پاسخ اجمالی:
الواح با 66 لوح از میرزا بهاء است که به تقلید از قرآن ابتدا الواح بزرگتر را آورده. این کتاب بعد از اقدس در چاپخانه ناصری بمبئی در 212 صفحه چاپ شده است. در لوح اول یکایک پیروان خود را با تشریفات خاصی ذکر کرده و در لوح 11 صفحه 222 قصّه ی عجیب مقاربت میرزا بهاء با زن زیبا در عرش را بیان می کند و خلق همه قلوب و عقل ها را بخاطر میرزا بهاء می داند!
پاسخ تفصیلی:
مجموع این الواح، 66 لوح از "میرزا بهاء" است، که به تقلید از قرآن مجید، ابتداءً الواح بزرگتر و بعد الواح کوچکتر ترتیب داده شده است. و چون بلافاصله در پشت سر "اقدس" چاپ شده است، طبیعتاً سال چاپ آنها، سال 1290 هجری شمسی در بمبئی و چاپخانه ناصری است. این کتاب در 212 صفحه و هر صفحه در 19 سطر می باشد.
در لوح اوّل می گوید: «بسمی الاعظم الاقدس العلیّ الأبهی، یا عندلیب اسمع النداء انّه یظهر مرّة باسم الحبیب و اخری باسمی المحبوب و تارة باسم قلمی الاعلی و طوراً بهذا الاسم (بهاء) الّذی به ارتعدت فرائض الاسماء قد حضر لدی المظلوم کتابک الّذی ارسلته... و اردنا ان نذکر کلّ اسم کان فی کتابک»... شروع کرده به نام بردن یکایک اسامی پیروان خود، با اظهار لطف و تشریفات خاصّ که جمعاً 40 صفحه می شود.
و در پایان می گوید: «ایّاکم ان تمنعکم الشئونات الفانیة عن مالک البریّة، البهاء علیکم و علی امائی الّائی اقبلن و سمعن و اجبن مالک یوم الدین و الحمدلله ربّ العالمین»
و در لوح 11 صفحه 222 قصّه ی بسیار شیرین و خواندنی را نقل می کند: «انّا کنّا مستویا علی العرش (تخت بهاء) دخلت ورقة نوراء (زنی زیبا) لابسة ثیابا رفیعة بیضاء اصبحت کالبدر الطالع من افق السماء، تعالی الله موجدها لم ترعین بمثلها (این جمله تکرار می شود به تقلید از سوره الرحمن) فلمّا حلّت اللثام (حجاب برداشت) اشرقت السموات و الارض، ثمّ وجدنا الشعرات السوداء علی طول عنقها البیضاء کانّ اللیل و النهار اعتنقا، لمّا تفرّسنا فی وجهها وجدنا النقطة المستورة تحت حجاب الواحدیّة مشرقة من افق جبینها. و حکت عن تلک النقطة نقطة اخری (خال) فوق ثدیها الایمن (سینه راستش آشکار شد) و قام هیکل الله (میرزا بهاء) یمشی و تمشی ورائه سامعة متحرّکة، الی ان وضعت یدها حول عنق ربّها و ضمّته الیها فلمّا تقرّبنا (مقاربت کردیم) وجدنا منها ما نزل فی الصحیفة الحمراء من قلمی الاعلی تعالی موجدها لم ترعین بمثلها».
البته به طور قطع نمی توان گفت که: این ملاقات و مقاربت در حال بیداری بوده است؛ زیرا ممکن است در حال خواب باشد، الله اعلم. ولی چون همه قلوب به خاطر حب "میرزا بهاء" خلق شده اند و تمام عقلها برای شناخت ایشان و چشمها برای نظر به سوی "میرزا" آفریده شده اند، پس در این داستان، برای توجّه و میل به آن زن، مانعی وجود نخواهد داشت.
و از جمله الواح کوچک صفحه 248 او است که: «انّ المظلوم ینادی بین العالم و یامر الناس بما امر به من لدی العزیز الحکیم، قل قد خلقت الآذان لاصغاء ندائی و الابصار لأفقی المنیر، قد خلقنا الایادی لاخذ کتبی و القلوب لحبّی و العقول لعرفانی العزیز البدیع».(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.