«برهان وحدت» دليلي برای حقانیت «معاد»

منظور از «برهان وحدت» چیست و چگونه بر «معاد» دلالت دارد؟

از ويژگى هاى زندگى دنيا، وجود اختلاف آراء و افكار است؛ بدون شك هر انسانى از وجود اين اختلافات در اين جهان رنج مى برد و همه آرزو مى كنند اين اختلافات روزى برچيده شود. مسلماً خدايى كه انسان را براى تكامل و هدايت آفريده به مقتضاى مقام ربوبيّتش انسان ها را از نيل به چنين خواسته اى محروم نخواهد كرد و چون اين هدف در دنيا انجام نمى گيرد و شواهد موجود نيز بر اين معنا گواهى مى دهد، حتماً جاى رفع اختلافات و رسيدن به وحدت، سراى ديگرى است. به اين ترتيب يكى از اهداف معاد، نفى اختلافات و بازگشت به وحدت است.

برهان وحدت (تمانع) در روايات اسلامي

برهان وحدت(تمانع) در روايات اسلامي چگونه بيان شده است؟

برهان وحدت(تمانع) با بيان روشن و فشرده در روايات اسلامى آمده است. امام صادق(ع) فرمود: «هنگامى كه مشاهده مى كنيم آفرينش منظّم است، و كواكب در مدارات خود در حركت اند، و تدبير جهان واحد است، و شب و روز و خورشيد و ماه طبق برنامه منظّمى گردش دارند، اين سلامت تدبير، و به هم پيوستگى امور، نشان مى دهد كه مدبّر آنها يكى است».

منظور از برهان وحدت(تمانع)

منظور از برهان وحدت(تمانع) چيست؟

برهان تمانع كه گاه از آن به برهان ممانعت يا برهان وحدت و هماهنگى تعبير مى كنند؛ از دو مقدّمه تركيب يافته: نخست انسجام و وحدت و هماهنگى در جهان آفرينش و ديگر اين كه اگر بر اين عالم دو يا چند قدرت حاكم باشد موجب بروز اختلاف و ناهماهنگى مى گردد و از آنجا كه ما هيچ ناهماهنگى و ناموزونى در اين جهان و قوانين حاكم بر آن نمى بينيم؛ درك مى كنيم كه از مبدأ واحدى سرچشمه گرفته و به وسيله خالق يكتايى آفريده شده، و تدبير و تنظيم مى گردد.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قالَ الصّادقُ عليه السّلام :

بَکى عَلىُّ بْنُ الحُسَينِ عليه السّلام عِشْرينَ سَنَةً وَ ما وُضِعَ بَيْنَ يَدَيْهِ طَعامٌ اِلاّ بَکى .

امام زين العابدين عليه السّلام بيست ساله (به ياد عاشورا) گريست و هرگز طعامى پيش روى او نمى گذاشتند مگر اينکه گريه مى کرد.

بحارالانوار، ج 46، ص 108