استدلال حضرت ابراهيم(ع) بر نفي الوهيّت اجرام آسمانی به افول آنها

چگونه حضرت ابراهيم(عليه السلام) از افول و غروب اجرام آسماني بر نفي الوهيّت آن ها استدلال کرد؟

حضرت ابراهيم(ع) از افول و غروب كواكب و خورشيد و ماه استدلال بر نفى الوهيّت آنها كرد و گفت: چنين موجوداتى ممكن نيست خداى جهان باشند؛ چرا که اولا: افول ممکن بودن موجود را مى فهماند، و هر موجود ممكنى محتاج به خالق است. ثانیا: افول، مطلق حركت را مى فهمند، و هر متحرّكى حادث است و هر حادثى محتاج به وجود قديم و ازلى مى باشد. ثالثا: غروب، زائل شدن حکومت و سلطنت را می فهماند.

تحول در علوم بشرى

سیر تحول علم بشر در مورد اجرام آسمانى چگونه بوده است؟

بطلمیوس با طرح نظریه افلاک نه گانه معتقد بود که زمین مرکز عالم است و هر یک از افلاک نه گانه به غیر از فلک نهم، طىّ سالیان متمادى، یک دور به گرد زمین مى گردند و فلک نهم با حرکت سریع و شبانه روزى، تمام این افلاک را با خود به حرکت درمى آورد. با ظهور نظریّه کپرنیک، پایه هاى این نظریه متزلزل گردید و با  تکذیب مرکزیّت زمین، خورشید جایگزین آن گردید. در این نظریه، خورشید به عنوان مرکز منظومه شمسى معرفی شده است.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قالَ الصّادقُ عليه السّلام :

اِنَّ النَّبىَّ لَمّا جائَتْهُ وَفاةُ جَعْفَرِ بنِ اَبى طالبٍ وَ زَيْدِ بنِ حارِثَةَ کانَ اَذا دَخَلَ بَيْتَهُ کَثُرَ بُکائُهُ عَلَيْهِما جِدّاً وَ يَقولُ: کانا يُحَدِّثانى وَ يُؤ انِسانى فَذَهَبا جَميعاً.

من لايحضره الفقيه ، ج 1، ص 177