پاسخ اجمالی:
قرآن از درگیری مستضعفان با مستکبران در قیامت خبر داده و می فرماید: «اگر وسوسه هاى فریبنده شیطنت آمیز شما نبود، ما در صف مؤمنان بودیم». مستکبران نیز پاسخ می دهند: «آیا ما شما را از طریق هدایت باز داشتیم، بعد از آن که هدایت به سراغ شما آمد، خود شما گنهکار بودید». در حقیقت مستضفان وسوسه های مستکبران را عامل گمراهی خود می دانند، مستکبران نیز نمى توانند مشارکت خود را در جرم آنان انکار کنند. لذا هر دو گروه پشیمان هستند، مستکبران از گمراه ساختن دیگران، مستضعفان نیز از پذیرش وسوسه هاى شوم آنان.
پاسخ تفصیلی:
«مستضعفین» ـ همان أفراد بى خبرى که چشم و گوش بسته دنباله رو دیگران بوده اند ـ در حالى که در پیشگاه کسى حاضر مى شوند که مالک و پروردگارشان بوده و هرگز به او و فرمان هایش ایمان نیاورده بودند، به «مستکبرین» ـ یعنى همانها که راه کبر و غرور و سلطه جوئى بر دیگران و دادن خط فکرى شیطانى به آنها را مى پیمودند ـ چنین مى گویند: (اگر شما نبودید، اگر وسوسه هاى فریبنده شیطنت آمیز شما نبود، ما در صف مؤمنان بودیم)؛ «یَقُولُ الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا لَوْ لا أَنْتُمْ لَکُنّا مُؤْمِنِینَ».
آنها مى خواهند به این وسیله، تمام گناهان خویش را بر گردن این «مستکبران» بى رحم بیندازند، هر چند در دنیا حاضر نبودند چنین برخورد قاطعى با آنها داشته باشند; چرا که ضعف و زبونى بر وجودشان چیره شده بود، و حریت خویش را از دست داده بودند، اما اکنون که آن مفاهیم کاذب که مستکبران را از آنها جدا مى کرد، بر باد رفته، و نتائج اعمال همه آشکار گشته، رو در روى آنها مى ایستند و با صراحت سخن مى گویند و پرخاش مى کنند.
ولى مستکبران، خاموش نمى مانند، (در پاسخ به مستضعفین مى گویند: آیا ما شما را از طریق هدایت باز داشتیم، بعد از آن که هدایت به سراغ شما آمد و به قدر کافى اتمام حجت شد و پیامبران گفتنى ها را گفتند؟)؛ «قالَ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا لِلَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا أَ نَحْنُ صَدَدْناکُمْ عَنِ الْهُدى بَعْدَ إِذْ جاءَکُمْ».
نه، ما مسئول نیستیم، (بلکه خود شما گنهکار بودید)؛ که با داشتن آزادى اراده، تسلیم سخنان بى اساس ما شدید، به کفر و الحاد روى آوردید و سخنان منطقى انبیاء را به دست فراموشى سپردید «بَلْ کُنْتُمْ مُجْرِمِینَ».
درست است که مستکبران با وسوسه هاى خود، مرتکب گناه بزرگى شده بودند، ولى این سخن آنها نیز واقعیت دارد که این دنباله روان نباید چشم و گوش بسته به دنبال آنها مى افتادند و از این نظر گناهشان به گردن خودشان است.
اما «مستضعفین» به این پاسخ قانع نمى شوند و بار دیگر براى اثبات مجرم بودن مستکبران، به سخن مى آیند (و به مستکبرین چنین مى گویند: بلکه وسوسه ها، توطئه ها و تبلیغات مکّارانه شما در شب و روز، سبب شد که ما از هدایت بازمانیم، در آن هنگام که شما به ما دستور مى دادید: به خداوند کافر شویم و براى او شریک و شبیه قرار دهیم)؛ «وَ قالَ الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا بَلْ مَکْرُ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ إِذْ تَأْمُرُونَنا أَنْ نَکْفُرَ بِاللّهِ وَ نَجْعَلَ لَهُ أَنْداداً».
آرى، شما بودید که: دست از تبلیغات سوئتان بر نمى داشتید و هیچ فرصتى را از شب و روز، براى پیشبرد اهداف شومتان از دست نمى دادید، درست است که ما در پذیرش، آزاد بودیم و مقصر و گنه کار، ولى شما هم به عنوان عامل فساد مسئولید و گنهکار، بلکه سنگ اول به دست ناپاک شما گذاشته شد، به خصوص این که: همواره از موضع قدرت، با ما سخن مى گفتید (تعبیر «تَأْمُرُونَنا» گواه بر این مطلب است).
بدیهى است مستکبران نمى توانند پاسخى از این سخن داشته باشند و شرکت خود را در این جرم بزرگ انکار کنند.
لذا هر دو گروه، از کرده خود پشیمان مى شوند، مستکبران از گمراه ساختن دیگران، و مستضعفان از پذیرش بى قید و شرط این وسوسه هاى شوم، (اما هنگامى که عذاب الهى را مى بینند، ندامت خود را کتمان مى کنند، مبادا بیشتر رسوا شوند، و ما غل و زنجیر بر گردن کافران مى نهیم)؛ «وَ أَسَرُّوا النَّدامَةَ لَمّا رَأَوُا الْعَذابَ وَ جَعَلْنَا الأَغْلالَ فِی أَعْناقِ الَّذِینَ کَفَرُوا».(1)،(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.