پاسخ اجمالی:
در برهان نظم، با مشاهده آثار و نشانه هاى نظم در سرتاسر جهان، به علم و دانش سازنده آن پی می بریم. در حقیقت، یک نوع ارتباط و هماهنگى بین تمام اجزا و موجودات هستى دیده مى شود. به عنوان مثال: دستگاه گوارش، فعّالیّت هاى معده برای هضم غذا، ترشحات غده های معده و باز و بسته شدن دریچه معده، نمونه ای از هماهنگی اعضای بدن است. نمی توان باور کرد که دقت و نظم چنین سازمانی، نتیجه اتفاق و تصادف باشد بلکه آفریدگاری دانا و توانا، این سازمان عظیم را بر طبق طرح و نقشه رهبری می کند.
پاسخ تفصیلی:
برهان نظم بر دو محور عمده قرار گرفته است:
1. در سرتاسر جهان، آثار و نشانه هاى نظم، حساب، قانون و هدف به چشم مى خورد.
2. هر دستگاه و مجموعه اى که در آن، آثار نظم، حساب، قانون و هدف باشد، نشان دهنده آن است که سازنده آن از علم و عقل برخوردار بوده است.
به عبارتى: در تمام نقاط این دنیاى وسیع، دستگاه ها و سازمان هاى منظّم و مرتّبى به چشم مى خورد در حالى که برنامه، حساب و قانون، حتّى بر کوچک ترین اجزاى آنها حکومت مى کند. موجودات گوناگون جهان، مانند لشکرى بزرگ که به گروههاى مختلفى تقسیم شده اند، با صف هاى منظّم و هماهنگى شگرف و عجیبى، زیر نظر فرمانده اى واحد، به سمت هدف مشخّصى، حرکت مى کنند.
به عبارت دیگر جهان آفرینش، آشفته و مشوّش نیست بلکه مى بایست موجودات و حوادث در مسیر مشخّصى حرکت کنند تا سرانجام به هدف نهایى که دست تقدیر براى آنها رقم زده برسند.
به عبارت سوم: یک نوع ارتباط و هماهنگى خاصّى در بین تمام اجزا و موجودات عالَم هستى دیده مى شود که با اوّلین نگاه متوجّه آن مى شویم. براى روشنتر شدن این حقیقت به نکات زیر توجّه فرمایید:
موجوداتى که در راهى معیّن و به سوى هدفى مشخّص در حرکت اند، تمام اعضا و جوارح وجودى آنان در این هدف مشترک با همدیگر همکارى و هماهنگى دارند. به عنوان مثال یکى از موجودات این جهان، بدن انسان است. اگر خراشى در دست ایجاد شود، سربازان بدن هجوم آورده و براى جلوگیرى از ورود عفونت و میکروب در محلّ زخم تجمّع مى کنند.
عمل دستگاه گوارش، فعّالیّت هاى معده براى هضم غذا، ترشّحات غدّه هاى هفت میلیونى معده به منظور آسان شدن هضم، باز و بسته شدن دریچه معده، تصفیه و توزیع خون به وسیله قلب به تمام سلّول هاى بدن و... از دیگر نمونه هاى هماهنگى اعضاى بدن در راه رسیدن به یک هدف عالى و مشترک است.
علاوه بر هماهنگى خصوصى در میان اعضا و جوارح یک موجود، در بین تمامى موجودات عالم، نوعى اتّحاد و هماهنگى عمومى، برقرار مى باشد. گویى همه آنان با هم متّحد شده و در مسیر مشخّصى، هدف واحد و معیّنى را تعقیب مى کنند. در حالى که کار هر کدام از آن موجودات، لازم و ملزوم یکدیگر است و در واقع یکى، مکمّل فعّالیّت دیگرى است. به عنوان مثال براى رشد یک گیاه مى بایست ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست به کار شوند; خورشید بتابد، آب دریا بخار شود، باد آن را به هر طرف ببرد. برف و باران به گونه اى جالب، زیبا، طرب انگیز و فرح بخش، فرو بارند و گیاهان را با نشاط و طرب انگیز سازند. از سوى دیگر، زمین به وظیفه خود (تأمین موادّ غذایى) عمل نماید تا در نهایت، گیاه رشد کند و براى مدّتى به زندگى ادامه دهد.
شعاع این همکارى ها به اندازه اى گسترده است که حتّى کرات مختلف منظومه شمسى و فراتر از آن را هم در بر مى گیرد و تنها منحصر به یک گوشه از این عالم خلقت نمى باشد.
نمى توان باور داشت که دقّت و نظم چنین سازمانى، نتیجه اتّفاق و تصادف باشد. یعنى، تعدادى عوامل بدون درک و شعور، آن را به وجود آورده باشند.
از این دو مقدّمه (نظم عالم و ممکن نبودن آن نظم بدون فاعل عاقل حکیم) مى توان چنین نتیجه گرفت که جهان داراى آفریدگارى دانا و تواناست و این آفریدگار دانا و توانا، سازمان عظیمى را طبق نقشه و هدف خاصّى ایجاد کرده و رهبرى و هدایت مى کند.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.