پاسخ اجمالی:
علی(ع) در خطبه اول نهج البلاغه، در مورد نامحدود بودن ذات الهی از نظر مکان، مى فرماید: «کسانى که سؤال کنند و بگویند خدا در چیست او را در ضمن موجودات پنداشته اند». در حالی که تمام دلایل توحید نشان مى دهد که ذات او نامحدود از هر جهت است و محدود به ظرف نیست. همچنین«اگر کسى سؤال کند که خدا بر چه چیز قرار دارد؟ او نیز خدا را محدود شمرده، چرا که مناطق دیگر را از او خالى پنداشته است».
پاسخ تفصیلی:
امیر المومنین(علیه السلام) در بخشی از خطبه اول نهج البلاغه، نامحدود بودن ذات پاک الهی از نظر مکان ـ و یا به تعبیرى دیگر برتر از مکان بودنش ـ را بیان مى کند، مى فرماید: (کسانى که سؤال کنند و بگویند خدا در چیست او را در ضمن موجودات پنداشته اند)؛ «وَ مَنْ قالَ فیمَ؟ فَقَدْ ضَمَّنَهُ».
زیرا واژه «فى» (و معادل فارسى آن «در») در جایى به کار مى رود که موجودى ظرف وجود دیگرى شود و بر آن احاطه داشته باشد، مانند بودن انسان در خانه، یا گل در باغ و یا حتّى گلاب در لابه لاى ذرّات گلبرگ ها و نتیجه آن محدود بودن ذات است؛ در حالی که تمام دلایل توحید نشان مى دهد که ذات او نامحدود از هر جهت است.
همچنین (اگر کسى سؤال کند که خدا بر چه چیز قرار دارد؟ [بر عرش، بر کرسى، بر فراز آسمان ها] او نیز خدا را محدود شمرده، چرا که مناطق دیگر را از او خالى پنداشته است)؛ «وَ مَنْ قالَ عَلامَ؟ فَقَدْ اَخْلى مِنْهُ».
لازمه این سخن نیز محدودیّت ذات پاک اوست که با واجب الوجود بودن سازگار نیست، و بنابر این تمام کسانى که او را بر فراز عرش یا در آسمانها و یا در هر جاى دیگر مى پندارند، موحّد خالص نیستند و در واقع پرستش مخلوقى مى کنند که با فکر خود ساخته و نام «الله» بر او نهاده اند. (خواه در جرگه عوام باشند یا در لباس و کسوت خواصّ).
گاه بعضى از ناآگاهان چنین پنداشته اند که آیه شریفه «اَلرَّحْمنُ عَلَى الْعَرشِ اسْتَوى» (1) دلیل بر جسمانیّت خداوند و قرار گرفتن او بر عرش است، در حالى که جمله «استوى» به معناى سلطه بر چیزى مى باشد و تنها به معناى سوار شدن و نشستن بر چیزى نیست و اصولا تعبیر «استوى عَلىَ الْعَرْشِ»؛ (بر تخت سلطنت قرار گرفت) در مقابل «تَلّ عرشه»؛ (تختش فرو ریخت) کنایه معروفى است که در موارد رسیدن به قدرت و یا کناره گیرى از قدرت به کار مى رود نه این که به معناى شکستن تخت سلطنت یا نشستن بر آن بوده باشد. بنابراین «اسْتَوى عَلىِ الْعَرْشِ» به معناى استقرار حکومت و حاکمیّت خداوند بر عرش است. به هر حال بسیار کودکانه است که کسانى بخواهند از این تعبیر، توهّم جسمیّت خداوند را داشته باشند. (2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.