پاسخ اجمالی:
در نخستین آیات قرآن تکیه بر مسأله «علم» و «قلم» است، که بلافاصله بعد از نعمت بزرگ خلقت و آفرینش در این آیات ذکر شده است! پایه های اسلام از همان آغاز بر علم و قلم گذارده شده، و بى جهت نیست که قومى چنان عقب مانده، به قدرى در علوم و دانش ها پیش رفتند، که علم و دانش را ـ به اعتراف دوست و دشمن ـ به همه جهان صادر کردند، و به اعتراف مورخان معروف «اروپا»، این نور علم و دانش مسلمین بود که بر صفحه اروپاى تاریک «قرون وسطى» تابید، و آنها را وارد «عصر تمدن» ساخت.
پاسخ تفصیلی:
با نزول آیات ابتدائى سوره «علق» فصل تازه اى در زندگى بشر آغاز شد، در عین این که پیامبر (صلى الله علیه وآله) «امّى» و درس نخوانده بود، و محیط «حجاز» را یکپارچه جهل و نادانى فرا گرفته بود، در نخستین آیات وحى تکیه بر مسأله «علم» و «قلم» است، که بلافاصله بعد از نعمت بزرگ خلقت و آفرینش در این آیات ذکر شده است!
در حقیقت این آیات نخست، از تکامل جسم انسان از یک موجود بى ارزش مانند «علقه» خبر مى دهد، و از سوى دیگر، از تکامل «روح» به وسیله تعلیم و تعلّم، مخصوصاً از طریق قلم سخن مى گوید.
آن روز که این آیات نازل مى شد، نه تنها در محیط «حجاز» که محیط جهل بود، کسى ارزشى براى قلم قائل نبود، در دنیاى متمدن آن زمان نیز، قلم از اهمیت کمى برخوردار بود.
اما امروز مى دانیم تمام تمدن ها، علوم، دانش ها و پیشرفت هائى که در هر زمینه نصیب بشر شده، بر محور قلم دور مى زند، و به راستى «مداد علماء» بر «دماء شهداء» پیشى گرفته؛ چرا که هم زیربناى خون شهید، و هم پشتوانه آن، مُرکّب هاى قلم هاى دانشمندان است، و اصولاً سرنوشت اجتماعات انسانى در درجه اول، به نیش قلم ها بسته است.
اصلاحات جوامع انسانى از قلم هاى مؤمن و متعهد شروع مى شود، و فساد و تباهى اجتماعات نیز، از قلم هاى مسموم و فاسد مایه مى گیرد.
بى جهت نیست که قرآن مجید سوگند به قلم و آنچه با قلم مى نویسند، یاد کرده، یعنى هم به «ابزار» و هم به «محصول» آن ابزار، آنجا که مى فرماید: «ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُون».(1)
از مهم ترین رویدادهاى زندگى بشر پیدایش «خط»، و راه افتادن قلم بر صفحه کاغذها یا سنگ ها بود، و همان بود که دوران تاریخ را، از ما قبل از تاریخ جدا کرد.
گردش نیش قلم بر صفحه کاغذ، سرنوشت بشر را رقم مى زند، لذا پیروزى و شکست جوامع انسانى به نوک قلم ها بسته است.
«قلم»، حافظ علوم و دانش ها، پاسدار افکار اندیشمندان، حلقه اتصال فکرى علماء، و پل ارتباطى گذشته و آینده بشر است، و حتى ارتباط آسمان و زمین نیز، از طریق لوح و قلم حاصل شده است!
«قلم»، انسان هائى را که جدا از هم، از نظر زمان و مکان زندگى مى کنند به یکدیگر پیوند مى دهد، گوئى همه متفکران بشر را در تمام طول تاریخ، و در تمام صفحه روى زمین، در یک کتابخانه بزرگ جمع مى بینى!
«قلم»، رازدار بشر، خزانه دار علوم، و جمع آورى کننده تجربیات قرون و اعصار است و اگر قرآن به آن سوگند یاد مى کند به همین دلیل است؛ زیرا همیشه سوگند به یک امر بسیار عظیم و پرارزش یاد مى شود.
و البته «قلم»، وسیله اى است براى «ما یَسْطُرُون» و نوشته ها، که قرآن به هر دو سوگند یاد کرده است، هم به «ابزار» و هم به «محصول» ابزار.
در بعضى از روایات آمده است: «إِنَّ أَوَّلَ ما خَلَقَ اللّهُ الْقَلَمَ»؛ (نخستین چیزى را که خدا آفرید قلم بود).
این حدیث را محدثان شیعه، از امام صادق(علیه السلام) نقل کرده اند،(2) و در کتب اهل سنت به عنوان یک خبر معروف نیز آمده است.(3)
و در حدیث دیگرى آمده: «أَوَّلُ ما خَلَقَ اللّهُ تَعالى جَوْهَرَةٌ»؛ (نخستین چیزى را که خدا آفرید گوهرى بود).(4)
و در بعضى از اخبار مى خوانیم: «إِنَّ أَوَّلَ ما خَلَقَ اللّهُ الْعَقْلَ»؛ (نخستین چیزى را که خدا آفرید عقل و خرد بود).(5)
توجه به پیوند ویژه اى که در میان «گوهر»، «قلم» و «عقل» است، مفهوم «اول بودن» همه آنها را روشن مى کند.
در ذیل حدیثى که در بالا، از امام صادق(علیه السلام) نقل کردیم ملاحظه مى شود: خداوند بعد از آفرینش قلم، به او فرمود: بنویس! و او آنچه را بوده و خواهد بود، تا روز قیامت نوشت!
گر چه قلم در این روایت اشاره به قلم تقدیر، قضا و قدر است، ولى هر چه هست، نقش قلم را در سرنوشت بشر و مقدّرات او روشن مى سازد.
پیشوایان اسلام، در احادیث متعددى به یاران خود تأکید مى کردند: به حافظه خود قناعت نکنند، و احادیث اسلامى و علوم الهى را به رشته تحریر درآورند، و براى آیندگان به یادگار بگذارند.
بعضى از دانشمندان گفته اند: «أَلْبَیانُ بَیانانْ: بَیانُ اللِّسانِ، وَ بَیانُ الْبَنانِ وَ بَیانُ اللِّسانِ تَدْرُسُهُ الاْ َعْوامُ، وَ بَیانُ الاْ َقْلامِ باق عَلى مَرِّ الاْ َیّامِ!»؛ (بیان دو گونه است: بیان زبان، و بیان قلم، بیان زبان را گذشت زمان کهنه مى سازد و از بین مى رود، ولى بیان قلم ها تا ابد باقى است!).
و نیز گفته اند: «إِنَّ قَوامَ أُمُورِ الدِّیْنِ وَ الدُّنْیا بِشَیْئَیْنِ القَلَمِ وَ السَّیْفِ وَ السَّیْفُ تَحْتُ الْقَلَمِ»؛ (پایه امور دین و دنیا بر دو چیز است: قلم و شمشیر و شمشیر زیر پوشش قلم قرار دارد!)
پیامبر گرامى اسلام در حدیث پر معنایى مى فرماید: «ثَلاثٌ تَخْرِقُ الْحُجُبَ، وَ تَنْتَهِى إِلى ما بَیْنَ یَدَىِ اللّهِ: صَرِیْرُ أَقْلامِ الْعُلَماءَ، وَ وَطْىُ أَقْدامِ الْمُجاهِدِیْنَ، وَ صَوْتُ مَغازِلِ الْمُحَصَناتِ»؛ (سه صدا است که حجاب ها را پاره مى کند و به پیشگاه با عظمت خدا مى رسد: صداى گردش قلم هاى دانشمندان به هنگام نوشتن، صداى قدم هاى مجاهدان در میدان جهاد و صداى چرخ نخ ریسى زنان پاکدامن!)،(6)
بنابراین، پایه اسلام از همان آغاز بر علم و قلم گذارده شده، و بى جهت نیست که قومى چنان عقب مانده، به قدرى در علوم و دانش ها پیش رفتند، که علم و دانش را ـ به اعتراف دوست و دشمن ـ به همه جهان صادر کردند، و به اعتراف مورخان معروف «اروپا» این نور علم و دانش مسلمین بود که بر صفحه اروپاى تاریک «قرون وسطى» تابید، و آنها را وارد «عصر تمدن» ساخت.
در این زمینه، کتاب هاى فراوانى از سوى خود آنها تحت عنوان «تاریخ تمدن اسلام» یا «میراث اسلام» نوشته شده است.
چقدر نازیباست ملتى این چنین، و آئینى آن چنان، در میدان علم و دانش عقب بمانند و نیازمند دیگران و حتى وابسته به آنها شوند.(7)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.