پاسخ اجمالی:
این نه کتاب از این قرار است:1- شرح سوره ی توحید؛ 2- تفسیر سوره ی قدر؛ 3- رساله ی بسیط الحقیقة در جواب سؤالات ثلاثه میرزا محمّد سعید زواره ی؛ 4- تفسیر سوره ی والعصر؛ 5- تفسیر سوره ی حمد؛ 6- رساله ی اعتقادات؛ 7- رساله ی مختصر در دو صفحه در پیرامون جسد النبیّ؛ 8- سلسله ی ثمانیه؛ 9- تفسیر سوره ی بقره تا آیه ی 143. تاریخ تألیف این رساله ها پیش از ادعای مهدویّت "سیّد باب" است؛ زیرا در مواردی از این رسائل، تصریح به اعتقادات حقّه اسلام و مخصوصا به مقام حضرت حجت (عج) می نماید .
پاسخ تفصیلی:
آن طور که از کلمات و سبک عبارات و مطالب این نه کتاب معلوم می شود، تاریخ تألیف این رساله ها پیش از ادعای مهدویّت "سیّد باب" است؛ زیرا در مواردی از این رسائل، تصریح به اعتقادات حقّه اسلام و مخصوصا به مقام حضرت حجت (علیه السلام) می نماید و از جهت عبارات و مطالب کاملاً با نوشته ها و رسائل "سیّد رشتی" مطابقت میکند؛ یعنی همان الفاظ و بافندگیها و سبک نوشتن "سیّد رشتی" است، که در رسائل و شرح قصیده و شرح خطبه او مشاهده می شود.
این نه کتاب از این قرار است:
1_ شرح سوره ی توحید: «الحمد لله الّذی ینزّل الامر فی الکتاب علی قدر غیر معدود... و بعد فقد قرئت کتابک و اطلعت بحسن دعائک و انّ الآن اجبتک فیما سئلت من تفسیر سورة التوحید فاعرف حقّ ما نزّل الله»... در یازده صفحه و هر صفحه در هفده سطر است.
2_ تفسیر سوره ی قدر: «الحمدلله الّذی ابدع ما فی السموات و الارض بامره ثمّ الّذین آمنوا بالله و آیاته... امّا بعد فیا ایّها الذاکر ذکر الجمیل و الطالب سرّ الجلیل قد قرئت کتابک و اطّلعت ما اردت من تفسیر انّا انزلنا فی لیلة القدر و انّ الآن اجبناک بما سئلت فخذ ما آتیتک من ظهورات اسماء الجبروت فی معانی اللاهوت»... در هفت صفحه هفده سطری است.
3_ رساله ی بسیط الحقیقة در جواب سؤالات ثلاثه میرزا محمّد سعید زواره ی: «الحمد لله الّذی ابدع فی کینونیّات الخلق آیات ظهور قدرته لیعرفوه ... و بعد لمّا سئل جناب السیّد التقیّ و السند المعتمد النقیّ ادام الله فضله فی حقّه ... من ثلاثه مسائل مشکلة الّتی ذهلت العقول عن درکها و زلّت اقدام بعض الحکماء فی بیانها فاستعنت من الله»... در یازده صفحه هفده سطری است. و در این کتاب طبق ذوق "احسائی" و "رشتی" از مباحث بسیط الحقیقة، و الواحد لا یصدر عنه الّا الواحد، و حدوث و قدم، و غیر آنها بحث نموده است.
4_ تفسیر سوره ی والعصر: «الحمدلله الّذی تجلّی للممکنات بظهور آثار ابداعه فی ملکوت الامر و الخلق... و انّ الآن لمّا نزل الامر من جناب المستطاب ذی حسب الشامخ الرفیع و ذی العزّ الباذخ المنیع و ذی النسب العالی الرفیع و ذی الصفات العلیا و الاخلاق الرضیّه الحسنی سلطان العلماء ادام الله ظلّ عطوفته علی من سکن فی ظلال رحمته بان افسّر السورة المبارکة الّتی نزّل الله فی القرآن هذه و العصر انّ الانسان لفی خسر»... در 86 صفحه هیجده سطری است. در این رساله ابتداءاً حروف این سوره را که هفتاد و دو حرف است، حرف به حرف تفسیر و بافندگی کرده و سپس کلمات آنرا شرح داده است. در صفحه 53 می گوید: «بل انّه روحی فداه لو لم یظلم علیه احد لم یتغیّر جسده فی هذه الحیوة الدنیا لانّه کان معتدلاً بغایة الاعتدال بحیث لو مرّ علیه سرمد الدهور و غایات الظهور لم یتغیّره بل انّ جسده روحی فداه لکان اقوی من مقام تجرید الّذین جعلهم الله تحت رتبته لانّ ذلک المقام قد ظهر فی الامکان بجسمهم و انّ ذلک حکم الواقع و لذا انّ الحجة کان حیّا مع ما قضی علیه من الشؤونات المعدودة و انّه روحی فداه لو لم یظلم احد لم یتغیّر فی قدیم الدهور و لافیما یحدث من الزمان بل یدخل الرضوان بجسده»...
5_ تفسیر سوره ی حمد: «الحمدلله المتقدّس من جوهر نعت الموجودات و المتعالی من مجرّد وصف الممکنات»... در سی و سه صفحه هفده سطری است. صفحه ی سی و دو این کتاب سفید است که در حاشیه ی صفحه ی سی و سه آخر رساله علت آن را نوشته است: این صفحه به فاصله ی یک صفحه سفید در آخر تفسیر حمد، که دستور هیکل سبع دوائر مرقوم گشته و انتهایش متّصل به تفسیر بسم الله است؛ ولی در کتاب دیگر تفسیر بسم الله با خطبه ی غرّائی مرقوم گشته، که جناب "باب الباب" بر حسب امر مبارک حضرت "نقطة"، آن تفسیر را مرقوم فرموده اند؛ چون در این صفحه امر فرموده اند که حرز مبارک، یعنی هیکل سبع دوائر را همراه داشته باشند، در این کتاب ثبت گردید.
6_ رساله ی اعتقادات: «الحمدلله الّذی یهدی من شاء و یضلّ من یشاء و الیه کلّ الخلق یرجعون و انّ الصلاة علی محمدٍ رسول الله و اوصیاء الّذین قد جعلهم الله ائمة الدین و ارکان اهل الیقین و نزّل الله حکمهم فی القرآن حیث قال عباد مکرمون»... در پنج صفحه هفده سطری است.
7_ رساله ی مختصر در دو صفحه در پیرامون جسد النبیّ: «الحمدلله الّذی تجلّی للمکنات بظهور المشیّة لها... و بعد لما سئل الجناب المستطاب فی مقام الخطاب تبیان الاشکال الّذی هو مهروف بین رجال الاعراف بانّ جسد النبیّ صلّی الله علیه و آله کیف یمکن فی زمان واحد و مکان واحد بان یحضر فی جمیع اصقاع الوجود»... در پاسخ این اشکال هم، فقط عبارت پردازی و بافندگی کرده است.
8_ سلسله ی ثمانیه: «سیّدنا و مولانا قد اشکل علیّ مسائل متعدّدة و ارجو من فضلکم العالی ان تمنّوا علی عبدکم باتعرّض لجوابها»... در سه صفحه است؛ و از شرح سلسله ی ثمانیه طولیّه، و تأویل باطن و مظاهر ظاهر، و از نسبة ما بین "احسائی" و "رشتی" و ذکر قائم (که خود باب است) سؤال کرده و جواب مبهم داده و در آخر می گوید: «و امّا السؤال بینی و بینهما فما صغر جثّتک و کبر مسئلتک لا یعلمه ذلک الّا الله ربّی العالمین جمیعا».
9_ تفسیر سوره ی بقره: در آغاز این کتاب سوره ی حمد را نوشته و می گوید: این سوره هفت آیه است، و هر آیه را مخصوص یکی از چهارده معصوم تا حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) قرار داده و سپس سوره ی بقره را شروع میکند و تا آیه ی 143 از سوره ی بقره را به همان سبک "رشتی" تفسیر و عبارت پردازی می کند. و در خاتمه کتاب می نویسد: در تاریخ روز چهارشنبه مهر ماه سنه 1359، تحریر تفسیر مبارکه نیم ساعت به غروب مانده خاتمه یافت _ نعمت الله صفاری.
در صفحه 120 می گوید: «و لا یجری التغیّر لهم کما یکون الحجّة محمّد بن الحسن علیهما السلام حیّا عذّب الله قوما قتلوهم بعد ما عرفوا علوّ جلالتهم»
تعجب در این است که "سیّد باب" در تمام نوشته های خود، که قبل از رسیدن به تبریز از او منتشر شده است، اعتراف به مبانی اصول مسلّمه اسلام و مخصوصا ولیّ عصر (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) کرده و اقرار به زنده بودن آن حضرت و نسب و غیبت او می کند.
ولی بعد از رسیدن به تبریز که تغییر هوا می دهد، لحن ادعای خود را عوض کرده و یک مرتبه خود او امام دوازدهم و مهدی موعود می شود؛ و متأسّفانه این مهدی موعود بجای پیروزی و غلبه و نشر حقایق و ...، در بقیّه زندگانی سه ساله خود، همه را در زندان به سر برده و از هر جهت محدود و بالاخره با نهایت عجز و شکست در میدان بزرگ شهر تبریز به دار زده می شود.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.