پاسخ اجمالی:
تعلیم و تربیت از طریق سرمشق گرفتن چیزی است که هم تحلیل هاى منطقى آن را تأیید مى کند و هم آیات قرآن. مربّى موفق کسی است که بتواند عملا الگوى کاملى براى تعلیمات خود باشد؛ به همین خاطر خداوند پیامبرانی از جنس بشر فرستاده و توصیه مى نماید که از برنامه هاى عملى آنان سرمشق بگیرید: «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِى رَسُولِ اللهِ اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ».
پاسخ تفصیلی:
مسأله تربیت انسان، بیش از آنکه جنبه علمى داشته باشد داراى جنبه عملى است. مربّى در صورتى در کار خود موفق مى شود که علاوه بر آموزش هاى لازم بتواند عملا الگوى کاملى براى تعلیمات خود باشد، و با صفات و اخلاق و اعمال خود، تمام مسائل تربیتى را نشان دهد، و این تنها در صورتى ممکن است که پیامبرانى از جنس بشر به صورت الگوها و اسوه هایى برگزیده شوند، و صفات و برنامه هاى یک انسان کامل را در عمل نشان دهند تا انسان ها به آنها تأسّى جویند، و قدم در جاى قدم هاى آنها نهند، و این مسیر پر پیچ و خم را به رهبرى آنها بپیمایند. به تعبیر دیگر در وجود انسان چیزى به نام روحیه محاکات موجود است یعنى مسائلى را که در همجنسان خود مى بیند، ناخود آگاه به سوى آن جلب و جذب مى شود؛ البتّه این احساس در سر حدّ یک انگیزه جبرى نیست، بلکه زمینه اى است، براى یک حرکت ارادى، همانند تشنگى براى انسان تشنه که او را مجبور به نوشیدن آب نمى کند ولى زمینه ساز است.
هنگامى که پیامبران یا امامان معصوم(علیه السلام) از جنس بشر، با دستورات جامع الهى به سوى انسان آیند، و این دستورات را در عمل ارائه دهند، و با تقوا و راستى و درستى خویش فضایل انسانى را آشکار سازند، دیگر انسان ها زمینه هاى مستعدّى براى جلب و جذب این صفات پیدا مى کنند. لذا قرآن مجید در مقابل کسانى که با اصرار مى گفتند: چرا پیامبر(صلى الله علیه وآله) از جنس ملک نیست، و یا لااقل چرا فرشته اى او را همراهى نمى کند؟ صراحتا مى گوید که پیامبر(صلى الله علیه وآله) باید از جنس خود انسان ها باشد، همان گونه که اگر در روى زمین فرشتگانى زندگى مى کردند، باید پیامبرانى از جنس فرشتگان در میان آنها ظاهر شوند: «وَ مَا مَنَعَ النَّاسَ اَنْ یَؤمِنُوا اِذْ جَائَهُمُ الْهُدى اِلاَّ اَنْ قَالُوا اَبَعَثَ اللهُ بَشَراً رَّسُولا * قُلْ لَّوکَانَ فِى الاَْرْضِ مَلاَئِکَةٌ یَمْشُونَ مُطْمَئِنِّینَ لَنَزَّلْنَا عَلَیْهِمْ مِّنَ السَّمَاءِ مَلَکاً رَّسُولا»؛(1) (تنها چیزى که بعد از آمدن هدایت، مانع شد مردم ایمان بیاورند، این بود که [از روى نادانى و بى خبرى] گفتند: "آیا خداوند بشرى را بعنوان رسول فرستاده است؟!" ـ بگو: "[آرى] اگر در روى زمین فرشتگانى [زندگى مى کردند، و] با آرامش گام بر مى داشتند، ما فرشته اى را از آسمان بعنوان رسول، بر آنها مى فرستادیم)، - چرا که رهنماى هر گروهى باید از جنس خودشان باشد- .
این نکته نیز قابل توجّه است که قرآن روى اسوه و سرمشق بودن پیغمبر اسلام(صلى الله علیه وآله) یا سایر پیامبران تکیه مى کند؛ و به مردم توصیه مى نماید که از برنامه هاى عملى آنان سرمشق بگیرند، در یک جا مى گوید: «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِى رَسُولِ اللهِ اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»؛ (براى شما زندگى رسول خدا سرمشق نیکویى بود)،(2) همچنین مى فرماید: «قَدْ کَانَتْ لَکُمْ اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِى اِبْرَاهِیمَ وَ الَّذِینَ مَعَهُ»؛ (براى شما سرمشق نیکویى در زندگى ابراهیم و کسانى که با او بودند وجود داشت).(3)
به هر حال مسأله تعلیم و تربیت از طریق سرمشق گرفتن از رهبران الهى چیزى است که هم تحلیل هاى منطقى آن را تأیید مى کند و هم آیات قرآنى.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.