پاسخ اجمالی:
از آیات قرآن استفاده می شود که حضرت رسول(ص) غیر از قرآن معجزات دیگری نیز داشتند مانند: 1– معراج. 2- دفع شدن شر استهزاء کنندگان پیامبر(ص) به وسیله بلایی که بر سر آن ها آمد. 3- مطلع شدن پیامبر(ص) از توطئه یهودیان بنی نضیر. 4. محفوظ بودن حضرت رسول با پنج حجاب مادی یا معنوی که مانع سوءقصد به جان حضرت می شد. 5- پیشگویی اعجازآمیز قرآن درباره شکست و نقش بر آب شدن نقشه های شوم مشرکین. 6- طوفانی که اردوگاه مشرکین را در جنگ احزاب به هم زد و موجب عقب نشینی آنها و شکست حصر مدینه شد.
پاسخ تفصیلی:
آيات فراوانى در قرآن مجيد داريم كه هر چند به تنهايى صراحتى در مسأله اعجاز پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله)ندارند، ولى به ضميمه رواياتى كه از پيشوايان دين يا در شأن نزول ها و تواريخ در توضيح و تفسير آن آمده از معجزات فراوان ديگرى غير از قرآن از پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) خبر مى دهد كه نمونه هائى از آن را در زير ملاحظه مى كنيد:
1ـ در نخستين آيه سوره اسراء مى خوانيم: (پاك و منزّه است آن كس كه بنده اش را در يك شب، از مسجدالحرام به مسجدالأقصى ـ كه گرداگردش را پربركت ساخته ايم ـ برد، تا برخى از نشانه هاى خود را به او ارائه دهيم؛ چرا كه او شنوا و بينا است)؛ «سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلا مِنْ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الاَْقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّه هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ».
بدون شك رفتن از مسجد الحرام به مسجد الاقصى ـ و از آن فراتر رفتن به آسمان هاـ مخصوصاً در شرايط آن زمان يك امر خارق العاده بوده است ولى تا مردم چنين جريانى را مشاهده نكنند، نمى تواند جنبه اعجاز داشته باشد و در طريق اثبات دعوى پيامبر(صلى الله عليه وآله) قرار گيرد.
ولى روايات اسلامى نشان مى دهد كه مردم در جريان اين امر قرار گرفتند از طريق اخبارى كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) از كاروان يا كاروان هايى كه در مسير راه مكه و شام بودند؛ گزارش داد.(1)
2ـ در ذيل آيه 95 سوره حجر: «اِنّا كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزِئينَ»؛ (به يقين ما شر استهزاء كنندگان را از تو دفع كرديم). آمده است كه 6 گروه (يا كمتر) هر كدام به نوعى پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) را به باد استهزاء مى گرفتند و هر گاه او به دعوت كردن مردم بر مى خواست آنها با سخنان خويش تلاش مى كردند مردم را از اطراف او پراكنده كنند. ولى خداوند هر يك از آنها را به بلايى مبتلا ساخت و چنان در خود فرو رفتند كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) را فراموش كردند.(2)
3. در آيه 11 سوره مائده مى فرمايد: (اى كسانى كه ايمان آورده ايد! نعمت خدا را بر خويشتن، به ياد آوريد؛ آن زمان كه گروهى [از دشمنان]، قصد داشتند دست به سوى شما دراز كنند [و شما را از ميان بردارند]، امّا خدا دستشان را از شما كوتاه كرد)؛ «يا اَيُّهَا الَّذين آمَنوا اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللهِ عَلَيْكُمْ اِذْ هَمَّ قَوْمٌ اَنْ يَبْسُطُوا اِلَيْكُمْ اَيْدِيَهُمْ فَكَفَّ اَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ».
در بعضى از روايات آمده كه اين اشاره سربسته ناظر بر توطئه يهود بنى نضير است كه توطئه براى كشتن پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) چيده بودند. هنگامى كه پيامبر (صلى الله عليه وآله) با گروهى از ياران به سراغ آنها رفتند تا درباره قراردادى كه نسبت به ديه مقتولين داشتند صحبت كنند آنها گفتند: مانعى ندارد بنشينيد و غذا ميل كنيد تا مقصود شما انجام گردد و در اين حال قصد داشتند حمله غافلگيرانه كنند و پيامبر(صلى الله عليه وآله) و يارانش را از بين ببرند. خداوند پيامبر(صلى الله عليه وآله) را آگاه فرمود، او هم يارانش را با خبر ساخت و با سرعت برگشتند.(3) (و اين يكى از معجزات پيامبر بود)؛ «وَ كانَ ذلِكَ اِحْدى مُعْجِزاتِه».(4)
4. در ذيل آيه 45 سوره اسراء: «و اذا قرأت القرُآن جَعَلْنا بينك و بين الّذين لَايؤمنونَ بالآخِرَةِ حِجاباً مَستوراً»؛ (و هنگامى كه قرآن مى خوانى، ميان تو و آنها كه به آخرت ايمان نمى آورند، حجاب ناپيدايى قرار مى دهيم) ـ كه گاه بعضى از دشمنان در حالى كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) مشغول تلاوت قرآن بود قصد جان او را مى كردند و خداوند پيامبرش را با حجاب مرموزى از ديد آنها پنهان مى داشت ـ در حديثى كه مرحوم طبرسى در كتاب احتجاج از على(عليه السلام) نقل كرده چنين آمده است كه: خداوند محمد(صلى الله عليه وآله) را با پنج حجاب از ديدگان كسانى كه قصد قتل او را داشتند پنهان مى داشت كه به اين پنج حجاب در آيات قرآن اشاره شده است. در يك جا مى فرمايد: «وَ جَعَلْنا مِنْ بَيْنِ اَيْديهِمْ سَدّاً»؛ (و در پيش روى آنان سدّى قرار داديم) اين حجاب اول است سپس مى افزايد: «وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدّاً»؛ (و در پشت سرشان سدّى [قرار دادیم]) و اين حجاب دوم است و بعد مى فرمايد: «فَاَغْشَيْناهُمْ فَهُمْ لا يُبْصِرونَ»؛ (و چشمانشان را پوشانده ايم، لذا نمى بينند).(5) اين حجاب سوم است.
سپس در آيه 45 سوره اسراء مى فرمايد: «وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنَا بَيْنَكَ وَبَيْنَ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِالاْخِرَةِ حِجَاباً مَسْتُوراً»؛ اين حجاب چهارم است.
سپس فرموده: «اِنّا جَعَلنا فى اَعْناقِهِم اَغْلالا فَهِىَ اِلَى الاَْذْقانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ»؛ (ما در گردن هاى آنان غل هايى [طوق هايى] قرار داديم كه تا چانه ها ادامه دارد و سرهاى آنان را به بالا نگاه داشته است).(6) و لذا چيزى را مشاهده نمى كنند؛(7) و اين حجاب پنجم است.
اين حجاب ها خواه جنبه مادى داشته باشد خواه معنوى، هر چه بوده مانع از توطئه هاى مختلف بر ضد پيامبر(صلى الله عليه وآله) گرديده است كه خود نمونه اى از معجزات پيامبر(صلى الله عليه وآله) است.
5. در آيه 137 سوره بقره مى خوانيم: «فَسَيَكْفيكَهُمُ اللهُ وَ هُوَ السَّميعُ الْعَليمُ»؛ (و خداوند، شَرّ آنها را از تو دفع مى كند؛ و اوست شنواى دانا) و از توطئه هايشان آگاه است. تنها كسانى كه با تاريخ اسلام آشنا هستند مى توانند از عمق مفهوم اين آيه آگاه شوند چرا كه اعراب لجوج و متعصب جاهلى مخصوصاً اشراف بت پرست مكه كه با ظهور اسلام همه منافع نامشروعشان به خطر افتاده بود از هيچ گونه توطئه اى براى نابود كردن اسلام و پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرو گذار نكردند. در عين حال آيه فوق به صراحت به مسلمانان وعده مى دهد كه خداوند شر آنها را دفع مى كند، نقشه هايشان نقش بر آب و توطئه هاى آنها خنثى مى گردد و اين يك پيشگويى اعجازآميز است.
6. در آيه 9 سوره احزاب اشاره به اعجاز ديگرى شده است كه در جنگ احزاب واقع شد؛ مى فرمايد: (اى كسانى كه ايمان آورده ايد! نعمت خدا را برخود به ياد آوريد آنگاه كه [در جنگ احزاب] لشكرهايى [عظيم] به سراغ شما آمدند؛ ولى ما باد و طوفان سختى بر آنان فرستاديم و لشكريانى كه آنها را نمى ديديد [و به اين وسيله آنها را در هم شكستيم]؛ و خداوند هميشه به آنچه انجام مى دهيد بينا است)؛ «يا اَيُّهَا الَّذين آمَنوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللهِ عَلَيْكُمْ اِذْ جاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَاَرسَلْنا عَلَيْهِمْ ريحاً وَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها وَ كانَ اللهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصيراً».
كسانى كه داستان جنگ احزاب را در قرآن مجيد و روايات و تواريخ مطالعه كنند به خوبى مى دانند كه در اين ميدان يك نابرابرى شديد در ميان مسلمين و دشمنان آنها وجود داشت و چنان مدينه را محاصره كرده بودند كه بر حسب ظاهر سقوط مدينه حتمى بود و كار به قدرى بر مسلمانان مشكل شد كه به تعبير قرآن «اِذْ زاغَتِ الاَْبْصارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ... وَ زُلْزِلوا زِلْزالا شَديداً»؛ (و زمانى كه چشم ها از شدت وحشت خيره شده و دل ها به گلوگاه رسيده بود... و مومنان تكان سختى خوردند).(8)
در چنين شرايطى ناگهان نسيم رحمت الهى وزيدن گرفت و مبدّل به طوفانى شد كه همه چيز را دگرگون ساخت، خيمه و خرگاه و زندگى كفّار را در هم ريخت، رعب و وحشت شديدى در قلب هاى آنها افكند و امدادهاى غيبى الهى به يارى مسلمين شتافت و مشركان بى آن كه با اين همه زحمت كارى انجام داده باشند عقب نشينى كرده به مكه بازگشتند.(9)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.