پاسخ اجمالی:
اولا: پیامبر(ص)، از اول دعوت تا آخر عمر بی وقفه با بت و بت پرستی مبارزه کرد. ثانیا: در آغاز همین سوره با صراحت آمده است که پیامبر(ص) هرچه در زمینه عقائد و قوانین اسلامى مى گوید، وحى الهى است و تصریح می کند که پیامبر(ص) هرگز از راه حق منحرف نمى شود. جالب این که آیات بعد از آن نیز با صراحت، بت ها و بت پرستان را مذمت مى کند. کدام عقل باور مى کند که شخص فرزانه و باهوشى در مقام نبوّت و ابلاغ وحى در ابتداء مدح بت ها کند و در دو جمله بعد از آن، بت ها را شدیداً مذمّت نماید؟!
پاسخ تفصیلی:
برای رسیدن به جواب این سوال لازم مى دانیم که نکاتى را یادآور شویم:
1ـ مبارزه و پیکار آشتى ناپذیر و بى وقفه پیغمبر اسلام(صلى الله علیه وآله) با بت و بت پرستى از آغاز دعوت تا پایان عمر، چیزى نیست که بر کسى از دوست و دشمن مخفى باشد؛ و مهم ترین مطلبى که هرگز انعطاف و مصالحه و سازشى در مقابل آن نداشت همین مطلب بود؛ با این حال چگونه ممکن است بت هاى مشرکان را با الفاظى همانند « تلک الغرانیق العلی، إِنَّ شفاعتهنّ لتُرجی»؛ ( آنها پرندگان زیبای بلند مقامی هستند و از آنها امید شفاعت می رود)، بستاید و از آنها به نیکى یاد کند؟ تعلیمات اسلام مى گوید: تنها گناهى که هرگز بخشوده نخواهد شد شرک و بت پرستى است؛ لذا کوبیدن کانون هاى بت پرستى را به هر قیمت که باشد واجب مى شمرد، و سراسر قرآن شاهد و گواه این مطلب است. این خود قرینه روشنى بر مجعول بودن حدیث غرانیق محسؤب مى شود که در آن از بت ها و بت پرستى مدح و ستایش شده است !
2ـ از این گذشته افسانه پردازان غرانیق به این موضوع توجّه نکرده اند که یک مرور ساده بر آیات سوره نجم این خرافه را باطل مى کند، و نشان مى دهد که هیچ گونه انسجامى در میان مدح و ستایش بت ها یعنى جمله: «تِلْکَ الْغَرانِیقُ الْعُلى، اَنَّ شَفَاعَتَهُنَّ لَتُرْتَجى»؛ ( آنها پرندگان زیبای بلند مقامی هستند و از آنها امید شفاعت می رود)، و آیات قبل و بعد از آن نیست؛ چرا که در آغاز همین سوره با صراحت آمده است که پیامبر(صلى الله علیه وآله) هرگز از روى هواى نفس سخن نمى گوید و هرچه در زمینه عقائد و قوانین اسلامى مى گوید، وحى الهى است: «وَ مَا یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى* اِنْ هُوَ اِلاّ وَحىٌ یُوحى»(1) .
و تصریح می کند که پیامبر (صلى الله علیه وآله) هرگز از راه حق منحرف نمى شود و مقصد خود را گم نمى کند. «مَا ضَلَّ صَاحِبُکُمْ وَ مَا غَوى».(2)
چه گمراهى و انحرافى از این بالاتر که در لابه لاى آیات توحید سخن از شرک و ستایش بت ها به میان آید؟ و چه نطق و بیانى از روى هوا و هوس از این بدتر که به کلام خدا سخن شیطانى: «تِلْکَ الْغَرانِیقُ الْعُلى» را بیافزاید؟!
جالب این که آیات بعد از آن نیز با صراحت، مذمّت بت ها [مثل لات وعزى منات] و بت پرستان را مى کند و مى گوید: (اینها فقط نامهایى است که شما و پدرانتان بر آنها گذاشته اید [نامهایى بى محتوا و اسمهایى بى مسمّا]، و هرگز خداوند دلیل و حجّتى بر آن نازل نکرده؛ آنان فقط از گمانهاى بى اساس و هواى نفس پیروى مى کنند در حالى که هدایت از سوى پروردگارشان براى آنها آمده است)؛ «اِنْ هِىَ اِلاَّ اَسْمَاءٌ سَمَّیْتُموهَا اَنْتُمْ وَ آبَائُکُم مَّا اَنْزَلَ اللهُ بِهَا مِنْ سُلْطَان اِنْ یَتَّبِعُونَ اِلاّ الظَّنَّ وَ مَا تَهوَى الاَنْفُسُ». (3)
کدام عقل باور مى کند که شخص فرزانه و باهوشى در مقام نبوّت و ابلاغ وحى در ابتداء مدح بت ها کند و در دو جمله بعد از آن این چنین بت ها را شدیداً مذمّت نماید؟! این تناقض گویى آشکار را در دو جمله پى در پى چگونه مى توان توجیه کرد؟
اینجا است که باید اعتراف کرد انسجام آیات قرآنى با یکدیگر آن چنان است که هرگونه ناخالصى را که از سوى معاندان و مغرضان بر آن افزوده شود بیرون مى ریزد، و به خوبى نشان مى دهد وصله اى است ناهمرنگ، و زائده اى است نامربوط. این سرنوشتى است که حدیث غرانیق در لابلاى آیات سوره نجم به آن گرفتار شده است.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.