پاسخ اجمالی:
در روند تکاملى انسان ها گاه برنامه اى کاملا مفيد و سازنده، در اثر تغيير شرايط زمان و مکان، زيانبار و لازم التغيير مي شود. البته اصول احکام الهى مثل توحيد، عدالت اجتماعى و ...، هرگز دگرگون نمى شود. تنها در تکامل مذاهب اين«خاتم اديان» است که دگرگونى در آن راه ندارد و نسخ در اديان گذشته بوده است، مثلا خداوند همه حيوانات را بر نوح(ع) حلال کرد، ولى اين حکم در شريعت موسى(ع) نسخ شد.
پاسخ تفصیلی:
«نسخ» از نظر لغت، به معنى از بین بردن و زائل نمودن است، و در منطق شرع، تغییر دادن حکمى و جانشین ساختن حکمى دیگر به جاى آن است، به عنوان مثال:
1 ـ مسلمانان بعد از هجرت به «مدینه»، مدت شانزده ماه به سوى بیت المقدس نماز مى خواندند، پس از آن دستور تغییر قبله صادر شد، و موظف شدند هنگام نماز رو به سوى کعبه کنند.
2 ـ در سوره «نساء» آیه 15 درباره مجازات زنان زناکار، دستور داده شده که در صورت شهادت چهار شاهد، آنها را در خانه حبس کنند تا زمانى که مرگشان فرا رسد، یا خداوند راه دیگرى براى آنان مقرر دارد. این آیه، به وسیله آیه دوم سوره «نور» نسخ شد، و در آن آیه مجازاتشان تبدیل به یکصد تازیانه گردید.
در اینجا ایراد معروفى است که به این صورت مطرح مى شود:
اگر حکم اول داراى مصلحتى بوده پس چرا نسخ شده؟
و اگر نبوده چرا از آغاز تشریع گردیده؟
و به تعبیر دیگر: چه مى شد از آغاز، حکم چنان تشریع مى گشت که احتیاجى به نسخ و تغییر نداشت؟
پاسخ این سؤال را دانشمندان اسلام از قدیم در کتب خود آورده اند، و حاصل آن با توضیحى از ما چنین است:
مى دانیم نیازهاى انسان گاه با تغییر زمان و شرائط محیط دگرگون مى شود، و گاه ثابت و بر قرار است، یک روز برنامه اى ضامن سعادت او است، ولى روز دیگر ممکن است بر اثر دگرگونى شرائط همان برنامه سنگ راه او باشد. یک روز داروئى براى بیمار فوق العاده مفید است و طبیب به آن دستور مى دهد. اما روز دیگر به خاطر بهبودى نسبى بیمار، ممکن است این دارو حتى زیانبار باشد، لذا دستور قطع آن و جانشین ساختن داروى دیگر را مى دهد. ممکن است درسى در این سال براى دانش آموزى سازنده باشد، اما همین درس براى سال آینده بى فایده، معلم آگاه باید برنامه را آن چنان تنظیم کند که سال به سال، دروس مورد نیاز شاگردان تدریس شود. این مسأله مخصوصاً با توجه به قانون تکامل انسان و جامعه ها روشن تر مى گردد، که در روند تکاملى انسان ها گاه برنامه اى مفید و سازنده است و گاه زیانبار و لازم التغییر، به خصوص در هنگام شروع انقلاب هاى اجتماعى و عقیدتى، لزوم دگرگونى برنامه ها در مقطع هاى مختلف زمانى روشن تر به نظر مى رسد. البته نباید فراموش کرد اصول احکام الهى که پایه هاى اساسى را تشکیل مى دهد در همه جا یکسان است، هرگز اصل توحید یا عدالت اجتماعى و صدها حکم مانند آن، دگرگون نمى شود، تغییر در مسائل کوچک تر و دست دوم است. این نکته را نیز نباید فراموش کرد که، ممکن است تکامل مذاهب به جائى برسد که آخرین مذهب به عنوان «خاتم ادیان» نازل گردد، به طورى که دگرگونى در احکام آن بعداً راه نیابد. گرچه معروف است یهود، نسخ را به کلى منکرند و به همین دلیل دگرگونى قبله را بر مسلمانان ایراد مى گرفتند ولى، طبق منابع مذهبیشان ناچارند نسخ را بپذیرند. چرا که طبق گفته «تورات» هنگامى که نوح(علیه السلام) از کشتى پیاده شد، خداوند همه حیوانات را بر او حلال کرد، ولى این حکم در شریعت موسى(علیه السلام) نسخ شد، و قسمتى از حیوانات تحریم گشت. در «تورات»، «سفر تکوین»، فصل 9، شماره 3 مى خوانیم: «و هر جنبنده اى که زندگى نماید براى تو طعام خواهد بود و همه را چون علف سبزه به شما دادم».(1) ولى عمومیت این حکم بعداً نسخ گردید.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.