پاسخ اجمالی:
امام علی (ع) دریافته بود که طلحه و زبیر بیعت خود را خواهند شکست؛ اما به خاطر اینکه وظیفه هرکس ـ مخصوصاً رهبران جامعه ـ این است تا آن جا که خطرى براى اجتماع به وجود نیاید در عیب پوشى بکوشند و پرده درى نکنند، از افشای آنها اجتناب کرد. چرا که پرده دریها از یکسو، احترام شخصیت افراد را در هم مى شکند و از سوى دیگر، آنها را در ارتکاب گناه جسور مى کند؛ زیرا در پرده بودن عیب همواره سبب احتیاط افراد است،... و از همه اینها گذشته پرده درى باعث اشاعه فحشا در جامعه و آلوده شدن دیگران به گناه مى گردد.
پاسخ تفصیلی:
در بخشی از خطبه چهارم نهج البلاغه، امام(علیه السلام) بازماندگان «جنگل جمل» را مخاطب ساخته، مى فرماید: (من همواره منتظر عواقب پیمان شکنى شما بودم و نشانه فریب خوردگان را در شما مى دیدم!)؛ «ما زِلْتُ اَنْتَظِرُ بِکُمْ عَواقِبَ الْغَدْرِ، وَ اَتَوَسَّمُکُمْ(1) بِحِلْیَةِ الْمُغْتَرّین».(2) در روایات آمده است که «طلحه و زبیر» مدّتى بعد از بیعت با «على»(علیه السلام) به خدمتش آمدند و براى رفتن به «عمره» از آن حضرت اجازه گرفتند.
امام(علیه السلام) که آثار نفاق و پیمان شکنى را در آنان مى دید، بار دیگر از آنها پیمان وفادارى و بیعت گرفت، ولى همان گونه که مى دانیم به پیمان خود وفادار نماندند و آتش «جنگ جمل» را روشن کردند که در آن آتش، بیش از ده هزار نفر از مسلمین سوختند و بى شک گروه زیاد دیگرى در این توطئه سهیم و شریک بودند و با این که بیعت کرده بودند درصدد پیمان شکنى برآمدند و مخاطب «على»(علیه السلام) همین گروهند. «ابن ابى الحدید» در یکى از کلمات خود نقل مى کند که: «على»(علیه السلام) در آن روزى که «زبیر» با او بعیت کرد فرمود: «من از این بیم دارم که تو پیمان خود را بشکنى و با این بیعت مخالفت کنى!» عرض کرد: «بیم نداشته باش چنین چیزى تا ابد از من سر نمى زند!» امام(علیه السلام)فرمود: «خداوند گواه و شاهد من بر این موضوع باشد؟» عرض کرد: «آرى» پس از چند روز «طلحه و زبیر» خدمت امیرمؤمنان(علیه السلام) آمدند و عرض کردند: «تو مى دانى در زمان حکومت «عثمان» چه اندازه به ما جفا شد! و مى دانى او همواره طرفدار «بنى امیّه» بود اکنون که خداوند خلافت را به تو سپرده است، بعضى از این فرمانداریها را در اختیار ما بگذار»!
امام(علیه السلام) فرمود: «به قسمت الهى راضى باشید تا من در این باره فکر کنم و بدانید من کسى را در این امانت شریک نمى کنم مگر این که از دیانت و امانت او راضى و مطمئن باشیم...» آنها از نزد حضرت بیرون آمدند در حالى که یأس از رسیدن به مقام، آنها را فرا گرفته بود و چیزى نگذشت که اجازه براى «عمره» گرفتند.
عجیب تر این که بنا به گفته «ابن ابى الحدید» هنگامى که نامه «على»(علیه السلام) به «معاویه» رسید که: مردم همگى با من بیعت کرده اند و تو هم براى من بیعت بگیر و بزرگان اهل شام را نزد من بفرست؛ «معاویه» (سخت دستپاچه شد و) نامه اى به «زبیر» نوشت و او را به عنوان امیرالمؤمنین خطاب کرد و گفت از تمام مردم «شام» براى تو بیعت گرفتم با سرعت به سوى «کوفه» و «بصره» برو و این دو شهر را تسخیر کن که بعد از تسخیر این دو، هیچ مشکلى وجود ندارد و بعد از تو براى «طلحه» بیعت گرفتم، بروید و مردم را به عنوان خونخواهى «عثمان» بشورانید. (3)
سپس امام(علیه السلام) مى افزاید: (ولى به خاطر استتار شما در لباس دین بود که از شما چشم پوشیدم [و راز شما را افشا نکردم] در حالى که صفاى دل، مرا از درون شما آگاهى مى داد [و از توطئه ها و نیرنگهاى شما به لطف الهى آگاه بودم])؛ «حَتّى سَتَرَنى عَنْکُمْ جِلْبابُ(4) الدّینِ، وَ بَصَّرَنیکُمْ صِدْقُ النِّیَّةِ».
غالب افراد داراى عیوب پنهانى هستند و گاه انسان از طرق عادى یا از طریق فراست و ایمانى از آن آگاه مى شود؛ وظیفه هرکس ـ مخصوصاً رهبران جامعه ـ این است تا آن جا که خطرى براى اجتماع به وجود نیاید در عیب پوشى بکوشند و پرده درى نکنند؛ چرا که پرده دریها از یکسو، احترام شخصیت افراد را در هم مى شکند و از سوى دیگر، آنها را در ارتکاب گناه جسور مى کند؛ زیرا در پرده بودن عیب همواره سبب احتیاط افراد است، امّا اگر کار به رسوایى کشید دیگر کسى ملاحظه نمى کند و از همه اینها گذشته پرده درى باعث اشاعه فحشا در جامعه و آلوده شدن دیگران به گناه مى گردد.
به همین دلیل در احادیث اسلامى تأکید فراوانى بر این مطلب شده است در حدیثى مى خوانیم که یکى از حقوق مؤمنان، بر یکدیگر این است که: (اسرار و عیوب یکدیگر را بپوشانند و خوبیها را آشکار سازند)؛ «وَاکْتُمْ سِرَّهُ وَ عَیْبَهُ وَ اَظْهِرْ مِنْهُ الْحُسْنَ». (5)
در حدیث دیگرى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «مَنْ سَتَرَ عَلى مُؤمن عَوْرَةً یَخافُها سَتَرَ اللهُ عَلَیْهِ سَبْعینَ عَورَةً مِنْ عَوْراتِ الدُّنْیا و الآخِرَةِ»؛ (کسى که عیب مؤمنى را که از آشکار شدنش بیمناک است بپوشاند، خداوند هفتاد عیب او را در دنیا و آخرت مى پوشاند). (6)
امام(علیه السلام) در بالا اشاره پرمعنایى به این دستور اسلامى کرده و پایبندى خود را نسبت به آن آشکار ساخته، البتّه همان گونه که گفتیم این در موردى است که عیوب پنهانى سرچشمه مشکلات اجتماعى نگردد که در آن جا وظیفه افشاگرى به میان مى آید. ولى نباید به بهانه این استثنا اسرار و عیوب مردم را فاش کرد؛ بلکه باید به راستى محلّ روشنى براى این استثنا پیدا شود. (7)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.