پاسخ اجمالی:
اشكالي كه به لحاظ تاريخي بر این مسئله وارد شده اين است كه اگر شقّ القمر حقيقت داشت مىبايست با آن همه اهميتى كه دارد در تواريخ جهان ثبت گردد، در حالىكه چنين نيست و لذا نمىتوان باور كرد چنان حادثهاى رخ داده باشد و همه مردم جهان (جز مسلمانان) از آن غافل مانده باشند؛ اما به این اشکال چندین جواب داده شده است.
پاسخ تفصیلی:
اشكالي كه به لحاظ تاريخي بر مسئله «شقّ القمر» وارد شده اين است كه اگر شقّ القمر حقيقت داشت مىبايست با آن همه اهميتى كه دارد در تواريخ جهان ثبت گردد، در حالىكه چنين نيست و لذا نمىتوان باور كرد چنان حادثهاى رخ داده باشد و همه مردم جهان (جز مسلمانان) از آن غافل مانده باشند.
ولى براى اين كه روشن شود اين ايراد تا چه اندازه قابل اهميت است بايد تجزيه و تحليلى در روى جهات مختلف اين مسئله صورت گيرد:
اولاً: بايد توجه داشت كه ماه همواره در نيمى از كره زمين قابل رؤيت است نه در تمام آن. بنابراين نيمى از مردم روى زمين از اين حساب خارج خواهند شد.
ثانياً: در نيمى از همين نيمكره نيز همه مردم يا اكثريت قريب به اتفاق آنها از حوادثى كه در اجرام آسمانى رخ مىدهد غافل و بى خبرند؛ چون [اين اتفاقات] بعد از نيمه شب آنهاست و طبعاً در خوابند، به اين ترتيب تنها يك چهارم مردم جهان مىتوانند از چنين حادثهاى باخبر شوند.
ثالثاً: هيچ مانعى ندارد كه در قسمت قابل توجهى از اين نقاط، آسمان ابرى و چهره ماه با ابر پوشيده باشد.
رابعاً: حوادث آسمانى در صورتى توجه افراد را جلب مىكند كه يا مانند صاعقهها توأم با سر و صدا يا آثار فوقالعاده ديگرى باشند و يا مانند كسوف و خسوف همراه با كم شدن نور، آن هم براى يك مدت نسبتاً طولانى، در چنين صورتى البته نظرها را به خود جلب مىكند.
اما اگر كره ماه بدون مقدمه قبلى و بدون هيچ عكسالعمل ديگر از قبيل كم شدن نور و مانند آن فقط براى چند لحظه انشقاق پيدا كرده، سپس التيام يابد كمتر نظرى را به خود جلب مىكند، آيا ما در شبهاى عادى كه ماه مطابق معمول در آسمان مىدرخشد هيچ به آن خيره مىشويم و در وضع آن كنجكاوى مىكنيم؟
آرى تنها دانشمندانى كه اجرام آسمانى و ماه را رصد مىكنند و يا كسانى كه تصادفاً چشم آنها به آسمان بيفتد از چنين جريانى ممكن است با خبر شوند و عدهاى ديگر را با خبر سازند.
بنابراين چنين حادثهاى آن طور كه در ابتدا تصور مىشود جلب توجه نمىكند، به خصوص اين كه مردم آن زمان، آسمان و اجرام فلكى را و حوادث آن را نسبت به زمان ما كم اهميت تلقى مىكردند و جهان بالا در نظر آنها اين قدر عظمت نداشت.
خامساً: وسائل ثبت مطالب تاريخى و نشر آن در آن زمان بسيار محدود بود. تعداد با سواد كم، كتابها خطى و تعداد آن ناچيز و مثل امروز نبود كه يك حادثه مهم، برق آسا به وسيله راديوها و مطبوعات و تلويزيونها در سراسر جهان انتشار يابد.
سادساً: تاريخ گذشته آن طور كه بعضى از خوشبينها تصور مىكنند در تمام جهات روشن و آشكار نيست؛ بلكه مملو از نقاط تاريك و مبهم است. مثلا «زرتشت» يكى از شخصيتهاى معروف تاريخى است كه مركز نفوذ او قسمت مهمى از دنياى متمدن آن زمان بود، اما تاريخ او امروز از تمام جهات تاريك و مبهم است، تاريخ تولد، وفات، محل تولد و ساير مشخصات زندگى، حتى به عقيده بعضى، اصل وجود او مجهول و تاريك مىباشد!
جائى كه كشورهاى متمدن آن زمان در مورد حفظ و ضبط تواريخ مربوط به خود تا اين اندازه بىاعتنا باشند، تعجب ندارد اگر اروپائيان كه در آن زمان دوران تاريك «قرون وسطى» را مىگذراندند به ضبط چنين حادثهاى، در صورت اطلاع، علاقه خاصى نشان نداده باشند.
ما به طور قطع مىدانيم در طول تاريخِ بشر، صدها زلزله نابود كننده و طوفان وحشتناك رخ داده كه شهرها و آباديهاي وسيعى را ويران نموده است؛ در حالىكه تاريخ همه آنها را ضبط نكرده و به خاطر ندارد.
با توجه به اين جهات از عدم ذكر اين حادثه در تواريخ اسلامى زياد نمىتوان تعجب نمود و آن را دليل بر عدم وقوع اين حادثه دانست.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.