پاسخ اجمالی:
آیه «وَ لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها» با جهانى بودن اسلام منافات ندارد. آیات مختلف قرآن به جهانی بودن اسلام گواهى مى دهد. در آیه 92 سوره انعام نیز با توجه به اینکه «قریه» به معنی هرگونه آبادی است و به «مکه» بخاطر اینکه آغاز پیدایش تمام خشکى هاى روى زمین است «ام القری» می گویند؛ لذا «من حولها» همه روی زمین را شامل می شود. ضمن اینکه برفرض این معنی را نپذیریم آیه به تدریجی بودن دعوت اشاره دارد.
پاسخ تفصیلی:
آیات مختلف قرآن به خوبى گواهى مى دهد که اسلام یک آئین جهانى است، تعبیراتى مانند: «لاُِنـْذِرَکُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغ»؛ (هدف من این است که همه شما و کسانى را که سخنم به آنها مى رسد با قرآن انذار کنم).(1) و «إِنْ هُوَ إِلاّ ذِکْرى لِلْعالَمینَ»؛ (این قرآن وسیله تذکر جهانیان است).(2)
و «قُلْ یا أَیُّهَا النّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللّهِ إِلَیْکُمْ جَمیعاً»؛ (بگو: اى مردم! من رسول خدا به سوى همه شما هستم).(3)
و امثال آن که در قرآن فراوان است گواه این حقیقت است و جالب این که بسیارى از این آیات، در «مکّه» یعنى در آن موقع که هنوز اسلام از محیط این شهر تجاوز نکرده بود، نازل گردیده است.
ولى با توجه به آیه 92 سوره «انعام» که خداوند مى فرماید: (این کتابى است که ما آن را نازل کردیم کتابى است بسیار پربرکت؛ زیرا سرچشمه انواع خیرات، نیکى ها و پیروزى ها است همه کتبى را که پیش از آن نازل شده اند تصدیق مى کند، تا امّ القرى [مکّه] و تمام آنها که در گرد آن هستند را، انذار کنى و به مسئولیت ها و وظائفشان آگاه سازى)؛ «وَ هذا کِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَکٌ مُصَدِّقُ الَّذی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها» این سؤال پیش مى آید: چگونه هدف بعثت پیامبر(صلى الله علیه وآله) انذار و هدایت مردم «مکّه» و کسانى که پیرامون آن هستند ذکر شده؟
آیا این با جهانى بودن اسلام منافات ندارد؟
اتفاقاً این ایراد از بعضى از «یهود» و بعضى از پیروان مذاهب دیگر نقل شده است و به گمان خود حربه محکمى در برابر جهانى بودن اسلام یافته اند که آن را در منطقه خاصى، (یعنى «مکّه» و اطراف «مکّه») محدود مى سازد.(4)
پاسخ این سؤال با توجه به دو نکته کاملاً روشن مى شود، که نه تنها این آیه با جهانى بودن اسلام منافات ندارد، که مى توان گفت: یکى از دلائل جهانى بودن آن است:
الف ـ «قریه» در زبان قرآن، به معنى هر گونه آبادى است اعم از این که: شهر بزرگ باشد، یا کوچک و یا روستا، مثلاً در سوره «یوسف» از زبان برادران او و در مقابل پدر چنین مى خوانیم: «وَ سْئَلِ الْقَرْیَةَ الَّتی کُنّا فیها»؛ (از قریه اى که در آن بودیم سؤال کن).(5)
مى دانیم این سخن آنها پس از بازگشت از پایتخت مصر و ماجراى توقیف برادر آنها «بنیامین» از طرف دستگاه عزیز مصر بوده است.
همچنین مى خوانیم: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکات مِنَ السَّماءِ وَ الأَرْضِ»؛ (اگر مردمى که در آبادى هاى روى زمین زندگى مى کنند، ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند برکات از آسمان و زمین بر آنها خواهیم گشود».(6)
بدیهى است منظور در اینجا خصوص روستاها نیست، بلکه همه نقاط مسکونى جهان را شامل مى شود.
از طرف دیگر، در روایات متعددى مى خوانیم خشکى هاى زمین از زیر خانه «کعبه» گسترده شدند، که از آن به دحو الارض: «گسترش زمین» یاد شده است.(7)
این را نیز مى دانیم که در آغاز بر اثر باران هاى سیلابى، تمام کره زمین از آب پوشیده بود، آب ها تدریجاً فرو نشستند و در نقاط پست زمین قرار گرفتند و خشکى ها تدریجاً از زیر آب، سر بر آوردند. طبق روایات اسلامى نخستین نقطه اى که از زیر آب سر بر آورد، سرزمین «مکّه» بود.(8) و اگر ارتفاع این سرزمین در حال حاضر، بلندترین ارتفاع زمین هاى دنیا نیست هیچ گونه منافاتى با این سخن ندارد؛ زیرا از آن روز، صدها میلیون سال مى گذرد و تاکنون وضع نقاط روى زمین به کلّى دگرگون شده.
بعضى از کوه ها در اعماق اقیانوس ها قرار گرفته و بعضى از اعماق اقیانوس ها تبدیل به قله کوه شده است و این از مسلّمات علم زمین شناسى و جغرافیاى طبیعى است.
ب ـ کلمه «أُمّ» به معنى اصل و اساس و ابتداء و آغاز هر چیزى است.
با توجه به آنچه گفته شد، روشن مى شود: اگر به مکّه «أُمّ القرى» مى گویند به خاطر این است که اصل و آغاز پیدایش تمام خشکى هاى روى زمین است و بنابراین «وَ مَنْ حَوْلَه»؛ (کسانى که پیرامون آن هستند) تمام مردم روى زمین را شامل مى شود.
از این گذشته مى دانیم اسلام تدریجاً گسترش یافت:
پیامبر(صلى الله علیه وآله) نخست، مأمور بود بستگان نزدیک خود را انذار کند، چنان که در آیه 214 سوره «شعرا» مى خوانیم: «وَ أَنْذِرْ عَشِیْرَتِکَ الاَقْرَبِیْنَ»، تا هسته بندى اسلام محکم شود، و آماده گسترش گردد.
سپس در مرحله دوم، پیامبر(صلى الله علیه وآله) مأمور شد، ملت عرب را تبلیغ و انذار کند، چنان که در آیه 3 سوره «فصلت» آمده: «قُرْآناً عَرَبِیّاً لِقَوْم یَعْلَمُونَ»؛ (این قرآنى است عربى براى قومى که مى فهمند و درک مى کنند).(9)
و در آیه 44 سوره «زخرف» نیز آمده است: «وَ إِنَّهُ لَذِکْرٌ لَکَ وَ لِقَوْمِکَ»؛ (این قرآن مایه تذکر تو و قوم تو است).
هنگامى که پایه هاى اسلام در میان این قوم، قوى و مستحکم شد پیامبر(صلى الله علیه وآله) مأموریت گسترده ترى یافت، و مأمور انذار جهانیان شد، چنان که در آیه اول سوره «فرقان» مى خوانیم: «تَبارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعالَمِیْنَ نَذِیْراً»؛ (جاوید و پر برکت است، خداوندى که قرآن را بر بنده اش نازل کرد، تا همه جهانیان را انذار کند).
و به خاطر همین مأموریت بود، که پیامبر(صلى الله علیه وآله) نامه به سران بزرگ جهان آن روز، در خارج از جزیره عربستان نوشت، و کسراها و قیصرها و نجاشى ها را به اسلام دعوت کرد.
و نیز بر اساس همین خط و برنامه بود که پیروانش براى تبلیغ اسلام بعد از او، به همه جهان گام نهادند، و تعالیم اسلام را در دنیا منتشر ساختند.(10)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.