پاسخ اجمالی:
گناهانى که از انسان سرمى زند به دو موضوع باز مى گردد: ناآگاهى از زشتى عمل، و غلبه شهوات و هوس ها؛ لذا اگر انسانى آگاهى کافى از زشتى عمل داشته باشد، و بر نفس خود کاملا مسلّط باشد، محال است آن عمل زشت از او سرزند. پیامبران به خاطر ارتباطى که با عالم غیب دارند، آگاهى کافى نسبت به مفاسد و زشتی گناهان دارند؛ و از سوى دیگر همین ارتباط نیرومند که در حد مشاهده عالم غیب است، چنان تقوایى در آنها مى آفریند که مى تواند عامل باز دارنده نیرومندى در برابر انگیزه هاى هوا و هوس باشد.
پاسخ تفصیلی:
گناهانى که از انسان سرمى زند عوامل و سرچشمه هاى گوناگونى دارد که عمدتاً به دو موضوع باز مى گردد:
1ـ جهل و ناآگاهى و عدم تشخیص زشتى عمل.
2- غلبه شهوات و هوس ها به طورى که نیروى علم و عقل، در عین درک زشتى و مفاسد گناه، در برابر آن ها زانو زند.
مثلا کسى که دست خود را به خون بى گناهى آلوده مى کند، یا به سراغ دزدى و کم فروشى و رشوه خوارى مى رود، یا آلوده قمار و شراب و مواد مخدّر مى شود، از دو حال خارج نیست: یا آگاهى کامل از مفاسد این اعمال ندارد، و یا این که کاملا این موضوع را درک مى کند، ولى هیجان شهوات و هوس هاى سرکش به قدرى است که او را مغلوب مى سازد.
بنابراین علم و آگاهى به تنهایى براى ترک یک عمل ناپسند کافى نیست؛ بلکه علاوه بر آن تسلّط بر نفس و هوا و هوس ها نیز لازم است. نتیجه روشنى که از این بحث مى توان گرفت این است که: اگر انسانى آگاهى کافى از زشتى عمل داشته باشد، و بر نفس و هوا و هوس خود کاملا مسلّط باشد، محال است آن عمل زشت از او سرزند، [البتّه منظور محال عادى است نه عقلى ـ مانند اجتماع ضدین - دقّت کنید].
این حقیقت را با ذکر مثال هایى مى توان روشن ساخت، و آن این که بسیارى از ما در برابر بعضى از گناهان حالتى شبیه به عصمت داریم ـ فقط در برابر بعضى از گناهان ـ مثلا کسى را در میان خود پیدا نمى کنیم که حاضر باشد روز روشن لخت مادر زاد در کوچه و خیابان ظاهر گردد، و اگر کسى از ما مرتکب چنین کارى شود یقین پیدا مى کنیم که هوش و عقل خود را از دست داده، وگرنه محال است در حالى که عاقل و هوشیار است اقدام به چنین کارى کند. نوشیدن آب هاى بسیار کثیف و آلوده فاضلاب مسلّماً حرام است؛ آیا هیچ عاقلى در میان ما پیدا مى شود که اقدام به این عمل کند؟! یک طبیب آگاه به رموز علم طبّ، و خطر انواع بیمارى هاى واگیردار، هرگز حاضر نیست آبى را که از شستشوى لباس بیماران عفونى به دست مى آید بنوشد!
بنابراین در یک کلمه مى توان گفت: ما در برابر این گونه اعمال زشت مصونیّت داریم؛ چرا که آگاهى کافى از مفاسد این اعمال پیدا کرده ایم، و اگر روزى هوا و هوس بخواهد ما را به دنبال این امور بفرستد با نیروى عقل و دانش و ایمان آن را سرکوب مى کنیم. حال اگر کسى پیدا بشود که آگاهى او نسبت به تمام گناهان و معاصى در سر حدّ آگاهى ما از زشتى این امور باشد مسلّماً آنها را ترک خواهد کرد. به تعبیر دیگر انگیزه هاى گناه اعم از جهل و بى خبرى یا غلبه شهوات و هوس ها در وجود انبیاء و امامان معصوم در پرتو علم و آگاهى و تقواى آنان به طور کامل محکوم به شکست است. ناگفته پیدا است پیامبران به خاطر ارتباطى که با عالم غیب و دریاى علم بى پایان پروردگار دارند، آگاهى کافى نسبت به مفاسد گناهان و فلسفه نهى از آنها، و زشتى این اعمال دارند؛ و از سوى دیگر همین ارتباط نیرومند که در سر حد شهود و مشاهده عالم غیب است، چنان تقوایى در آنها مى آفریند که مى تواند عامل باز دارنده نیرومندى در برابر انگیزه هاى هوا و هوس باشد.
کوتاه سخن این که مطالعه انگیزه هاى گناه از یک سو، و مطالعه سطح آگاهى و تقواى انبیاء که به خاطر ارتباط با عالم غیب پیدا مى شود از سوى دیگر، سبب مى شود که ما باور کنیم آنها از هرگونه گناه مصون و محفوظند.
در روایتى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) اشاره کوتاه و پرمعنایى به نکته اول شده است; و مى فرماید: «قَرَنَتِ الْحِکْمَةُ بِالْعِصْمَةِ»؛ (دانش با عصمت قرین است).(1)
اگرچه عصمت در اینجا به معناى عام یعنى هرگونه نگهدارى و در هر مرحله از گناه مى باشد; ولى به هر حال شاهدى بر مقصود ما محسوب مى شود.(2).
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.