بهائیان قبل از تشکیل دولت اسرائیل، هواخواه صهیونیسم و روی کار آمدن آنان در سرزمین فلسطین بودند. والا چگونه ممکن است رهبر بهائیان، «مراتب دوستی و محبت بهائیان را نسبت به کشور اسرائیل بیان و آمال و ادعیه آنان را برای ترقی و سعادت اسرائیل اظهار...» فرمایند؟!...
"شوقی افندی" رسماً و آشکاراً در لوح نوروز 108 بدیع، خطاب به بهائیان، نظریه بهائیت را در خصوص تشکیل کشور اسرائیل چنین اظهار داشته بود:
« مصداق وعده الهی، به ابناء خلیل و وارث کلیم ظاهر و باهر، و دولت اسرائیل در ارض اقدس مستقر، و به روابط متینه به مرکز بین المللی جامعه بهائی مرتبط، و به استقلال و اصالت آئین الهی مقرّ و معترف، و به ثبت عقد نامه بهائی و معافیت کافه موقوفات امریه در مرز "عکا" و جبل "کرمل" و لوازم ضروریه بنای بنیان "مقام اعلی" از رسوم دولت، و اقرار به رسمیت ایام تسعه متبرکه محرمه، موفق و مؤید ». (2)
بدین مدرک و سند رسمی بهائیان، تشکیل دولت اسرائیل از نظر بهائیت، و بنا به تصریح "شوقی افندی"، یک وعده الهی بوده است که "میرزا حسینعلی" و "عباس افندی" به آن یهودیان را بشارت داده بودند!
منافع بهائیت تنها در صورتی می توانست محفوظ بماند، که یا انگلستان به استعمار خود در فلسطین ادامه دهد، و یا صهیونیسم به عنوان حافظ منافع امپریالیسم انگلستان و میراث خوار استعمار، روی کار آیند؛ در غیر این صورت کار مرکز به اصطلاح جهانی بهائیت، دیر یا زود به دست مسلمانان عرب، به عنوان مرکز جاسوسی و دشمنی صریح و عناد علنی با منافع ملی مسلمانان، تمام و بر چیده شدن آن، مسلم تاریخ بیت المقدس به شمار می آمد.
از این روی بهائیان و زعمایشان در فلسطین و کشور اسرائیل، به هیچوجه بر خلاف مصالح اسرائیل و صهیونیسم سخنی نیاوردند، و این بهائیان به اصطلاح اهل "روح و ریحان"، از صدها هزار آواره فلسطینی و غصب حقوق به هر حال مسلم ساکنان این آب و خاک، هیچ گونه همدردی نشان ندادند. در عوض، نسبت به تحکیم روابط خود با صهیونیسم حاضر به همه گونه همکاری شدند.
تا آنجا که "شوقی افندی"، در تلگرافی که به تاریخ 4 مه 1954 م، به "محفل بهائیان" ایران ارسال داشته است، با کمال افتخار، پیروزی های اخیر جامعه ی بهائیت را بر شمرده، و ضمن و ذیل آن به ملاقات خود با رئیس جمهوری کشور اسرائیل، چنین مباهات و اشاره می کند:
« رئیس جمهور اسرائیل به اتفاق قرینه محرمه میسیس بن زوی» بر حسب قرار قبلی، پس از پذیرائی که به افتخار ایشان در بیت مبارک حضرت "عبد البهاء" به عمل آمد، اعتاب مقدسه را در جبل "کرمل" زیارت نمودند. این زیارت، اولین تشرف رسمی است که از طرف یکی از رؤسای دول مستقله، از مقامات مقدسه ی حضرت اعلی و مرکز میثاق حضرت "بهاءالله" به عمل آمده است...». (3)
"شوقی افندی" همانند "میرزا حسینعلی" که در سرسپردگی به سفارت روس، و عباس افندی در سرسپردگی به انگلستان، از هیچ کوششی برای جلب رضایت آنان دریغ نداشتند، با تمام قوا تصمیم گرفت، راه سرسپردگی بهائیت را که اکنون به صهیونیسم ختم شده است؛ با کمال امانت به صهیونیسم، و خیانت علنی به جهان اسلام و منافع ملی کشورهای مسلمان ادامه دهد.
هیئت بین المللی بهائی "حیفا"، در نامه ای به محفل روحانی ملی بهائیان ایران، در اول ژوئیه 1952 م رابطه "شوقی افندی" را با حکومت اسرائیل، به نحوی کاملا سربسته و محرمانه، چنین به اطلاع بهائیان رسانید:
« روابط حکومت (اسرائیل) با حضرت "ولی امر الله" و هیئت بین المللی بهائی، دوستانه و صمیمانه است، و فی الحقیقه جای بسی خوشبختی است که راجع به شناسائی امر در "ارض اقدس"، موفقیت هائی حاصل گردیده است... ». (4)، (5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.