پاسخ اجمالی:
در مورد انبیاء، تمام امّت اسلامى جز گروهی از خوارج متّفق اند که پیامبران از انحراف اعتقادى، قبل و بعد از نبوّت، معصوم بوده اند؛ در مورد معصوم بودن در امر تبلیغ دین و بیان احکام نیز اجماع همه علماء(جز گروه اندکى از اهل سنّت) بر این است که خطایى از ناحیه آنها سرنمى زند؛ اما در مورد افعال پیامبران، اختلاف وجود دارد: «امامیه» معتقدند که هیچ گناهى نه کبیره و نه صغیره(برخلاف معتزله)، نه عمداً و نه سهوا(برخلاف برخی از معتزله)، چه قبل از نبوت و چه بعد آن(برخلاف بعضی اشاعره) از آنها سر نمى زند.
پاسخ تفصیلی:
مسأله مصونیّت انبیاء از گناه و خطا به طور اجمال مورد قبول همه مسلمین، بلکه همه صاحبان ادیان و ملل است؛ ولى در خصوصیات آن اختلاف فراوان و آراء و اقوال گوناگونى وجود دارد که شرح آن در کتب عقاید و تفسیر و حدیث آمده است.
مرحوم علامّه حلّى در «نهج الحق و کشف الصّدق»(1) و همچنین او و سایر شارحان « تجرید الاعتقاد» در شرح کلام خواجه نصیر الدین طوسى «وَ یَجِبُ فِى النَبِّىَّ اَلْعِصْمَةُ...» و نیز ابن ابى الحدید در شرح نهج البلاغه(2)، به طور مبسوط از این اقوال بحث کرده اند، ولى مرحوم علامّه مجلسى این بحث را منظّم تر و مشروح تر بیان کرده که عصاره آن را براى احاطه بر اقوال مسأله ذیلا مى آوریم - همراه با اضافاتى که به صورت پرانتز در لابه لاى کلام این محقّق بزرگ آورده ایم -.
او در بحث عصمت انبیاء چنین مى گوید:
«اختلاف در باب عصمت انبیاء بین علماى اسلام در چهار موضع است:
1ـ در مورد عقاید
2ـ در امر تبلیغ
3ـ در بیان احکام
4ـ در اعمال و رفتارشان
در مورد اول تمام امّت اسلامى متّفق اند که پیامبران از انحراف اعتقادى و کفر، چه قبل از نبوّت و چه بعد از آن، معصوم بوده اند؛ تنها گروهى از خوارج که مى گویند: "هر گناهى موجب کفر است" و در عین حال صدور گناهان را از پیامبران قبل از نبوّت ممکن دانسته اند معتقد به امکان کفر انبیاء - نعوذ بالله - قبل از نبوّت شده اند، و حتّى از بعضى از آنها نقل شده که گفته اند: این موضوع حتّى بعد از نبوّت نیز امکان پذیر است! ولى این سخن به قدرى بى اساس است که آن را نمى توان به حساب اقوال علماء گذاشت. تعبیر بعضى از مفسّران اهل سنّت ذیل آیات: «وَ وَجَدَکَ ضالاًّ فَهَدى» (3)، «ما کُنْتَ تَدْرِى مَا الْکِتَابُ وَ لاَ الایِمانُ» (4)، «وَ وَضَعْنَا عَنْکَ وِزْرَکَ»(5) و آیه «قالَ اَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعالَمِینَ»(6) نشان می دهد که بعضى از آنها مسأله شرک و کفر را قبل از نبوّت مجاز مى دانسته اند(7) با این حال، این گونه سخنان را نمى توان به عنوان اقوال علماى اسلام محسوب کرد.
در مورد دوم یعنى معصوم بودن در امر تبلیغ دین و آیین الهى باز علماى اسلام بلکه تمام صاحبان ادیان و مذاهب اتّفاق نظر دارند که انبیاء در این قسمت از دروغ و تحریف معصوم بوده اند؛ خواه عمدى باشد یا سهوى. تنها کسى که در این مسأله مخالفت کرده قاضى ابوبکر باقلانى اشعرى است که گفته است: "نسیان و فراموشى یا سهو زبان در این مورد امکان پذیر است" - این قول نیز چنان در اقلّیت است که نمى توان آن را به حساب مخالفت گذاشت- .
در مورد سوم یعنى آنچه مربوط به بیان احکام است، در این مورد نیز اجماع همه علماء بر این است که خلاف و خطایى از ناحیه آنها سرنمى زند؛ تنها گروه اندکى از اهل سنّت در این مسأله مخالفت کرده اند که نمى توان مخالفت آنها را جدّى و قابل ملاحظه گرفت. ابن ابى الحدید در اینجا از کرامیّه و حشویه(8) نقل می کند، که آنها نه تنها خطا را در این قسمت جائز شمرده اند بلکه به افسانه دروغین غرانیق براى اثبات این مقصود در مورد شخص پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) - العیاذ بالله - استدلال نموده اند.
در مورد چهارم یعنى آنچه مربوط به افعال پیامبران است پنج قول وجود دارد:
1- عقیده "شیعه امامیه" بر این است که هیچ گونه گناهى نه کبیره و نه صغیره، نه عمداً و نه از روى فراموشى و خطا، از آنها سر نمى زند، تنها کسى که در این مسأله - فقط در یک مورد - مخالفت کرده است شیخ صدوق و استادش محمّد بن حسن بن ولید است که گفته اند مانعى ندارد که خداوند فراموشى را بر پیامبرش در پاره اى از افعال مسلّط سازد ـ نه فراموشى از ناحیه شیطان ـ و همین معنا را درباره ائمه طاهرین نیز گفته اند.
2- اکثر «معتزله»(9) بر این عقیده اند که گناه کبیره از آنها سر نمی زند ولی گناهان صغیره اى که باعث نفرت مردم نشود و نشانه پستى نباشد ممکن است از آنان سرزند!
3- ابو على جبّایى که یکى از متکلمان معتزله و از پیشوایان آنها است (10)، معتقد بود که انبیاء مرتکب کبیره یا صغیره از روى عمد نمى شوند، ولى ممکن است به خاطر اشتباه یا سهو مرتکب کبیره یا صغیره شوند.
4- نَظّام (11) که او هم از علمای معروف معتزله در عهد بنی عباس است و جمعى دیگر عقیده داشتند که آنها هیچ گونه گناهى جز از روى سهو و خطا انجام نمى دهند، ولى در مقابل سهو و خطا مسئولند؛ چرا که داراى قوّت معرفت و علوّ رتبه و قدرت بر حفظ خویشتن نسبت به این امور هستند!
5- گروهى از «حشویه»؛ (اخباریون اهل سنّت) عقیده داشتند که هرگونه کبیره و صغیره اى عمداً و خطاءاً ممکن است از آنها سر زند. ولى معلوم نیست در حال حاضر کسى از آنان طرفدار این مذهب باشد.
سپس مرحوم علامّه مجلسى مى فرماید: «در وقت عصمت انبیاء نیز سه قول است:
اول: این که از آغاز تولّد تا پایان زندگى معصومند، و این عقیده معروف امامیه است.
دوم: آنها از موقع بلوغ معصومند، و کفر و گناهان کبیره را قبل از نبوّت نیز مرتکب نمى شوند، و این عقیده بسیارى از معتزله است.
سوم: این که معصوم بودن آنها از زمان نبوّت است، و قبل از آن صادر شدن گناه از آنها امکان پذیر است، و این عقیده غالب اشاعره از جمله فخر رازى است، و بعضى از معتزله مانند ابو على جبّایى و ابو هذیل، نیز طرفدار این قول بوده اند.(12).(13)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.