پاسخ اجمالی:
منظور از ذوى القربى، نزدیکان پیغمبر(ص) است و محبت آنها وسیله اى براى قبول امامت و رهبرى ائمه معصومین(ع) و پشتوانه اى بر اداى رسالت است. و معنی که برخی علماء بیان کرده اند مثل اطاعت الهی و محبت به بستگان خود و...، نه با محتواى آیه سازگار است و نه با شأن نزول و سایر قرائن تاریخى و روائى.
پاسخ تفصیلی:
(بگو من هیچ اجر و پاداشى بر این موضوع، از شما درخواست نمى کنم، جز این که ذوى القرباى مرا دوست دارید)؛ «قُلْ لاأَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِى الْقُرْبى»(1).
دوستى ذوى القربى، بازگشت به مسأله ولایت و قبول رهبرى ائمه معصومین(علیهم السلام) از دودمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى کند، که در حقیقت تداوم خط رهبرى پیامبر(صلى الله علیه وآله)، و ادامه مسأله ولایت الهیه است و پر واضح است که قبول این ولایت و رهبرى، همانند نبوت پیامبر(صلى الله علیه وآله) سبب سعادت خود انسان ها است و نتیجه اش به خود آنها بازگشت مى کند.
توضیح این که:
مفسران در تفسیر این جمله، بحث هاى فراوانى دارند و تفسیرهاى مختلفى، که هر گاه با ذهنِ خالى از پیش داوریها به آنها نگاه کنیم، مى بینیم بر اثر انگیزه هاى مختلفى، از مفهوم اصلى آیه دور شده اند و احتمالاتى را برگزیده اند که، نه با محتواى آیه سازگار است و نه با شأن نزول و سایر قرائن تاریخى و روائى.
روى هم رفته چهار تفسیر معروف براى آیه وجود دارد:
1 ـ همان که در بالا اشاره شد، که منظور از ذوى القربى، نزدیکان پیغمبر(صلى الله علیه وآله) است و محبت آنها وسیله اى است براى قبول امامت و رهبرى ائمه معصومین(علیهم السلام) از دودمان آن حضرت و پشتوانه اى، بر اداى رسالت.
جمعى از مفسران نخستین و تمام مفسران شیعه، این معنا را برگزیده اند و روایات فراوانى از طرف شیعه و اهل سنت در این زمینه نقل شده که بعداً به آن اشاره خواهیم کرد.
2 ـ منظور این است که اجر و پاداش رسالت، دوست داشتن امورى است که شما را به «قرب الهى» دعوت مى کند.
این تفسیر را که جمعى از مفسران اهل سنت، انتخاب کرده اند، به هیچ وجه با ظاهر آیه سازگار نیست، زیرا در این صورت معنى آیه چنین مى شود: از شما مى خواهم که اطاعت الهى را دوست بدارید و مودّت آن را به دل بسپارید، در حالى که باید گفته شود: من از شما اطاعت الهى را مى خواهم (نه مودّت اطاعت الهى).
به علاوه، در میان مخاطبین آیه، کسى وجود نداشت که دوست ندارد به خدا نزدیک شود، حتى مشرکان نیز علاقه داشتند که به خدا نزدیک شوند، و اصولاً عبادت بت ها را وسیله اى براى این کار مى پنداشتند.
3 ـ منظور این است که: شما بستگان خودتان را به عنوان پاداش رسالت دوست دارید و صله رحم به جا آورید.
با این تفسیر هیچ تناسبى در میان رسالت و پاداش آن، وجود ندارد، زیرا دوست داشتن بستگان خود، چه خدمتى مى تواند به پیامبر(صلى الله علیه وآله) بوده باشد؟ و چگونه ممکن است اجر رسالت قرار داده شود؟!
4 ـ منظور این است: پاداش من این است که خویشاوندى مرا نسبت به خود محفوظ دارید و به خاطر این که با اکثر قبایل شما رابطه خویشاوندى دارم، مرا آزار ندهید (زیرا پیامبر(صلى الله علیه وآله) از طریق نسبى با قبایل قریش ارتباط داشت و از طریق سببى (ازدواج) با بسیارى از قبایل دیگر و از طریق مادر با جمعى از مردم مدینه از قبیله بنى النجار و از طرف مادر رضاعى با قبیله بنى سعد).
این تعبیر، بدترین معنائى است که براى آیه شده است؛ چرا که درخواست اجر رسالت از کسانى است که رسالت او را پذیرا شده اند و هر گاه کسانى رسالت را پذیرا شوند، دیگر نیازى به این بحث ها نیست، آنها پیامبر(صلى الله علیه وآله) را به عنوان فرستاده الهى، احترام مى گذارند، احتیاجى ندارد که به خاطر قرابت و خویشاوندیش او را محترم بشمرند، چرا که احترام ناشى از قبول رسالت، ما فوق همه اینها است، در واقع این تفسیر را باید از اشتباهات بزرگى شمرد که دامان بعضى از مفسران را گرفته و مفهوم آیه را به کلى مسخ کرده است.
در اینجا براى این که به حقیقت محتواى آیه آشناتر شویم، بهترین راه آن است که از آیات دیگر قرآن کمک گیریم:
در بسیارى از آیات قرآن مجید مى خوانیم: پیامبران مى گفتند: پاداشى از شما در برابر دعوت رسالت نمى خواهیم، و پاداش ما تنها بر پروردگار عالمیان است «ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْر إِنْ أَجْرِىَ إِلاّ عَلى رَبِّ الْعالَمِیْنَ».(2)
و در مورد شخص پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) نیز تعبیرات مختلفى دیده مى شود: در یک جا مى گوید: «قُلْ ما سَئَلْتُکُمْ مِنْ أَجْر فَهُوَ لَکُمْ إِنْ أَجْرِىَ إِلاّ عَلَى اللّهِ»؛ (بگو پاداشى را که از شما خواستم، تنها به سود شما است اجر و پاداش من فقط بر خداوند است).(3)
و در جاى دیگر مى خوانیم: «قُلْ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْر إِلاّ مَنْ شاءَ أَنْ یَتَّخِذَ إِلى رَبِّهِ سَبِیْلاً» (بگو من در برابر ابلاغ رسالت هیچگونه پاداشى از شما مطالبه نمى کنم، مگر کسانى که بخواهند راهى به سوى پروردگارشان برگزینند).(4)
و بالاخره در مورد دیگرى مى گوید: «قُلْ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْر وَ ما أَنَا مِنَ الْمُتَکَلِّفِیْنَ»؛ (من از شما پاداشى نمى طلبم و چیزى بر شما تحمیل نمى کنم).(5)
هرگاه این آیات سه گانه را با آیه مورد بحث، در کنار هم بگذاریم نتیجه گیرى از آن آسان است: (در یک جا به کلى نفى اجر و مزد مى کند).
در جاى دیگر مى گوید: (من تنها پاداش از کسى مى خواهم که راهى به سوى خدا مى جوید).
و در مورد سوم، مى گوید: (پاداشى را که از شما خواسته ام براى خود شما است).
و بالاخره در آیه مورد بحث مى افزاید: (مودّت ذوى القربى پاداش رسالت من است) یعنى:
من پاداشى از شما خواسته ام که این ویژگى ها را دارد: مطلقاً چیزى نیست که نفعش عائد من شود، صددرصد به سود خود شما است و چیزى است که راه شما را به سوى خدا هموار مى سازد.
به این ترتیب، آیا جز مسأله ادامه خط مکتب پیامبر(صلى الله علیه وآله) به وسیله رهبران الهى و جانشینان معصومش، که همگى از خاندان او بوده اند، امر دیگرى مى تواند باشد؟ منتها چون مسأله مودّت، پایه این ارتباط بوده در این آیه با صراحت آمده است.
جالب این که: غیر از آیه مورد بحث در قرآن مجید، در پانزده مورد دیگر کلمه «القربى» به کار رفته، که در تمام آنها به معنى خویشاوندان و نزدیکان است با این حال معلوم نیست، چرا بعضى اصرار دارند که «قربى» منحصراً در اینجا به معنى «تقرب الى اللّه» بوده باشد و معنى ظاهر و واضح آن را که در همه جا در قرآن، در آن به کار رفته است کنار بگذارند؟
این نکته نیز، قابل توجه است که در پایان همین آیه مورد بحث، مى افزاید: (آن کس که عمل نیکى انجام دهد، بر نیکى عملش مى افزاییم، چرا که خداوند آمرزنده و شکرگزار است و به اعمال بندگان جزاى مناسب مى دهد) «وَ مَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِیها حُسْناً إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ».
چه حسنه اى از این برتر، که انسان خود را همیشه در زیر پرچم رهبران الهى قرار دهد، حبّ آنها را در دل گیرد و خط آنها را ادامه دهد، در فهم کلام الهى، آنجا که مسائل براى او ابهام پیدا کند، از آنها توضیح بخواهد، عمل آنها را معیار قرار دهد و آنها را الگو و اسوه خود سازد.(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.