پاسخ اجمالی:
استثناء «ابلیس» در آیات قرآن از جمع «ملائکه»، این تصور را به وجود مى آورد که «ابلیس» فرشته بوده! اما آیه 50 سوره «کهف» و روایات اسلامی، مى گویند او از اجنه بود، ضمن این که قرآن براى ابلیس «ذریّه»؛ (فرزندان) قائل شده است، در حالى که فرشتگان ذریّه ندارند؛ لذا ابلیس هرگز فرشته نبوده، ولى از آنجا که در صف آنها قرار داشت و آن قدر پرستش خدا کرده بود که، به مقام فرشتگان مقرب خدا تکیه زده بود، مشمول خطاب آنها در سجده بر آدم شده و سرپیچى او به صورت یک استثناء در آیات قرآن، بیان گردیده است.
پاسخ تفصیلی:
مى دانیم فرشتگان پاک و معصومند، و قرآن هم به پاکى و عصمت آنها شهادت داده، آنجا که مى گوید: «بَلْ عِبادٌ مُکْرَمُونَ * لایَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ»؛ (آنها بندگان گرامى خدا هستند * در هیچ سخنى بر او پیشى نمى گیرند و فرمان هاى او را گردن مى نهند). (1)
اصولاً، از آنجا که در جوهر آنها عقل است و نه شهوت، بنابراین کبر و غرور و خودخواهى و به طور کلّى انگیزه هاى گناه در آنها وجود ندارد.
از طرفى استثناء «ابلیس» در آیات قرآن از جمع «ملائکه»، این تصور را به وجود مى آورد که «ابلیس» از فرشتگان بوده و با توجه به عصیان و سرکشى او این اشکال به نظر مى رسد که: چگونه از فرشته اى این گناهان کبیره ممکن است سر بزند؟!
به خصوص این که: در بعضى از خطبه هاى «نهج البلاغه» نیز آمده است: «ما کانَ اللّهُ سُبْحانَهُ لِیُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بِأَمْر أَخْرَجَ بِهِ مِنْها مَلَکاً»؛ (هرگز ممکن نیست خداوند انسانى را به بهشت بفرستد در برابر کارى که به خاطر آن فرشته اى را از بهشت رانده است) [اشاره به تکبر و غرور ابلیس است]. (2)
آیه 50 سوره «کهف» این مشکل را حل کرده، مى گوید «کانَ مِنَ الْجِنّ»؛ (ابلیس از طائفه جنّ بود). آنها موجوداتى هستند از چشم ما پنهان، داراى عقل و شعور و خشم و شهوت.
و مى دانیم کلمه «جنّ» هر گاه در قرآن اطلاق شود، اشاره به همین گروه است ولى آن دسته از مفسران که: معتقدند «ابلیس» از فرشتگان بوده، آیه فوق را به مفهوم لغوى آن تفسیر مى کنند، و مى گویند: منظور از «کانَ مِنَ الْجِن». این است که: ابلیس از نظر پنهان بود، همچون سایر فرشتگان، در حالى که این معنى کاملاً خلاف ظاهر است.
از دلائل واضحى که مدعاى ما را اثبات مى کند، این است که: قرآن از یک سو، مى گوید: «وَ خَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مارِج مِنْ نار»؛ (جنّ را از شعله هاى مختلط آتش آفرید). (3)
و از سوى دیگر هنگامى که ابلیس از سجده بر آدم سرپیچید، منطقش این بود: «خَلَقْتَنِی مِنْ نار وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِین»؛ (مرا از آتش آفریدى و او را از خاک و آتش برتر از خاک است). (4).
از این گذشته، آیات قرآن براى ابلیس «ذریّه» (فرزندان) قائل شده است، در حالى که مى دانیم فرشتگان ذریه ندارند.
مجموع آنچه گفته شد، به ضمیمه ساختمان جوهره فرشتگان، به خوبى گواهى مى دهد که: ابلیس هرگز فرشته نبوده، ولى از آنجا که در صف آنها قرار داشت و آن قدر پرستش خدا کرده بود که، به مقام فرشتگان مقرب خدا تکیه زده بود، مشمول خطاب آنها در مسأله سجده بر آدم شده و سرپیچى او به صورت یک استثناء در آیات قرآن، بیان گردیده و در خطبه «قاصعه» نام «ملک» مجازاً بر او اطلاق شده است .
در کتاب «عیون الاخبار» از امام على ابن موسى الرضا(علیه السلام) مى خوانیم:
«فرشتگان همگى معصومند و محفوظ از کفر و زشتى ها ـ به لطف پروردگارـ راوى حدیث مى گوید: به امام عرض کردم: مگر ابلیس فرشته نبود؟ فرمود:
نه، او از جن بود، آیا سخن خدا را نشنیده اى که مى فرماید: «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لاِ دَمَ فَسَجَدُوا إِلاّ إِبْلِیسَ کانَ مِنَ الْجِن». ( 5)
در حدیث دیگرى از امام صادق(علیه السلام) نقل شده: یکى از یاران خاصش مى گوید: «از امام(علیه السلام) درباره ابلیس سؤال کردم که آیا از فرشتگان بود؟
فرمود: نه از جن بود، اما همراه فرشتگان بود، آن چنان که آنها فکر مى کردند از جنس آنان است (به خاطر عبادت و قربش نسبت به پروردگار) ولى خدا مى دانست از آنها نیست، هنگامى که فرمان سجود، صادر شد، آنچه مى دانیم تحقق یافت» (پرده ها کنار رفت و ماهیت ابلیس آشکار گردید). (6)؛ (7)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.