پاسخ اجمالی:
تکیه بر ظالمان باعث تقویت آنها، گسترش دامنه ظلم و در نتیجه فساد و تباهى جامعه است. حتی انسان تا مجبور نشود نباید حق خود را از طریق یک قاضى ظالم بگیرد زیرا این کار به رسمیت شناختن ضمنى و تقویت او است، و ضرر این کار گاهى از زیانى که به خاطر از دست دادن حق بر انسان وارد مى شود بیشتر است. تکیه بر ظالمان در فرهنگ جامعه زشتى ظلم و گناه را از میان مى برد و مردم را به ستم کردن و ستمگر بودن تشویق مى نماید.
پاسخ تفصیلی:
در آیه 113 سوره «هود» مى خوانیم: (به کسانى که ظلم و ستم کرده اند، تکیه نکنید [و اعتماد و اتکاى کار شما بر اینها نباشد])؛ «وَ لاتَرْکَنُوا إِلَى الَّذینَ ظَلَمُو». (چرا که این امر سبب مى شود عذاب آتش دامان شما را بگیرد)؛ «فَتَمَسَّکُمُ النّار». (و غیر از خدا هیچ ولىّ و سرپرست و یاورى نخواهید داشت)؛ «وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ مِنْ أَوْلِیاء». و با این حال، واضح است که (هیچ کس شما را یارى نخواهد کرد)؛ «ثُمَّ لاتُنْصَرُون».
«رکون» از ماده «رکن»، به معنى ستون و دیواره هائى است که ساختمان یا اشیاء دیگر را بر سر پا مى دارد و سپس به معنى اعتماد و تکیه کردن بر چیزى به کار رفته است. گر چه مفسران معانى بسیارى براى این کلمه در ذیل آیه آورده اند ولى همه یا غالب آنها به یک مفهوم جامع و کلى باز مى گردد؛ مثلاً: بعضى آن را به معنى تمایل؛ بعضى به معنى همکارى؛ بعضى به معنى اظهار رضایت یا دوستى؛ و بعضى به معنى خیرخواهى و اطاعت ذکر کرده اند؛ که همه اینها در مفهوم جامع اتکاء و اعتماد و وابستگى جمع است.
بدیهى است که در درجه اول نباید در ظلم ها و ستمگرى هایشان شرکت جست و از آنها کمک گرفت. در درجه بعد اتکاء بر آنها در آنچه مایه ضعف و ناتوانى جامعه اسلامى شود که استقلال و خودکفائى جامعه از بین برود و تبدیل به یک عضو وابسته و ناتوان گردد؛ این گونه رکون ها جز شکست و ناکامى و ضعف جوامع اسلامى نتیجه اى نخواهد داشت.
اما این که فى المثل مسلمانان با جوامع غیر مسلمان روابط تجارى یا علمى بر اساس حفظ منافع مسلمین و استقلال و ثبات جوامع اسلامى داشته باشند، نه داخل در مفهوم رکون به ظالمین است و نه چیزى است که از نظر اسلام ممنوع بوده باشد؛ چرا که در عصر خود پیامبر(صلى الله علیه وآله) و اعصار بعد همواره چنین ارتباطاتى وجود داشته است.
تکیه بر ظالم، مفاسد و نابسامانى هاى فراوانى مى آفریند که به طور اجمال بر هیچ کس پوشیده نیست، ولى هر قدر در این مسأله کنجکاوتر شویم به نکات تازه اى دست مى یابیم. تکیه بر ظالمان باعث تقویت آنهاست و تقویت آنها باعث گسترش دامنه ظلم، فساد و تباهى جامعه ها است. در دستورات اسلامى مى خوانیم: انسان تا مجبور نشود (و حتى در پاره اى از اوقات اگر مجبور هم شود) نباید حق خود را از طریق یک قاضى ظالم و ستمگر بگیرد؛(1) زیرا مراجعه به چنین قاضى و حکومتى براى احقاق حق، مفهومش به رسمیت شناختن ضمنى و تقویت او است، و ضرر این کار گاهى از زیانى که به خاطر از دست دادن حق بر انسان وارد مى شود بیشتر است. تکیه بر ظالمان در فرهنگ فکرى جامعه تدریجاً اثر مى گذارد، زشتى ظلم و گناه را از میان مى برد و مردم را به ستم کردن و ستمگر بودن تشویق مى نماید. اصولاً تکیه و اعتماد بر دیگران، که در شکل وابستگى آشکار گردد، نتیجه اى جز بدبختى نخواهد داشت چه رسد به این که این تکیه گاه ظالم و ستمگر باشد.
یک جامعه پیشرو، پیشتاز، سربلند و قوى جامعه اى است که روى پاى خود بایستد، همان گونه که قرآن در مثال زیبائى در سوره «فتح» آیه 29 مى فرماید: «فَاسْتَوى عَلى سُوْقِه»؛ (همانند گیاه سرسبزى که روى پاى خود ایستاده و براى زنده ماندن و سرفرازى نیاز به وابستگى به چیز دیگر ندارد).
یک جامعه مستقل و آزاد، جامعه اى است که از هر نظر خودکفا و پیوند و ارتباطش با دیگران پیوندى بر اساس منافع متقابل باشد نه بر اساس اتکاء یک ضعیف بر قوى. این وابستگى خواه از نظر فکرى و فرهنگى باشد، یا نظامى، یا اقتصادى و یا سیاسى، نتیجه اى جز اسارت و استثمار به بار نخواهد آورد و اگر این وابستگى به ظالمان و ستمگران باشد نتیجه اش وابستگى به ظلم آنها و شرکت در برنامه هاى آنها خواهد بود.
البته فرمان آیه فوق مخصوص به روابط جامعه ها نیست، بلکه پیوند و رابطه دو فرد با یکدیگر را نیز شامل مى شود، که حتى یک انسان آزاده و با ایمان هرگز نباید متکى به ظالم و ستمگر بوده باشد که علاوه بر از دست دادن استقلال، سبب کشیده شدن به دایره ظلم و ستم او، تقویت و گسترش فساد و بیدادگرى خواهد بود.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.