پاسخ اجمالی:
هادی عباسی، جوانى مي گسار، سبك سر و بى بند و بار بود، که در محيط آلوده دربار عباسى، پرورش يافته بود. او در زمان خلافت پدرش، جمعى از خوانندگان را به بزم اشرافى خود دعوت مى نمود و با بیت المال مسلمین به مي گسارى و عيش و طرب مى پرداخت. بر اثر اعمال زشت او و سخت گیرهایی که نسبت به بنی هاشم داشت، کشور اسلامی دستخوش اضطراب و تشنج گرديد و موجی از نارضايتى عمومی، در جامعه پديدار گردید.
پاسخ تفصیلی:
او جوانى مي گسار، سبك سر و بى بند و بار بود، به طورى كه حتى پس از رسيدن به خلافت، اعمال سابق خود را ترك ننمود، و حتى شئون ظاهرى خلافت را حفظ نمى كرد.(1) علاوه بر اين، او فردى سنگدل، بدخوى، سخت گير و كج رفتار بود.(2)
هادى در محيط آلوده دربار عباسى تربيت يافته و از پستان چنين رژيم خود خواه و ستمگر و زورگويى شير خورده بود. با چنين پرورشى، اگر خلافت نصيب وى نمىشد، در جرگه جوانان زورگو و تهى مغزى قرار مى گرفت كه جز هوس رانى و خوش گذرانى هدف ديگرى ندارد.
او در زمان خلافت پدر، همراه برادرش هارون، جمعى از خوانندگان را به بزم اشرافى خود كه با بيت المال اسلام برگزار مىشد، دعوت مى نمود و به مي گسارى و عيش و طرب مى پرداخت. او آن چنان در اين كار افراط مى كرد كه گاهى پدرش مهدى آن را تحمل نكرده نديمان و آوازه خوانان مورد علاقه او را تنبيه مى كرد!(3) چنانكه يكبار «ابراهيم موصلى»، خواننده مشهور آن زمان را از شركت در بزم او نهى كرد و چون هادى دست بردار نبود، ابراهيم را به زندان افكند!.(4)
هادى كه در زمان پدر، گاهى به خاطر رفتار زننده خود با مخالفت پدر رو برو مى شد، پس از آنكه به خلافت رسيد، آزادانه به عياشى پرداخت و اموال عمومى مسلمانان را صرف بزم هاى شبانه و شب نشيني هاى آلوده خود كرد.
به گفته مورخان، او «ابراهيم موصلى» را به دربار خلافت دعوت مى كرد و ساعت ها به آواز او گوش مى داد و به حدى به او دل بسته بود كه اموال و ثروت زيادى به او مى بخشيد، به طورى كه يك روز مبلغ دريافتى او از خليفه، به يكصد و پنجاه هزار دينار بالغ گرديد! پسر ابراهيم مىگفت: «اگر هادى بيش از اين عمر مى كرد، ما حتى ديوارهاى خانه مان را از طلا و نقره مى ساختيم»!(5)
روزى «ابراهيم موصلى» چند آواز براى وى خواند و او را سخت به هيجان درآورد. هادى او را تشويق كرد و مكرر از وى خواست كه مجدداً بخواند. در پايان بزم، به يكى از پيشكاران خود دستور داد دست ابراهيم را بگيرد و به خزانه بيت المال ببرد تا او هر قدر خواست (از اموال مسلمين) بردارد، و حتّى اگر خواست تمام بيت المال را ببرد، او را آزاد بگذارد! ابراهيم مى گويد: «وارد خزانه بيت المال شدم و فقط پنجاه هزار دينار برداشتم»!!(6)
با چنين طرز رفتار و روش، پيدا بود كه او از عهده مسئوليت سنگين اداره امور جامعه اسلامى برنخواهد آمد، به همين دليل، در دوران خلافت او، كشور اسلامى كه در آغاز نسبتاً آرام بود و همه ايالات و استان ها به اصطلاح مطيع حكومت مركزى بودند، بر اثر رفتار زننده و اعمال زشت وى، دستخوش اضطراب و تشنج گرديد و از هر سو موج نارضايى عمومى پديدار گشت.
البته علل مختلفى موجب پيدايش اين وضع شد ولى عاملى كه بيش از هرچيز به نارضايى و خشم مردم دامن زد، سخت گيرى هادى نسبت به بنى هاشم و فرزندان على(عليه السلام) بود. او از آغاز خلافت، سادات و بنى هاشم را زير فشار طاقت فرسا گذاشت و حق آنها را كه از زمان خلافت مهدى از بيت المال پرداخت مى شد، قطع كرد و با تعقيبب مداوم آنان، رعب و وحشت شديدى در ميان آنان به وجود آورد و دستور داد آنان را در مناطق مختلف باز داشت نموده و روانه بغداد كردند.(7)، (8)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.