پاسخ اجمالی:
حضرت زهرا(س) درخطبه فدکیه به دفاع از فدک پرداخته و می فرماید: عجب این که شما چنین مى پندارید که خداوند ارثى براى ما قرار نداده ـ و ما از پیامبر خدا(ص) ارث نمى بریم! ـ ...اى فرزند ابى قحافه! به من پاسخ ده! آیا در قرآن است که تو از پدرت ارث ببرى و من از پدرم ارثى نبرم؟ چه سخن ناروایى! آیا عمداً کتاب خدا را ترک گفتید و پشتِ سر افکندید؟ در حالى که مى فرماید: «و سلیمان وارث داود شد» و در داستان یحیى بن زکریا مى گوید: «(خداوندا!) تو از نزد خود جانشینى به من ببخش که وارث من و دودمان یعقوب باشد» و ... .
پاسخ تفصیلی:
حضرت زهرا(سلام الله علیها) در بخشی از خطبه فدکیّه می فرمایند: «ثُمَّ لَمْ تَلْبَثُوا اِلاّ رَیْثَ [اِلى رَیْثَ] اَنْ تَسْکُنَ نَفْرَتُها، وَیَسْلَسَ قِیادُها، ثُمَّ اَخَذْتُمْ تُورُونَ وَقْدَتَها وَ تُهَیِّجُونَ جَمْرَتَها، وَ تَسْتَجِیبُونَ لِهِتافِ الشَّیْطانِ الْغَوِیِّ وَ اِطْفاءِ اَنْوارِ الدِّینِ الْجَلِیِّ وَ اِخْمادِ سُنَنِ النَّبِیِّ الصَّفِیِّ. تُسِرُّونَ حَسْواً فِی ارْتِغاء، وَ تَمْشُونَ لاَهْلِهِ وَ وُلْدِهِ فِى الْخَمَرِ وَ الضَّرّاءِ، وَ نَصْبِرُ مِنْکُمْ عَلى مِثْلِ حَزِّ الْمُدى، وَ وَخْزِ السِّنانِ فِی الْحَشا.
وَ اَنْتُمْ اَلاْنَ تَزْعَمُونَ اَنْ لا اِرْثَ لَنا؟
اَفَحُکْمَ الْجاهِلِیَّةِ تَبْغُونَ؟«وَمَنْ أَحْسَنُ مِنْ اللهِ حُکْماً لِقَوْم یُوقِنُونَ».(1)
اَفَلا تَعْلَمُونَ؟ بَلى تَجَلّى لَکُمْ کَالشَّمْسِ الضّاحِیَةِ اَنِّی ابْنَتُهُ.اَیُّهَا الْمُسْلِمُونَ اَاُغْلَبُ عَلى اِرْثِیه؟
یَابْن اَبِی قُحافَةَ! اَفِی کِتابِ اللهِ اَنْ تَرِثَ اَباکَ وَ لا اَرِثَ اَبِی؟ لَقَدْ جِئْتَ شَیْئاً فَرِیّاً.
اَفَعَلى عَمْد تَرَکْتُمْ کِتابَ اللهِ وَ نَبَذْتُمُوهُ وَراءَ ظُهُورِکُمْ اِذْ یَقُولُ: «وَ وَرِثَ سُلَیْمَانُ دَاوُدَ».(2)
وَ قالَ فیمَا اقْتَصَّ مِنْ خَبَرِ یَحْیَى بْنِ زَکَرِیّا اِذْ قالَ: «فَهَبْ لِى مِنْ لَّدُنْکَ وَلِیّاً * یَرِثُنِى وَیَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ».(3)
وَ قالَ : «وَ أُوْلُوا الاَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْض فِى کِتَابِ اللهِ».(4)
وَ قالَ : «یُوصِیکُمُ اللهُ فِى أَوْلاَدِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الاُنثَیَیْنِ».(5)
وَ قالَ : «إِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّةُ لِلْوَالِدَیْنِ وَالاَقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَى الْمُتَّقِینَ».(6)
وَ زَعَمْتُمْ اَنْ لا حَظْوَةَ لِی وَ لا اَرِثُ مِنْ اَبِی؟ وَ لا رَحِمَ بَیْنَنا؟ اَفَخَصَّکُمُ اللهُ بِآیَة اَخْرَجَ مِنْها اَبِی؟ اَمْ هَلْ تَقُولُونَ اِنَّ اَهْلَ مِلَّتَیْنِ لا یَتَوارَثانِ؟ اَوَ لَسْتُ اَنَا وَ اَبِی مِنْ اَهْلِ مِلَّة واحِدَة اَمْ اَنْتُمْ اَعْلَمُ بِخُصُوصِ الْقُرآنِ وَ عُمُومِهِ مِنْ اَبِی وَ ابْنِ عَمِّی؟
فَدُونَکَها مَخْطُومَةً مَرْحُولَةً، تَلْقاکَ یَوْمَ حَشْرِکَ، فَنِعْمَ الْحَکَمُ اللهُ، وَالزَّعِیمُ مُحَمَّد(صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ)، وَ الْمَوْعِدُ الْقِیامَةُ، وَ عِنْدَ السّاعَةِ یَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ وَ لا یَنْفَعُکُمْ اِذْ تَنْدَمُونَ، «وَ لِّکُلِّ نَبَإ مُسْتَقَرٌّ وَسَوْفَ تَعْلَمُونَ».(7)«مَنْ یَأْتِیهِ عَذَابٌ یُخْزِیهِ وَیَحِلُّ عَلَیْهِ عَذَابٌ مُّقِیمٌ»(8)»(9)؛ (آرى، شما ناقه خلافت را در اختیار گرفتید، حتى این اندازه صبر نکردید که رام گردد، و تسلیمتان شود، ناگهان آتش فتنه ها را برافروختید، و شعله هاى آن را به هیجان درآوردید و نداى شیطان اغواگر را اجابت نمودید، و به خاموش ساختن انوار تابان آیین حق و از میان بردن سنّت هاى پیامبر پاک الهى پرداختید. به بهانه گرفتن کف ـ از روى شیر ـ آن را به کلى تا ته مخفیانه نوشیدید.
ظاهراً سنگ دیگران را به سینه مى زدید اما باطناً در تقویت کار خود بودید.
براى منزوى ساختن خاندان و فرزندان او به کمین نشستید، ما نیز چاره اى جز شکیبایى ندیدیم، همچون کسى که خنجر بر گلوى او و نوک نیزه بر دل او نشسته باشد!
عجب این که شما چنین مى پندارید که خداوند ارثى براى ما قرار نداده ـ و ما از پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) ارث نمى بریم! ـ .آیا از حکم جاهلیّت پیروى مى کنید؟ چه کسى حکمش از خدا بهتر است براى آنها که اهل یقینند؟
آیا شما این مسائل را نمى دانید؟ آرى مى دانید، و همچون آفتاب براى شما روشن است که من دختر اویم.
شما اى مسلمانان! آیا باید ارث من به زور گرفته شود; اى فرزند ابى قحافه! به من پاسخ ده! آیا در قرآن است که تو از پدرت ارث ببرى و من از پدرم ارثى نبرم؟ چه سخن ناروایى!
آیا عمداً کتاب خدا را ترک گفتید و پشتِ سر افکندید؟ در حالى که مى فرماید: «و سلیمان وارث داود شد».
و در داستان یحیى بن زکریا مى گوید: « (خداوندا!) تو از نزد خود جانشینى به من ببخش که وارث من و دودمان یعقوب باشد».
و نیز مى فرماید: «و خویشاوندان نسبت به یکدیگر در احکامى که خدا مقرّر (از دیگران) سزاوارترند».
و نیز مى گوید: «خداوند درباره فرزندانتان به شما سفارش مى کند که سهم (میراث) پسر به اندازه سهم دو دختر باشد».
و نیز فرموده: «(اگر کسى مالى از خود بگذارد) براى پدر و مادر و نزدیکان بطور شایسته وصیت کند، این حقى است بر پرهیزکاران».
شما چنین پنداشتید که من هیچ بهره و ارثى از پدرم ندارم؟ و هیچ نسبت و خویشاوندى در میان ما نیست؟!
آیا خداوند آیه اى مخصوص شما نازل کرده است که پدرم را از آن خارج ساخته؟
یا مى گویید: پیروان دو مذهب از یکدیگر ارث نمى برند، و من با پدرم یک مذهب نداریم؟
یا این که شما به عام و خاص قرآن از پدرم و پسر عمویم آگاهترید؟ حال که چنین است پس بگیر آن ـ ارث مرا ـ که همچون مرکب آماده و مهار شده آماده بهره بردارى است و بر آن سوار شو، ولى بدان در قیامت تو را دیدار مى کند و بازخواست مى نماییم، و در آن روز چه جالب است که داور خداست، و مدّعىِ تو محمّد(صلى الله علیه وآله)، و موعدِ داورى، رستاخیز، و در آن روز باطلان زیان خواهند دید، اما پشیمانى به حال شما سودى نخواهد داشت!
بدانید: «هر چیزى ـ که خداوند به شما داده سرانجام ـ قرارگاهى دارد ـ و در موعد خود انجام مى گیرد ـ و بزودى خواهید دانست»
«(بزودى خواهید دانست:) چه کسى عذاب خوار کننده به سراغش خواهد آمد و مجازات جاودان بر او وارد خواهد شد»)!
تفسیر فشرده:
1ـ زنده کردن آیین جاهلى
سخنان فاطمه(علیها السلام) در این بخش اوج بیشترى مى گیرد و از هیجان و سوز شدیدترى برخوردار است، دلش از این مى سوزد که بار دیگر احکام جاهلیّت دارد زنده مى شود چرا که در جاهلیّت به دختران مطلقاً ارث نمى دادند، اسلام آمد و خط بطلان بر این معنا کشید، و همه بستگان مسلمان را در ارث شریک و سهیم دانست، بنابراین تنها مسأله فدک مطرح نیست، آنچه مطرح است در درجه اوّل خطر احیاى سنن جاهلیّت و محو سنن اسلامى است و لذا در این بخش آنها را شدیداً ملامت مى کند و آنها را زیر رگبار حملات خود قرار مى دهد.
از همه عجیب تر این که این کار را چنان عجولانه انجام دادند که هر کس مى فهمید مسأله «غصب فدک» مسأله ساده اى نیست، حتى نگذاردند که جاى پایشان در امر خلافت محکم شود، و به اصطلاح آبها از آسیاب بیفتد و بعد به فکر این تجاوز ظالمانه بیفتند، و این نکته مهمى براى پى بردن به عمق این توطئه بزرگ است.
2ـ اشاره به دلایل خصم
دختر پیامبر این خطیب بزرگ و داور پرمایه سپس بطور ضمنى به دلایل آنها مى پردازد که مدعى بودند رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرموده: «ما پیامبران مطلقاً ارثى از خود به یادگار نمى گذاریم».
سپس به پاسخ منطقى دندان شکن پرداخته و از عمومات قرآن و خصوص آن شاهد و گواه مى آورد، و با ذکر چندین آیه از کتاب، ثابت مى کند که باید این حدیث مجعول را به دیوار کوبید!
3ـ فاطمه(علیها السلام) تمام راه هاى فرار را به روى آنها مى بندد
این عالمه بزرگوار چنان با حربه استدلال بر حریف هجوم مى آورد که راه گریزى براى او باقى نمى گذارد.
مى فرماید: اگر عذر شما آن حدیث مجعول است که مى گوید: «ما پیامبران ارثى نمى گذاریم»! پاسخ آن را از آیات قرآن براى شما گفتم; و اگر عذر شما ممنوع بودن ما از ارث است، بدانید در اسلام همه فرزندان از پدران و مادران خود ارث مى برند، تنها کسانى مستثنا هستند که هم کیش و هم آیین پدر نباشند، یعنى فرزندان غیر مسلمان از پدر و مادر مسلمان هرگز ارث نمى برند، آیا به عقیده شما آیین من و پدرم از هم جداست؟
و اگر رسوبات احکام جاهلى در مغز شماست که مى گوید: «دختر سهمى از ارث ندارد» با طلوع آفتاب اسلام این موهومات و خرافات برچیده شده و راهى به سوى بازگشت به شب ظلمانى بعد از طلوع صبح وجود ندارد.
4ـ آیا شما به قرآن آشناترید یا اهل بیت وحى(علیهم السلام)؟
فاطمه(علیها السلام) این بانوى شجاع این راه را هم بر آنها مى بندد که بگویند ما از قرآن چنین و چنان مى فهمیم، مى گوید: کجاى قرآن؟ و با کدام تفسیر؟ چه کسى بهتر از پسرعمویم على(علیه السلام) که در آغوش وحى پرورش یافته، و از کاتبان وحى بوده، و قرآن و تفسیر قرآن را از دو لب پیامبر(صلى الله علیه وآله) شنیده به این کار سزاوارتر است؟اصلا قرآن در خانه ما نازل شده و «اهل البیت ادرى بما فی البیت».
خلاصه در یکجا به مسأله ارث بردن سلیمان از پدرش داود، و ارث بردن یحیى از پدرش زکریا که همه از انبیاى بزرگ بودند اشاره مى فرماید و مى گوید ـ برخلاف این روایت مجعول ـ قرآن تصریح مى کند که از یکدیگر ارث بردند و مى دانیم هر روایتى مخالف قرآن باشد از درجه اعتبار ساقط است.
و گاه از عمومات قرآن که مى گوید: «فرزندان، اعم از پسر و دختر، از پدران ارث مى برند» و «عموم خویشاوندان در سهم ارث طبق قانون اسلام و طبقات تعیین شده در ارث سهمیه دارند» بهره مى گیرد و مى گوید: آیا این خبر واحد که هم مخالف عموم قرآن است و هم مخالف خصوص آن مى تواند ارزش و بهایى در دادگاه عدل اسلامى داشته باشد و سر سوزنى براى آن قیمت قائل شد؟
سپس تمام راه هاى دیگر از جمله موانع مهم ارث را شمرده و نفى مى کند.
5ـ اکنون که چنین است، همه از آنِ شما!
سپس دختر گرامى پیامبر(صلى الله علیه وآله)، این بانوى فداکار براى این که آنها تصوّر نکنند که دلبستگى خاصى به فدک به عنوان مال دنیا دارد، نه به عنوان یک هدف الهى، در بخش دیگرى از سخنانش مى افزاید: اکنون که چنین است همه اش را در اختیار بگیرید، و هر کار از شما ساخته است بکنید، اما بدانید دادگاه عظیمى در پیش دارید که با دادگاه هاى عالم دنیا فرق بسیار دارد، در آن جا حاکمش خداست، و مدعىِ شما در آن دادگاه شخص پیامبر(صلى الله علیه وآله) است، و موعد دادگاه روز قیامت (یوم البروز) روز آشکار شدن همه پنهانی هاست!
اگر پاسخى براى آن روز آماده کرده اید، بسم الله، و گرنه خود را براى کیفر الهى آماده کنید.
آن روز قطعاً از کار خود پشیمان خواهید شد ولى این پشیمانى قطعاً براى شما سودى نخواهد داشت چرا که پرونده اعمال بسته شده، و راهى براى بازگشت به گذشته وجود ندارد.(10)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.