پاسخ اجمالی:
حدیث این افسانه براى بى اعتبار کردن قرآن و کلمات پیامبر(ص)، به وسیله شیطان صفتان جعل شده و راویان آن ضعیفند و در هیچ یک از احادیث معتبر درباره این داستان چیزی نیامده و آیات بعد از آن هم به شدت بتها را مذمت کرده و این افسانه را رد می کند، ضمن اینکه در آغاز همین سوره آمده که«پیامبر از روى هواى نفس سخن نمى گوید» و«آنچه مى گوید تنها وحى الهى است»، که به صراحت این خرافات را ابطال می کند. علاوه بر همه اینها، مبارزات پیامبر(ص) با بت پرستی نیز به روشنی این افسانه ها را رد می کند.
پاسخ تفصیلی:
در بعضى از کتب اهل سنت، روایات عجیبى از «ابن عباس» نقل شده که: پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) در «مکّه» مشغول خواندن سوره «النجم» بود، چون به آیاتى که نام بت هاى مشرکان در آن بود رسید: «أَفَرَأَیْتُمُ اللاّتَ وَ الْعُزّى وَ مَناتَ الثّالِثَةَ الأُخْرى»،(1) در این هنگام شیطان این دو جمله را بر زبان او جارى ساخت: «تِلْکَ الْغَرانِیْقُ الْعُلى، وَ اِنَّ شَفاعَتُهُنَّ لَتُرْتَجى»؛ (اینها پرندگان زیباى بلند مقامى هستند و از آنها امید شفاعت است»!).(2)
در این هنگام مشرکان خوشحال شدند و گفتند محمد(صلى الله علیه وآله) تاکنون نام خدایان ما را به نیکى نبرده بود، در این هنگام پیامبر(صلى الله علیه وآله) سجده کرد و آنها هم سجده کردند، جبرئیل نازل شد و به پیامبر(صلى الله علیه وآله) اخطار کرد که این دو جمله را من براى تو نیاورده بودم، این از القائات شیطان بود، در این موقع آیات «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُول...»،(3) نازل گردید و به پیامبر(صلى الله علیه وآله) و مؤمنان هشدار داد!.(4)
گر چه جمعى از مخالفان اسلام، براى تضعیف برنامه هاى پیامبر(صلى الله علیه وآله) به گمان این که دستاویز خوبى پیدا کرده اند، این قضیه را با آب و تاب فراوان نقل کرده و شاخ و برگ هاى زیادى به آن داده اند، ولى قرائن فراوان نشان مى دهد که: این یک حدیث مجعول و ساختگى است که براى بى اعتبار جلوه دادن قرآن و کلمات پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) به وسیله شیطان صفتان جعل شده است؛ زیرا:
اولاً ـ به گفته محققان، راویان این حدیث، افراد ضعیف و غیر موثقند و صدور آن از «ابن عباس» نیز به هیچ وجه معلوم نیست و به گفته «محمّد بن اسحاق» این حدیث از مجعولات «زنادقه» مى باشد و او کتابى در این باره نگاشته است.(5)
ثانیاً ـ احادیث متعددى در مورد نزول سوره «نجم» و سپس سجده کردن پیامبر و مسلمانان در کتب مختلف نقل شده و در هیچ یک از این احادیث سخنى از افسانه «غرانیق» نیست و این نشان مى دهد که: این جمله، بعداً به آن افزوده شده است.(6)
ثالثاً ـ آیات آغازین سوره «نجم» صریحاً این خرافات را ابطال مى کند آنجا که مى گوید: «وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى * إِنْ هُوَ إِلاّ وَحْیٌ یُوحى»؛ (پیامبر از روى هواى نفس سخن نمى گوید * آنچه مى گوید تنها وحى الهى است)،(7) این آیه با افسانه فوق چگونه سازگار است؟
رابعاً ـ آیاتى که بعد از ذکر نام بت ها در این سوره آمده، همه بیان مذمت بت ها و زشتى و پستى آنها است و با صراحت مى گوید: اینها اوهامى است که شما با پندارهاى بى اساس خود ساخته اید و هیچگونه کارى از آنها ساخته نیست «اِنْ هِىَ اِلاّ أَسْماءٌ سَمَّیْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آبائُکُمْ مّا أَنْزَلَ اللّهُ بِها مِنْ سُلْطان اِنْ یَتَّبِعُونَ اِلاَّ الظَّنَّ وَ ما تَهْوَى الأَنْفُسُ وَ لَقَدْ جائَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدى».(8)
با این مذمت هاى شدید، چگونه ممکن است چند جمله قبل از آن، مدح بت ها شده باشد؟
به علاوه قرآن صریحاً یادآور شده که خدا تمامى آن را از هر گونه تحریف، انحراف و تضییع حفظ مى کند، چنان که در آیه 9 سوره «حجر» مى خوانیم: «إِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنّا لَهُ لَحافِظُونَ».
خامساً ـ مبارزه پیامبر(صلى الله علیه وآله) با بت و بت پرستى یک مبارزه آشتى ناپذیر، پى گیر و بى وقفه از آغاز تا پایان عمر او است، پیغمبر(صلى الله علیه وآله) در عمل نشان داد هیچگونه مصالحه، سازش و انعطافى در مقابل بت و بت پرستى ـ حتى در سخت ترین حالات ـ نشان نمى دهد، چگونه ممکن است چنین الفاظى بر زبان مبارکش جارى شود؟.
و سادساً ـ حتى آنها که پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) را از سوى خدا نمى دانند و مسلمان نیستند او را انسانى متفکر، آگاه و مدبر مى دانند که در سایه تدبیرش به بزرگترین پیروزى ها رسید، آیا چنین کسى که شعار اصلیش «لا اِلهَ اِلاَّ اللّه» و مبارزه آشتى ناپذیر با هر گونه شرک و بت پرستى بوده و عملاً نشان داده است در ارتباط با مسأله بت ها حاضر به هیچگونه سازشى نیست، چگونه ممکن است برنامه اصلى خود را رها کرده و از بت ها این چنین تجلیل به عمل آورد؟!
از مجموع این بحث، به خوبى روشن مى شود: افسانه غرانیق ساخته و پرداخته دشمنان ناشى و مخالفان بی خبر است که براى تضعیف موقعیت قرآن و پیامبر(صلى الله علیه وآله) چنین حدیث بى اساسى را جعل کرده اند.
لذا تمام محققان اسلامى اعم از شیعه و اهل تسنن، این حدیث را قویاً نفى و تضعیف کرده اند و به جعل جاعلین نسبت داده اند.(9)
البته، بعضى از مفسران توجیهى براى این حدیث ذکر کرده اند که بر فرض ثبوت اصل حدیث، قابل مطالعه است و آن این که:
«پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) آیات قرآن را آهسته و با تأنّى مى خواند و گاه در میان آن لحظاتى سکوت مى کرد، تا دل هاى مردم آن را به خوبى جذب کند، هنگامى که مشغول تلاوت آیات سوره «نجم» بود و به آیه «أَفَرَأَیْتُمُ اللاّتَ وَ الْعُزّى وَ مَناتَ الثّالِثَةَ الأُخْرى» رسید، بعضى از شیطان صفتان (مشرکان لجوج) از فرصت استفاده کرده و جمله: «تِلْکَ الْغَرانِیْقُ الْعُلى، وَ اِنَّ شَفاعَتُهُنَّ لَتُرْتَجى» را در این وسط با لحن مخصوصى سر دادند، تا هم دهن کجى به سخنان پیامبر(صلى الله علیه وآله) کنند و هم کار را بر مردم مشتبه سازند، ولى آیات بعد به خوبى از آنها پاسخ گفت و بت پرستى را شدیداً محکوم کرد».(10)
و از اینجا روشن مى شود این که بعضى خواسته اند داستان غرانیق را نوعى انعطاف از ناحیه پیامبر(صلى الله علیه وآله) نسبت به بت پرستان به خاطر سرسختى آنها و علاقه پیامبر(صلى الله علیه وآله) به جذب آنان به سوى اسلام بدانند و از این راه تفسیر کنند، مرتکب اشتباه بزرگى شده اند و نشان مى دهد که این توجیه گران موضع اسلام و پیامبر(صلى الله علیه وآله) را در برابر بت و بت پرستى، درک نکرده اند و مدارک تاریخى که مى گوید: دشمنان هر بهائى را حاضر شدند به پیامبر(صلى الله علیه وآله) در این زمینه بپردازند و او قبول نکرد و ذره اى از برنامه خود عدول ننمود، ندیده اند و یا عمداً تجاهل مى کنند.(11)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.