پاسخ اجمالی:
این مجموعه در 410 صفحه ی 17 سطری، و محتوی الواح سال اول تا پنجم (1345 قمری) "شوقی افندی"، و به خط علی اکبر روحانی میلانی است. در آخر کتاب، 26 لوح در 52 صفحه، از بهائیّه خواهر "عباس افندی" است، که پس از فوت "عبد البهاء" برای تحریک و تشویق دوستان و معرفی "شوقی افندی" به مردم نوشته است. این بیست و شش لوح به امضاء بهائیّه است؛ ولی دیگران آن را تهیّه و به نام او تنظیم کرده اند. الواح و مندرجات این کتاب به طور کلّی، همان الفاظ مکرّره و رجز خوانیهای "بهاء" و "عبدالبهاء"، و عبارات بی معنی است.
پاسخ تفصیلی:
ین مجموعه در 410 صفحه ی 17 سطری، و محتوی الواح سال اول تا پنجم (1345 قمری) "شوقی افندی"، و به خط علی اکبر روحانی میلانی است.
در آخر کتاب، 26 لوح در 52 صفحه، از بهائیّه خواهر "عباس افندی" است، که پس از فوت "عبد البهاء" برای تحریک و تشویق دوستان و معرفی "شوقی افندی" به مردم نوشته است. در هر نامه عنوان می کند که: غصن ممتاز، حضرت "شوقی افندی"، نظر به شدّت تأثّر و کثرت احزان و آلام از صعود مبارک اقدس حضرت "عبد البهاء"، اراده ی مبارکشان بر آن تعلّق گرفت که چندی در گوشه ی خلوت و فراغتی، به تضرّع و ابتهال و مناجات و راز و نیاز، خاطر انوار را مشغول دارند؛ لهذا مسافرتی موقت نمودند. امید است به زودی مراجعت نمایند.
این بیست و شش لوح به امضاء بهائیّه است؛ ولی پیدا است که دیگران آن را تهیّه و به نام او تنظیم کرده اند.
آقای نیکو در "فلسفه ی نیکو" می گوید: نگارنده از مندرجات این لوح (یکی از آن الواح بیست و ششگانه است که به نام ایشان تنظیم شده است) و دو سه لوح دیگر، مایل بودم "ورقه ی علیا" (بهائیّه) را ببینم و درجات فضل وی را مشاهده نمایم؛ تا آنکه این مأمول مقبول شد و این مسئول انجام گرفت و دانستم "ورقه علیا" اصلا سواد درستی ندارد. شبانه از میرزا منیر، پسر زین المقرّبین که در آنجا منشی مخصوص است، پرسیدم این نوشته جاتی که به اسم "ورقه علیا" نوشته می شود عبارات کیست؟ آیا خود "ورقه علیا" دیکته می گوید و شما می نویسید یا از خودتان می نویسید؟ گفت: مگر شما نمی دانید که "ورقه علیا" همچو سواد و تسلطی ندارد و فقط او به من یا میرزا هادی می گوید: برای فلان، یک لوح تحبیب آمیزی یا حرارت انگیزی بنویسید. ما هم می نویسیم... .(1)
الواح و مندرجات این کتاب به طور کلّی، همان الفاظ مکرّره و رجز خوانیهای "بهاء" و "عبدالبهاء"، و عبارات بی معنی است.
در آخر این کتاب، لوح مفصّلی که به قلم "شوقی افندی" در پیرامون فوت زوجه ی "بهاء" (مادر عبد البهاء) در تاریخ 14 شهر المسائل سال 96 بابی صادر شده است، نقل و درج نموده، و در ضمن می گوید: در لوحی از الواح که از براعه ی میثاق (عبد البهاء)، در جواب سؤال یکی از احبّای غرب (دوستان) راجع به تفسیر اصحاح پنجاه و چهارم کتاب اشعیاء ... می فرمایند، که این اصحاح راجع به "ورقه ی علیا" امّ "عبد البهاء" است؛ و از جمله ی آیات منزله در آن سفر کریم این است: مکان خیمه ی خود را وسیع گردان و پرده های مسکنهای تو پهن بشود دریغ مدار و طنابهای خود را دراز کرده و میخهایت را محکم بساز؛ زیرا که به طرف راست و چپ منتشر خواهی شد، و ذرّیه تو امّتها را تصرّف خواهند نمود، و شهر های ویران را مسکون خواهند ساخت. مترس! زیرا که خجل نخواهی شد، و مشوّش مشو! زیرا که رسوا نخواهی گردید... زیرا که آفریننده تو که اسمش ربّ الجنود است، شوهر تو است و قدّوس اسرائیل که به خدای تمام جهان مسمّی است، ولیّ تو می باشد... خدای تو این را می گوید؛ زیرا تو را به اندک لحظه ترک کردم، امّا به رحمتهای عظیم تو را جمع خواهم نمود...
جناب "شوقی" در اینجا از چند لحاظ مرتکب خیانت شده اند:
1_ فصول کتاب اشعیاء از فصل چهلم تا شصت و شش، یک سلسله پیشگوئیهائی است در پیرامون گرفتاریها و آزادی بنی اسرائیل و حالات حضرت مسیح (علیه السلام)؛ و مخصوصا این فصل مربوط به حضرت مریم است.
2_ جناب "شوقی" دو آیه از ابتدای فصل را ذکر ننموده است؛ و آن دو آیه به صراحت مطلب را روشن می کند. در اشعیاء فصل 54 (ترجمه فاضل خان همدانی) می گوید: ای عقیمه ی نازائیده ترنّم نما! و ای آنکه در دزه نمی کشی گلبانگ زده شادمان باش؛ زیرا خداوند می فرماید، که پسران متروکه از اولاد منکوحه زیاده اند. و در ترجمه ی عربی می گوید: «ترنّمی ایّتها العاقر الّتی تلد اشیدی باترنّم ایّتها الّتی لم تمخض لانّ بنی المستوحشة اکثر من بنی ذات البعل» به صوت دلکش بخوان، ای زن عاقری که نزائیده است و آواز جالب خود را بلند کن به خوانندگی، ای زنی که هنوز درد زائیده ندیده ای؛ زیرا که فرزندان زن بی شوهر، زیادتر از فرزندان زن شوهر دار هستند.(2)
پس پیشگوئی این فصل مربوط به زنی است، بی شوهر، زحمات حمل و وضع را آن طوری که طبیعی و عمومیّت دارد، احساس نکرده و بجای شوهر، پروردگار جهان به منزله ی شوهر و ولیّ او باشد.
تعجّب در اینجا است که: خود "شوقی افندی" که آیه ی 5 را (زیرا که آفریننده ی تو اسمش ربّ الجنود است شوهر تو است) نقل کرده، هیچگونه متوجّه نشده است که "بهاء"، نه آفریننده ی زن خودش می باشد و نه ربّ الجنود و در ترجمه ی فاضل خان می نویسد: چونکه آفریننده است که اسمش خداوند لشکرها است، به منزله شوهر توست.
مگر اینکه ایشان بفرمایند: جناب "بهاء"، خالق آسمان و زمین و آفریننده ی جنّ و انس و مرسل انبیاء و مرسلین هستند.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.