پاسخ اجمالی:
خداوند در آیه 21 سوره مجادله و 171 تا 173 سوره صافات و 51 سوره مؤمن، وعده یاری و پیروزی انبیاء الهی و پیروان آن ها را بیان می کند. سؤالی که در این جا مطرح می شود این است که اگر وعده خداوند قطعی است، پس چرا در طول تاریخ بسیارى از رسولان و ائمه(ع) و مؤمنان راستین به شهادت رسیدند؟ در واقع منشاء این سؤال، درک نادرست از معنای پیروزی است، زیرا رسولان و ائمه(ع) و مؤمنان راستین، در این مسیر به هدف خود رسیدند. ضمن اینکه این وعده خداوند مشروط به ایمان، عمل صالح، نیت خالص و... می باشد.
پاسخ تفصیلی:
در آیه 21 سوره «مجادله» مى خوانیم: (خدا چنین مقرر داشته، که من و رسولانم پیروز مى شویم)؛ «کَتَبَ اللّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِی».
(چرا چنین نباشد، در حالى که خداوند قوى و شکست ناپذیر است)؛ «إِنَّ اللّهَ قَوِىٌّ عَزِیز».
به همان اندازه که خداوند قدرتمند است، دشمنانش ضعیف و ذلیلند، و اگر مى بینیم در آیه قبل، تعبیر به «أَذَلِّین»؛ (ذلیل ترین افراد) شده، دلیلش همین بوده است.
تعبیر به «کَتَبَ»؛ (نوشته است) تأکیدى است بر قطعى بودن این پیروزى، و جمله «لَأَغْلِبَنَّ» با «لام تأکید» و «نون تأکید ثقلیه»، نشانه مؤکد بودن این پیروزى است، به گونه اى که هیچ جاى شک و تردید براى هیچ کس نباشد.
این شبیه همان چیزى است که در آیات 173 ـ 171 سوره «صافات» آمده است: «وَ لَقَدْ سَبَقَتْ کَلِمَتُنا لِعِبادِنَا الْمُرْسَلِینَ * إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ * وَ إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ»؛ (وعده قطعى ما براى بندگان مرسل ما از قبل مسلم شده * که آنها یارى مى شوند * و لشکر ما در تمام صحنه ها پیروزند!).
در طول تاریخ، این پیروزى فرستادگان الهى در چهره هاى گوناگونى نمایان شده: در عذابهاى مختلفى همچون: طوفان نوح، صاعقه عاد و ثمود، و زلزله هاى ویرانگر قوم لوط، و مانند آن، و در پیروزى در جنگهاى مختلف، مانند غزوات «بدر»، «حنین» و «فتح مکّه» و سایر غزوات پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله).
و از همه مهمتر، در پیروزى منطقى آنها بر مکاتب شیطانى و دشمنان حق و عدالت بوده است، و از اینجا پاسخ سؤال کسانى که مى گویند: اگر این وعده قطعى است، پس چرا بسیارى از رسولان الهى و امامان معصوم(علیهم السلام) و مؤمنان راستین را شهید کردند و هرگز پیروز نشدند؟! روشن مى شود.
این ایرادکنندگان در حقیقت معنى «پیروزى» را درست تشخیص نداده اند، فى المثل ممکن است تصور کنند: امام حسین(علیه السلام) در کربلا شکست خورد، زیرا خود و یارانش شهید شدند، در حالى که مى دانیم او به هدف نهائیش که: رسوائى «بنى امیه» و بنیان گذاردن مکتب آزادگى، و درس دادن به همه آزادگان جهان بود، رسید، و هم اکنون به عنوان سرور شهیدان عالم (سید الشهداء) و سر سلسله آزادگان جهان انسانیت، بر افکار قشر عظیمى از انسانها با پیروزى حکومت مى کند. (1)
این نیز لازم به یادآورى است که، همین حکم، یعنى پیروزى قطعى، طبق وعده خداوند در مورد پیروان خط انبیاء و اولیاء نیز ثابت است، یعنى پیروزى آنها نیز از سوى خدا تضمین شده است، چنان که در آیه 51 «مؤمن» مى خوانیم: «إِنّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یَوْمَ یَقُومُ الأَشْهادُ»؛ (ما قطعاً رسولان خود و کسانى را که ایمان آورده اند در زندگى دنیا و روزى که گواهان به پا مى خیزند [روز رستاخیز] یارى مى دهیم)، مسلماً هر کس را خدا یارى دهد، پیروز است.
ولى، نباید فراموش کرد که این وعده حتمى خداوند، بى قید و شرط نیست، شرط آن، ایمان و آثار ایمان است، شرط آن این است که: سستى به خود راه ندهند، و از مشکلات نهراسند و غمگین نشوند، چنان که در آیه 139 «آل عمران» مى فرماید: «وَ لاتَهِنُوا وَ لاتَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ».
شرط دیگر آن، این است که: دگرگونیها را از خود شروع کنند؛ چرا که خداوند نعمتهاى هیچ قوم و ملتى را تغییر نمى دهد، مگر تغییرى در خود آنها پیدا شود: «ذلِکَ بِأَنَّ اللّهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَها عَلى قَوْم حَتّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ». (2)
باید دست به رشته محکم الهى بزنند، صفوف خود را متحد کنند، نیروهاى خود را بسیج نمایند، نیات را خالص گردانند و مطمئن باشند دشمن هر قدر قوى و نیرومند و آنها هر قدر به ظاهر کم جمعیت و کم توان، باشند، سرانجام با جهاد و کوشش و توکل بر پروردگار، پیروز مى شوند.
جمعى از مفسران، شأن نزولى براى آیه فوق ذکر کرده اند که: گروهى از مسلمانان هنگامى که فتح بعضى از آبادیهاى «حجاز» را دیدند گفتند: به زودى خداوند «روم و ایران» را براى ما نیز فتح خواهد کرد، منافقان گفتند:
تصور مى کنید «ایران و روم» مانند بعضى از روستاهاى حجازند که شما آنها را فتح کردید؟ آیه فوق نازل شد و این پیروزى را به آنها وعده داد! (3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.