پاسخ اجمالی:
انسان داراى دو گونه اجل است؛ یکى سررسید نهائى عمر یعنى همان مدتى که آخرین توانائى بدن براى حیات است، و دیگر اجل معلق یعنى پایان یافتن عمر انسان بر اثر عوامل و موانعى، و این غالباً بر اثر اعمال بى رویه و آلودگى به انواع گناهان است. مثلا یک انسان، اگر تمام شرائط براى بقاء او جمع گردد و موانع برطرف شود، ساختمان و استعداد او ایجاب مى کند که مدت طولانى عمر کند، اما ممکن است بر اثر عوامل و موانعی، زودتر از آن مدت بمیرد، مرگ را در صورت اول، اجل حتمى و در صورت دوم، اجل غیر حتمى یا اجل معلّق مى نامند.
پاسخ تفصیلی:
انسان داراى دو گونه اجل است: یکى سررسید نهائى عمر یعنى همان مدتى که آخرین توانائى بدن براى حیات است، و دیگر اجل معلق یعنى پایان یافتن عمر انسان بر اثر عوامل و موانعى در نیمه راه و این غالباً بر اثر اعمال بى رویه خود او و آلودگى به انواع گناهان است.
بسیارى از موجودات از نظر ساختمان طبیعى و ذاتى، استعداد و قابلیت بقاء براى مدتى طولانى دارند، ولى در اثناء این مدت، ممکن است موانعى ایجاد شود که آن ها را از رسیدن به حداکثر عمر طبیعى باز دارد.
مثلا یک چراغ نفت سوز، با توجه به مخزن آن، ممکن است مثلا بیست ساعت، استعداد روشنائى داشته باشد.
اما وزش یک باد شدید، ریزش باران و یا عدم مراقبت از آن، سبب مى شود که عمر آن کوتاه گردد.
در اینجا اگر چراغ با هیچ مانعى برخورد نکند و تا آخرین قطره نفت آن بسوزد، سپس خاموش شود، به «اجل حتمى» خود رسیده است، و اگر موانعى قبل از آن باعث خاموشى چراغ گردد، آن را «اجل غیر حتمى» یا «اجل معلّق» مى گوئیم.
در مورد یک انسان نیز چنین است، اگر تمام شرائط براى بقاء او جمع گردد و موانع برطرف شود، ساختمان و استعداد او ایجاب مى کند که مدتى طولانى ـ هر چند این مدت بالأخره پایان و حدّى دارد ـ عمر کند، اما ممکن است بر اثر سوء تغذیه، یا مبتلا شدن به اعتیادات مختلف، و یا دست زدن به خودکشى، یا ارتکاب گناهان، خیلى زودتر از آن مدت بمیرد، مرگ را در صورت اول، اجل حتمى و در صورت دوم، اجل غیر حتمى یا اجل معلّق مى نامند. (1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.