پاسخ اجمالی:
هر پیامبرى قبل از هر چیز باید اعتماد مردم را جلب کند، در غیر این صورت مقامِ رهبرى او متزلزل خواهد شد. اگر پیامبران معصوم نباشند بهانه جویان به عذر این که آنها اشتباه مى کنند، و حقیقت طلبان به خاطر تردید نسبت به محتواى دعوت آنها، از پذیرفتن دعوت شان خوددارى خواهند کرد. ضمن اینکه پیامبران به خاطر علم و آگاهى و ایمان فوق العاده اى که دارند انگیزه هاى معصیت را مهار مى کنند و عوامل گناه نمى تواند بر عقل و ایمان آنها چیره شود و این همان معنای عصمت است.
پاسخ تفصیلی:
بدون شک هر پیامبرى قبل از هر چیز باید اعتماد عموم را جلب کند به طورى که در گفته او احتمال خلاف و دروغ و اشتباه ندهند.
در غیر این صورت مقامِ رهبرى او متزلزل خواهد شد.
اگر پیامبران معصوم نباشند بهانه جویان به عذر این که آنها اشتباه مى کنند و حقیقت طلبان به خاطر تزلزل نسبت به محتواى دعوت آنها، از پذیرفتن دعوت شان خوددارى خواهند کرد و یا لااقل نمى توانند با دلگرمى آن را پذیرا شوند.
این دلیل که مى توان آن را «دلیل اعتماد» نام نهاد یکى از مهم ترین دلائل عصمت انبیاء است.
به تعبیر دیگر: چگونه ممکن است خداوند فرمان دهد که از انسانى بى قید و شرط اطاعت شود در حالى که این انسان ممکن است خطا کند و یا مرتکب گناهى گردد. در چنین حالى آیا مردم از او اطاعت بکنند؟ اگر بکنند که تبعیّت از خطا و گناه است و اگر نکنند مقامِ رهبرى او متزلزل گردیده، به خصوص این که مقام رهبرى پیامبران با دیگران کاملا متفاوت است، زیرا مردم تمام اعتقاد و برنامه خود را از آنها مى گیرد.
به همین دلیل مى بینیم مفسران بزرگ هنگامى که به آیه «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولى الامر منکم»(1)؛ (اطاعت کنید خدا و اطاعت کنید پیامبر و اولوالامر را) مى رسند، مى گویند: دستور اطاعت مطلق دلیل بر این است که هم پیامبر معصوم است و هم «اولى الامر» و منظور از اولوالامر، امامان معصومى هستند همچون پیامبر(صلى الله علیه وآله) وگرنه خداوند هرگز دستور اطاعت بى قید و شرط از آنها را نمى داد.
راه دیگرى که مى توان از طریق آن معصوم بودن پیامبران را در برابر هر گونه گناه اثبات کرد این است که «عوامل گناه در وجود پیامبران محکوم به شکست است».
توضیح این که: هنگامى که ما به خودمان مراجعه مى کنیم مى بینیم در برابر بعضى از گناهان یا کارهاى زشت و ناپسند تقریباً معصوم هستیم.
به مثال هاى زیر توجه کنید:
آیا هیچ آدم عاقلى را پیدا مى کنید که به فکر خوردن آتش بیفتد؟ و یا خاکروبه و کثافات را ببلعد؟
آیا هیچ انسان با شعورى را پیدا مى کنید که لخت مادرزاد شود و در کوچه و بازار راه برود؟
مسلماً نه، و اگر چنین کارى از کسى دیدیم حتماً یقین پیدا مى کنیم که از حال عادى بیرون رفته و گرفتار حالت روانى شده است، و اگر نه عادتاً محال است شخص عاقل اقدام به چنین کارى کند.
وقتى این گونه حالات و مانند آن را «تحلیل» مى کنیم مى بینیم زشتى این گونه اعمال آن قدر نزد ما روشن است که انسان عاقل به سراغ آن نمى رود.
این جاست که مى توانیم در یک جمله کوتاه این حقیقت را مجسّم سازیم و بگوییم هر فرد عاقل و سالمى در برابر یک رشته اعمال ناشایست «مصونیت» و یا به تعبیر دیگر یک نوع «عصمت» دارد.
از این مرحله پا را فراتر مى گذاریم، بعضى از انسان ها را مى بینیم که در مقابل اعمال ناشایست دیگرى مصونیت دارند در حالى که افراد عادى چنین نیستند.
مثلا یک طبیب آگاه و ماهر که انواع میکروب ها را به خوبى مى شناسد هرگز حاضر نیست آب آلوده اى را که از شستن لباس هاى بیمارانى که به خطرناک ترین بیمارى هاى واگیر مبتلا هستند بنوشد، در حالى که یک فرد بیسواد و ناآگاه ممکن است در برابر چنین کارى بى تفاوت باشد.
باز با یک تحلیل ساده به اینجا مى رسیم که هر قدر سطح آگاهى انسان نسبت به یک موضوع بالاتر مى رود مصونیت بیشترى در برابر اعمال زشت به او مى دهد.
اکنون با این محاسبه اگر کسى به قدرى سطح «ایمان» و «آگاهى» او بالا برود و آنچنان به خدا و دادگاه عدل او اعتقاد داشته باشد که گویى همه آنها را در برابر چشمان خود حاضر و ناظر مى بیند، چنین کسى در برابر همه گناهان مصونیت خواهد داشت و هر عمل زشتى در برابر او همانند برهنه شدن و لخت مادر زاد در کوچه و بازار راه رفتن در نظر ماست.
براى او مال حرام درست همانند شعله آتش است همان گونه که ما آتش را به دهان نمى بریم او نیز مال حرام به دهان نمى برد!
از مجموع این سخن چنین نتیجه مى گیریم که پیامبران به خاطر علم و آگاهى و ایمان فوق العاده اى که دارند انگیزه هاى معصیت را مهار مى کنند و هیجان انگیزترین عوامل گناه نمى تواند بر عقل و ایمان آنها چیره شود و این است که مى گوییم پیامبران معصومند و در برابر گناهان بیمه اند.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.