پاسخ اجمالی:
بهشت و دوزخ در باطن و درون این جهانند، ولی چشم باطن بین لازم است تا دیده شود؛ لذا از پاره اى از احادیث استفاده مى شود: بعضى از مردان خدا، درک و دیدى در این جهان داشتند که بهشت و دوزخ را نیز با چشم حقیقت بین خود مى دیدند. یا اینکه عالم آخرت و بهشت و دوزخ، محیط بر این عالم است و به اصطلاح، این جهان در شکم و درون آن جهان قرار گرفته، درست همانند عالم جنین که در درون عالم دنیا است؛ لذا قرآن براى این که عظمت بهشت را ترسیم کند آن را به پهنه آسمان ها و زمین تشبیه کرده است.
پاسخ تفصیلی:
پاسخ این سؤال را مى توان از دو راه بیان کرد:
نخست این که: بهشت و دوزخ در باطن و درون این جهانند. ما این آسمان و زمین و کرات مختلف را با چشم خود مى بینیم اما عوالمى که در درون این جهان قرار دارند، نمى بینیم و اگر دید و درک دیگرى داشتیم هم اکنون مى توانستیم آنها را ببینیم.
در این عالم موجودات بسیارى هستند که امواج آنها با چشم ما قابل درک نیستند، آیه «کَلاّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِیْنِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِیْمِ» نیز گواه این حقیقت است.
از پاره اى از احادیث نیز استفاده مى شود: بعضى از مردان خدا، درک و دیدى در این جهان داشتند که بهشت و دوزخ را نیز با چشم حقیقت بین خود مى دیدند.
براى این موضوع مى توان مثالى ذکر کرد:
فرض کنید فرستنده نیرومندى در یک نقطه زمین وجود داشته باشد که به کمک ماهواره هاى فضائى، امواج آن به سراسر زمین پخش شود و به وسیله آن نغمه دل انگیز تلاوت قرآن با صدائى فوق العاده دلنشین و روح پرور در همه جا پخش گردد.
و در نقطه دیگرى از زمین، فرستنده دیگرى با همان قدرت وجود داشته باشد که صدائى فوق العاده گوش خراش و ناراحت کننده روى امواج دیگرى در همه جا پراکنده شود.
هنگامى که ما در یک مجلس عادى نشسته ایم، صداى گفتگوى اطرافیان خود را مى شنویم، اما از آن دو دسته امواج «روح پرور» و «آزار دهنده» که در درون محیط ما است و همه جا را پر کرده است هیچ خبرى نداریم.
ولى اگر دستگاه گیرنده اى مى داشتیم که موج آن با یکى از این دو فرستنده تطبیق مى کرد فوراً در برابر ما آشکار مى شدند، گر چه دستگاه شنوائى ما در حال عادى از درک آنها عاجز است.
این مثال گرچه از جهاتى رسا نیست ولى براى مجسم ساختن چگونگى وجود بهشت و دوزخ در باطن این جهان مؤثر به نظر مى رسد.
دیگر این که: عالم آخرت و بهشت و دوزخ، محیط بر این عالم است و به اصطلاح، این جهان در شکم و درون آن جهان قرار گرفته، درست همانند عالم جنین که در درون عالم دنیا است؛ زیرا مى دانیم عالم جنین براى خود عالم مستقلى است، اما جداى از این عالمى که ما در آن هستیم نیست، بلکه در درون آن واقع شده است، عالم دنیا نیز نسبت به عالم آخرت، همین حال را دارد، یعنى در درون آن قرار گرفته است.
و اگر مى بینیم قرآن مى گوید وسعت بهشت به اندازه وسعت آسمان ها و زمین است، به خاطر آن است که انسان چیزى وسیع تر از آسمان و زمین نمى شناسد تا مقیاس سنجش قرار داده شود.
لذا قرآن براى این که وسعت و عظمت بهشت را ترسیم کند آن را به پهنه آسمان ها و زمین تشبیه کرده است و چاره اى غیر از این نبوده، همان طور که اگر کودکى که در شکم مادر قرار دارد عقل مى داشت و مى خواستیم با او سخن بگوئیم باید با منطقى صحبت کنیم که براى او در آن محیط قابل درک باشد.
از آنچه گفتیم پاسخ این سؤال نیز روشن شد که: اگر وسعت بهشت به اندازه زمین و آسمان ها است، پس دوزخ کجا است؟
زیرا طبق پاسخ اول، دوزخ نیز در درون همین جهان قرار گرفته و وجود آن در درون این جهان منافاتى با وجود بهشت در درون آن ندارد (همان طور که در مثال امواج فرستنده صوتى ذکر شد).
و اما طبق پاسخ دوم که بهشت و دوزخ محیط بر این جهان باشند جواب باز هم روشن تر است؛ زیرا دوزخ مى تواند محیط بر این جهان باشد و بهشت محیط بر آن و از آن هم وسیع تر.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.