پاسخ اجمالی:
پس ازجنگ اُحد ابوسفیان برفراز کوه اُحد گفت: یک روز ما پیروز شدیم و روز دیگر شما، مسلمانان گفتند: بین ما و شما فرق است شهیدان ما در بهشتند و کشتگان شما در دوزخ. ابوسفیان فریاد زد: «انَّ لَنَا الْعُزّى وَ لا عُزّى لَکُمْ»؛ پیامبر(ص) فرمود: شما بگوئید: «اَللّهُ مَوْلینا وَ لا مَوْلى لَکُمْ».... دراین هنگام آیه بالا نازل شد.
پاسخ تفصیلی:
در آیه (104) سوره «نساء» می خوانیم: «وَ لا تَهِنُوا فِی ابْتِغاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَکُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ یَأْلَمُونَ کَما تَأْلَمُونَ وَ تَرْجُونَ مِنَ اللّهِ ما لا یَرْجُونَ وَ کانَ اللّهُ عَلیماً حَکیماً»؛ (و در راه تعقیب دشمن [هرگز] سست نشوید! [زیرا] اگر شما درد و رنج مى بینید آنها نیز همانند شما درد و رنج مى بینند؛ ولى شما امیدى از خدا دارید که آنها ندارند؛ و خداوند دانا و حکیم است).
شأن نزول:
از «ابن عباس» و بعضى دیگر از مفسران چنین نقل شده: پس از حوادث دردناک جنگ «اُحد» پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) بر فراز کوه اُحد رفت، «ابوسفیان» نیز بر کوه اُحد قرار گرفت و با لحنى فاتحانه فریاد زد:
«اى محمّد! یک روز ما پیروز شدیم و روز دیگر شما» (یعنى این پیروزى ما در برابر شکستى که در بدر داشتیم).
پیامبر(صلى الله علیه وآله) به مسلمانان فرمود: فوراً پاسخ او را بگوئید (گویا مى خواهد به ابوسفیان اثبات کند که پرورش یافتگان مکتب من همه آگاهى لازم را دارند). مسلمانان گفتند:
«هرگز وضع ما با شما یکسان نیست؛ شهیدان ما در بهشتند و کشتگان شما در دوزخ».
«ابوسفیان» فریاد زد و این جمله را به صورت یک شعار افتخار آمیز گفت:
«اِنَّ لَنَا الْعُزّى وَ لا عُزّى لَکُمْ»؛ (ما داراى بت بزرگ عزّى هستیم و شما ندارید).
پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: شما هم در برابر شعار آنها بگوئید:
«اَللّهُ مَوْلینا وَ لا مَوْلى لَکُمْ»؛ (سرپرست و تکیه گاه ما خدا است و شما سرپرست و تکیه گاهى ندارید).
«ابوسفیان» که خود را در مقابل این شعار زنده اسلامى ناتوان مى دید، دست از بت «عزّى» برداشت و به دامن بت «هبل» در آویخت و فریاد زد:
«أُعْلُ هُبَل»؛ (سربلند باد هبل)!
پیامبر(صلى الله علیه وآله) دستور داد این شعار جاهلى را نیز با شعارى نیرومندتر و محکم تر پاسخ دهند و بگویند:
«اَللّهُ أَعْلى وَ أَجَلُّ»؛ (خداوند برتر و بالاتر است).
«ابوسفیان» که از این شعارهاى گوناگون خود بهره اى نگرفت فریاد زد: میعادگاه ما سرزمین بدر صغرى است.
مسلمانان از میدان جنگ با زخم ها و جراحات فراوان بازگشتند، در حالى که از حوادث دردناک اُحد سخت ناراحت بودند، در این هنگام آیه بالا نازل شد و به آنها هشدار داد که در تعقیب مشرکان کوتاهى نکنند و از این حوادث دردناک ناراحت نشوند.
مسلمانان با همان حال، به تعقیب دشمن برخاستند و هنگامى که خبر به مشرکان رسید با سرعت از منطقه دور شدند و به «مکّه» بازگشتند.(1)
این شأن نزول به ما مى آموزد که: مسلمانان نباید هیچ یک از تاکتیک هاى دشمن را از نظر دور بدارند، و در برابر هر وسیله مبارزه، اعم از مبارزه «جسمى» و «روانى» وسیله اى محکم تر و کوبنده تر فراهم سازند، در برابر منطق دشمنان، منطق هاى نیرومندتر، و در برابر سلاح هاى آنها سلاح هاى برتر، و حتى در برابر شعارهاى آنها شعارهاى کوبنده تر فراهم سازند و گرنه حوادث به نفع دشمن رقم خواهد خورد.
بنابراین، در عصرى همچون عصر ما باید به جاى تأسف خوردن در برابر حوادث دردناک و مفاسد وحشتناکى که مسلمانان را از هر سو احاطه کرده به طور فعالانه دست به کار شد، در برابر کتاب ها و مطبوعات ناسالم، کتب و مطبوعات سالم فراهم کرد.
در مقابل وسائل تبلیغاتى مجهز دشمنان از مجهزترین وسائل تبلیغاتى روز استفاده نمود.
در مقابل مراکز ناسالم، وسائل تفریح سالم براى جوانان خود فراهم ساخت.
و در مقابل طرح ها، تزها و دکترین هائى که مکتب هاى مختلف سیاسى، اقتصادى و اجتماعى ارائه مى دهند، طرح هاى جامع اسلامى را به شکل روز در اختیار همگان قرار داد.
تنها با استفاده از این روش است که مى توان موجودیت خود را حفظ کرده و به صورت یک گروه پیشرو در جهان در آمد.(2)، (3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.