پاسخ اجمالی:
حضرت امیر(ع) حج را با این تعابیر توصیف می کند: قبله همه مردم، پرچم اسلام و پناهگاه امنی که تشنه کامان به آن پناه می آورند. خداوند حجّ را به عنوان علامتی برای عظمتش بر مردم واجب نمود و مردم همچون فرشتگانی که گرد عرش می گردند، دور کعبه طواف می کنند و در جایگاه پیامبران ایستاده، به عزت الهی اعتراف می کنند و در این میعادگاه مغفرت و تجارتخانه عبادات الهی، سودهای فراوان نصیب شان می شود.
پاسخ تفصیلی:
امام علی(علیه السلام) در آخرین بخش از خطبه اول نهج البلاغه ، سخن از مسأله وجوب حج مى گوید و با تعبیرات بسیار لطیف و زیبا، مسلمین جهان را به انجام این فریضه بزرگ الهى تشویق مى نماید، مى فرماید: (خداوند حجّ بیت الله الحرام [خانه گرامى و محترمش] را بر شما واجب کرده است)؛ «وَ فَرَضَ عَلَیْکُمْ حَجَّ بَیْتِهِ الْحَرامِ».
سپس در توصیفى براى خانه کعبه مى فرماید: (همان خانه اى که خداوند آن را قبله همه مردم قرار داده است)؛ «الَّذى جَعَلَهُ قِبْلَةً لِلاَنامِ». (1)
در هر شبانه روز، چندین بار رو به سوى آن مى کنند و مرکز دایره صفوفِ جماعتِ آن، رمز وحدت همه مسلمین جهان است.
آن گاه در توصیف دیگرى از این خانه بزرگ و مراسم واقعى حج که عاشقان بى قرار الهى را به سوى خود دعوت مى کند، مى فرماید: (آنها همچون تشنه کامانى که به آبگاه مى روند به سوى آن مى آیند و همچون کبوتران به آن پناه مى جویند)؛ «یَرِدُونَهُ (2) وُرُودَ الاَنْعامِ وَ یَاْلَهُونَ (3) اِلَیْهِ وَلُوهَ الْحَمامِ». (4)
تشبیه به انعام یا به خاطر تواضع فوق العاده حجّاج بیت الله است یا اشاره به بى قرارى و بى تابى آنها به هنگام هجوم به سوى کعبه و طواف مى باشد و باید توجّه داشت که این گونه تعبیرات در عرف عرب مفهومى متفاوت با عرف ما دارد. و تشیه به حمام (کبوتر) به خاطر آن است که این پرنده، رمز محبّت و صلح و صفا و امنیّت و زمزمه آمیخته به شوق است.
سپس به یکى از فلسفه هاى حج پرداخته، مى فرماید: (خداوند سبحان حج را علامت فروتنى در برابر عظمتش قرار داده و نشانه اى از اعتراف به عزّتش)؛ «وَ جَعَلَهُ سُبْحانَهُ عَلامَةً لِتَواضُعِهِمْ لِعَظَمَتِهِ وَ اِذْعانِهِمْ لِعِزَّتِهِ».
زیرا مناسک و مراسم حج مشتمل بر اعمال و رفتار بسیار متواضعانه اى است که در برابر حق انجام مى شود و هیچ عبادتى در میان عبادات تا این حد، نشانه هاى تواضع در آن نمایان نیست، احرام بستن و از تمام لباس و زر و زیورها به دو قطعه پارچه ندوخته قناعت نمودن و طواف خانه خدا و سعى صفا و مروه و وقوف در بیابان عرفات و مشعر و منى و رمى جمرات و تراشیدن سر، همه اعمالى است متواضعانه که در برابر عظمت پروردگار انجام مى گیرد و به راستى غرور و تکبّر و نخوت هر انسانى را در هم مى شکند.
سپس به این حقیقت اشاره مى کند که قرار گرفتن در صفوف حاجیان و زائران بیت الله، افتخار بزرگى است که خداوند به گروهى از بندگانش بخشیده، مى فرماید: (و از میان خلق خدا شنوندگانى را برگزیده که دعوت او را به سویش اجابت کرده و سخنش را تصدیق نموده اند)؛ «وَ اخْتارَ مِنْ خَلْقِهِ سُمّاعاً (5) اَجابُوا اِلَیْهِ (6) دَعْوَتَهُ وَ صَدَّقوا کَلِمَتَهُ».
در احادیث اسلامى آمده است که ابراهیم و اسماعیل بعد از آن که مأموریت خدا را در بناى خانه خدا انجام دادند خداوند به ابراهیم دستور داد که مردم را با صداى رسا به حج دعوت کند. او عرضه داشت: صداى من به جایى نمى رسد، خداوند فرمود: بر تو صدا زدن و بر من رساندن، ابراهیم بر فراز مقام که در آن روز به خانه کعبه چسبیده بود قرار گرفت، مقام مرتفع شد تا آن جا که از کوه ها برتر گشت، ابراهیم انگشت در گوش خود گذاشت و با صداى بلند در حالى که رو به شرق و غرب کرده بود گفت: «اَیُّهَا النّاسُ کُتِبَ عَلَیْکُمْ الْحَجُّ اِلَى الْبَیْتِ الْعَتیقِ فَاَجیبُوا رَبَّکُمْ»؛ (اى مردم حجّ خانه خدا بر شما مقرّر شده است دعوت خدا را اجابت کنید) و تمام کسانى که در پشت دریاهاى هفتگانه و در میان مشرق و مغرب تا انتهاى زمین بودند بلکه کسانى که در پشت پدران و رحم مادران قرار داشتند، صداى او را شنیدند «وَ لَبَّیْکَ اللّهُمَّ لَبَّیْکَ» گفتند. (7)
بار دیگر به فلسفه حج و آثار سازنده آن باز مى گردد و مى فرماید: (آنها [حجّاج بیت الله] در جایگاه پیامبران الهى وقوف کرده و به فرشتگانى که به گرد عرش الهى مى گردند شبیه مى شوند)؛ «وَ وَقَفُوا مَواقِفَ اَنْبیائِهِ وَ تَشَبَّهُوا بِمَلائِکَتِهِ الْمُطیفینَ بِعَرْشِهِ».
تعبیر به «مواقف انبیا» به خاطر آن است که پیامبران زیادى بعد از ابراهیم و حتّى طبق روایاتى قبل از ابراهیم به زیارت این خانه توحید شتافتند (8) و تعبیر به تشبّه به فرشتگان به خاطر آن است که خانه اى درست بر فراز خانه کعبه در آسمانها قرار دارد که فرشتگان بر گرد آن طواف مى کنند. (9)
در ادامه اسرار و آثار حج مى افزاید: (آنها سودهاى فراوانى در این تجارتخانه عبادت الهى به دست مى آورند و به سوى میعادگاه آمرزش و مغفرتش مى شتابند)؛ «یُحْرِزُونَ (10) الاَرْباحَ فى مَتْجَرِ عِبادَتِهِ وَ یَتَبادَرُون عِنْدَهُ مَوْعِدَ مَغْفِرَتِهِ».
تعبیر به «یُحْرِزُون»؛ (انبار مى کنند) و «اَرْباح»؛ (سودها) و «مَتْجَر»؛ (تجارتخانه) تعبیرات لطیفى است که این برنامه مهم معنوى را با برنامه محسوس و ملموس مادّى که براى همگان قابل درک است، تشبیه مى کند و راستى چه تجارتى برتر و بالاتر از عملى که اگر صحیح انجام شود انسان از تمام گناهانش پاک مى شود! درست مانند روزى که از مادر متولّد شده است، آن گونه که در احادیث اسلامى آمده است.
سپس مى افزاید: (خداوند متعال این خانه را پرچمى [یا علامتى] براى اسلام قرار داده و حرم امنى براى پناه جویان)؛ «جَعَلَهُ سُبْحانَهُ و تَعالى لِلاِسْلامِ عَلَماً وَ لِلْعائِذینَ حَرَماً».
سپس بعد از ذکر این همه فضایل و اسرار به مسأله واجب بودن زیارت خانه خدا اشاره کرده، مى فرماید: (خداوند اداى حقّ آن را واجب شمرده و حجّ آن را لازم کرده و بر همه شما زیارت آن را به طور دسته جمعى مقرّر داشته و فرموده است: و براى خدا بر همه مردم است که آهنگ خانه [او] کنند ـ آنها که توانایى رفتن به سوى آن را دارند، و هر کس کفر ورزد [و حج را ترک کند به خود زیان رسانده] خداوند از همه جهانیان بى نیاز است)؛ «فَرَضَ حَقَّهُ وَ اَوْجَبَ حَجَّهُ وَ کَتَبَ عَلَیْکُمْ وِفادَتَه فَقالَ سُبْحانَهُ:ولِلّهِ عَلَى النّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ اِلَیْهِ سَبیلا وَ مَنْ کَفَرَ فَاِنَّ اللهَ غَنیّ عَنِ الْعالَمینَ».(11)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.