پاسخ اجمالی:
خداوند در بیان علت گرفتاری های کافران می رماید: «این عذاب ها به خاطر آن است که به ناحق در زمین شادى مى کردید و از روى غرور و مستى شهوات به خوشحالى مى پرداختید!». در واقع لذّت مخالفت با پیامبران و کشتن مؤمنان و در فشار گذاردن محرومان، و ارتکاب گناهان و قانون شکنى ها، همان شادى هاى توأم با غرور و غفلت، به همراه شهوت است که انسان را به سرعت از خدا دور مى کند و از درک حقایق باز مى دارد. آنان در روز قیامت باید کفاره آن همه شادى بى جا را در لابلاى شعله هاى آتش بدهند..
پاسخ تفصیلی:
آیه 75 سوره «غافر»، به علت گرفتارى هاى کافران اشاره دارد، مى گوید: (این عذاب ها به خاطر آن است که به ناحق در زمین شادى مى کردید و از روى غرور و مستى شهوات به خوشحالى مى پرداختید!)؛ «ذلِکُمْ بِما کُنْتُمْ تَفْرَحُونَ فِى الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَ بِما کُنْتُمْ تَمْرَحُونَ».
از مخالفت با پیامبران و کشتن مؤمنان و در فشار گذاردن محرومان و مستضعفان، لذت مى بردید و از ارتکاب گناهان و قانون شکنى ها در خود احساس غرور و سربلندى مى کردید، اکنون باید کفاره آن همه شادى بى جا و غرور و غفلت و مستى شهوت را در میان این غل و زنجیرها و در لابلاى شعله هاى آتش بدهید.
«تَفْرَحُونَ»، از ماده «فرح» به معنى شادى و خوشحالى است که گاهى ممدوح است و شایسته، همان گونه که در آیه 4 ـ 5 سوره «روم» آمده است: «وَ یَومَئِذ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ بِنَصْرِ اللّهِ»؛ (در آن روز [که رومیان اهل کتاب بر مشرکان مجوس پیروز گردند] مؤمنان شاد خواهند شد).
و گاه مذموم است و بر اساس باطل، چنان که در داستان «قارون» در آیه 76 سوره «قصص» مى خوانیم: «اِذْ قالَ لَهُ قَومُهُ لاتَفْرَحْ إِنَّ اللّهَ لایُحِبُّ الْفَرِحِینَ»؛ (به خاطر بیاور هنگامى را که قومش به او گفتند: این همه شادى مغرورانه مکن، که خداوند شادى کنندگان مغرور را دوست نمى دارد).
البته این تفاوت، باید از قرائن شناخته شود و پیداست که در آیه مورد بحث، «فرح» از نوع دوم منظور است.
«تَمْرَحُونَ» از ماده «مَرَح» (بر وزن فرح) به گفته جمعى از ارباب لغت و مفسران، به معنى «شدت فرح، و گستردگى» آن است.
و بعضى آن را به معنى «شادى به خاطر مطالب بى اساس» دانسته اند.
در حالى که بعضى دیگر آن را به معنى «شادى توأم با یک نوع طرب» و به کار گرفتن نعمت هاى الهى در مسیر باطل شمرده اند.
ظاهر این است که همه این معانى به یک مطلب باز مى گردد، زیرا شدت شادى و افراط در آن، سر از همه این مسائل در مى آورد و با انواع گناهان و آلودگى ها و عیاشى و هوسرانى توأم مى شود.(1)
آرى، این گونه شادى هاى توأم با غرور و غفلت و بى خبرى و همراه با هوسرانى و شهوت، انسان را به سرعت از خدا دور مى کند و از درک حقایق باز مى دارد، واقعیت ها را شوخى، و حقایق را مجاز، جلوه مى دهد.
اینجاست که به آنها خطاب مى شود: (وارد شوید از درهاى جهنم و جاودانه در آن بمانید)؛ «أُدْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِینَ فِیها».(2)
(و چه بد جایگاهى است، جایگاه متکبران)؛ «فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَکَبِّرِینَ».(3)
این جمله، تأکید مجددى است بر این که سرچشمه اصلى بدبختى هاى آنها، همان کبر و غرور بوده است، همان کبرى که امّ الفساد و حجاب در برابر دیدگان حق بین انسان و عامل مقاومت در برابر انبیاء و اصرار در مسیر باطل است.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.