پاسخ اجمالی:
قرآن مى گوید شما همواره در زندگی نشانه هاى معاد را مى بینید، اما باز هم در مساله معاد تردید دارید. از این رو می فرماید: «خداوند کسى است که امواج باد را مأموریت داد که ابرها را به حرکت درآورند و به سوى سرزمین هاى مرده برانند و به وسیله آن زمین مرده را زنده کنند، رستاخیز نیز چنین است». گاهى هم آفرینش نخستین را یادآور شده و می فرماید: «بگو همان کسى که او را در آغاز از ماده بیجان، از همین آب و خاک آفرید، بار دیگر او را زنده مى کند». در واقع قرآن با منطق مستدل و روشن امکان معاد را اثبات مى کند.
پاسخ تفصیلی:
قرآن مى گوید شما همواره با چشم خود صحنه هاى معاد را در زندگى روزانه مى بینید که چگونه موجوداتى مى میرند و بار دیگر زنده مى شوند باز هم از مسئله معاد در شک و تردید هستید؟!
«و الله الذى ارسل الریاح فتثیر سحاباً فسقناه الى بلد میت فاحیینا به الارض بعد موتها کذلک النشور»(1)؛ (خداوند کسى است که امواج باد را مأموریت داد که ابرها را به حرکت درآورند و به سوى سرزمین هاى مرده برانند و به وسیله آن زمین مرده را زنده کنند، رستاخیز نیز چنین است).
در فصل زمستان نگاهى به چهره طبیعت مى کنیم همه جا بوى مرگ مى دهد درختان کاملا از برگ و گل و میوه برهنه شده، و چوب خشک بى هیچ حرکتى بر جاى باقى مانده، نه گلى مى خندد، نه شکوفه اى مى شکفد و نه جنبش حیات در کوه ها و صحراها به چشم مى خورد.
فصل بهار فرا مى رسد، هوا ملایم مى شود، قطرات باران حیات بخش نازل مى گردد، یک مرتبه جنبشى در سراسر طبیعت آشکار مى شود: گیاهان مى رویند، درختان برگ مى آورند، شکوفه ها و گل ها ظاهر مى شوند، پرندگان بر شاخه هاى درختان جاى مى گیرند و شور «محشر» بپا مى شود!
اگر زندگى بعد از مرگ مفهوم نداشت ما این صحنه را هر سال در برابر چشم خود نمى دیدیم، اگر زندگى بعد از مرگ امرى محال، و سخنى جنون آمیز باشد، به صورت یک امر حسّى در برابر چشمانمان تکرار نمى شود.
گاهى نیز قرآن دست ما را گرفته، به سوى آغاز آفرینش مى برد، آفرینش نخستین را یادآور مى شود و به آن مرد عرب بیابانى که قطعه استخوان پوسیده اى را به دست گرفته، خدمت پیامبر اسلام آورده و فریاد مى زند: «اى محمّد! چه کسى قادر است این استخوان پوسیده را زنده کند؟ به من بگو چه کسى مى تواند؟!» و گمان مى کند دلیل دندان شکنى بر ضد مسئله معاد به چنگ آورده؛ قرآن به پیامبر دستور مى دهد: «قل یحییها الذى انشأها اوّل مره»(2)؛ (بگو همان کسى که او را در آغاز از ماده بیجان، از همین آب و خاک آفرید، بار دیگر او را زنده مى کند).
چه تفاوتى میان آغاز خلقت و آفرینش مجدد است؟!
و لذا در آیات دیگر در یک جمله بسیار کوتاه و پرمعنى مى گوید:
«کما بدانا اول خلق نعیده»(3)؛ (همان گونه که در آغاز آفریدیم باز مى گردانیم).
گاه قدرت عظیم خدا را در پهنه آفرینش زمین و آسمان، یادآور شده مى گوید:
«آیا خدایى که آسمان ها و زمین را آفرید قادر نیست همانند آن را بیافریند؟ آرى او بر این کار قادر است و او خلق کننده آگاه است، هر زمان چیزى را اراده کند به آن فرمان مى دهد: موجود باش، آن هم موجود مى شود(4)».
کسانى که در این مسائل تردید مى کردند افرادى بودند که فضاى فکرشان از محیط کوچک خانه محقّرشان فراتر نمى رفت وگرنه مى دانستند بازگشت مجدد ساده تر از آغاز خلقت است و تجدید حیات مردگان در برابر قدرت خداوندى که آسمان ها و زمین را آفریده مسئله پیچیده اى نیست.
گاه رستاخیز «انرژى ها» را در نظر ما منعکس کرده، مى گوید: «الذى جعل لکم من الشجر الاخضر ناراً فاذا انتم منه توقدون»(5)؛ (ببینید خداوندى که از درخت سبز و شجر اخضر، آتش مى آفریند قادر است که انسان ها را بعد از مرگ زنده کند).
هنگامى که در این تعبیر عجیب قرآن دقیق مى شویم و از علوم روز کمک مى گیریم علم به ما مى گوید: موقعى که چوب درختى را مى سوزانیم و آتشى از آن به دست مى آید، این حرارت و گرما همان انرژى و حرارت و نور آفتاب است که در طول سالیان دراز در آن ذخیره شده، ما خیال مى کردیم آن نور و حرارت مرده و نابود شده، امّا امروز مى بینیم از نو جان مى گیرد و لباس تازه اى از حیات در تن مى پوشد.
آیا براى خداوندى که این قدرت را دارد که ده ها سال نور و حرارت آفتاب را در بدنه درختى ذخیره کند و در یک لحظه همه آنها را بیرون فرستد، تجدید حیات مردگان امر مشکلى است؟(6)
به هر حال مى بینیم که قرآن با چه منطق مستدل و روشن به آنها که در مسئله معاد شک و تردید داشتند و حتّى ادعاى آن را دلیل بر جنون مى پنداشتند پاسخ دندان شکن مى دهد، و امکان معاد را به روشنى اثبات مى کند که فقط گوشه اى از آن را آوردیم.(7)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.