نگاهي به اهمیت و فضيلت «اعتكاف» در اسلام

«اعتکاف» داراي چه اهمیت و فضيلتی است؟

در فضيلت «اعتكاف» همين بس كه معادل طواف كعبه و قسيم ركوع و سجود قرار گرفته است و دو تن از پيامبران الهي مأمور شدند تا كعبه و حريم آن را از وجود مظاهر شرک و ناپاکی تطهیر کنند تا عبادت ‏كنندگان به طواف و اعتكاف و ركوع و سجود بپردازند. آنچه بر اهميت اعتكاف ‏افزوده دو نكته است: 1- تعیین محل خاص برای اعتكاف، زیرا این عبادت بايد در مسجد و خانه خدا انجام شود؛ آن هم نه هر مسجدي، بلكه مسجد اعظم يا مسجد جامع و يا مسجد الحرام و مسجد النبيّ(ص). 2- روزه كه خود از اركان مهم دين است، شرط اعتكاف قرار گرفته است.

اهميت و فضيلت «ركوع و سجود» در روايات

در روايات چگونه اهميت و فضيلت «ركوع و سجود» بيان شده است؟

روایات، سجده طولانی را باعث فریاد شیطان، دوری از وحشت قبر، نزدیکی به خدا و ریزش گناهان می داند. آری سجده آئين ائمه و سنّت توبه كنندگان است. امام سجاد(ع) آنقدر سجده می کرد و ذکر می گفت که در مواضع سجده ایشان آثار سجده نمايان بود. البته باید توجه داشت که سجده بر دو گونه است 1- جسمانی 2- نفسانی.

شأن نزول آيه «ولايت»

آیه «ولایت» کدام آیه قرآن است و شأن نزول آن چيست؟

آیه «ولایت» آیه 55 سوره مائده است و مفسّران و محدثان بسياري گفته اند در شأن امام علی(ع) نازل شده است. سيوطى از ابن عباس آورده كه على(ع) در حال ركوع بود كه سائلى كمك خواست و آن حضرت انگشترش را به او صدقه داد، پيامبر(ص) از او پرسيد: چه كسى انگشتر را به تو صدقه داد؟ او به امام(ع) اشاره كرد و گفت: آن مرد كه در حال ركوع است. در اين موقع آيه «انّما وليّكم الله و رسوله...» نازل شد. اين حديث را علماي ديگر چون زمخشرى، فخر رازى، طبرى و ... در كتاب‌هايشان نقل کرده اند.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قالَ الرّضا عليه السّلام :

مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً يُحْيى فيهِ اَمْرُنا لَمْ يَمُتْ قَلْبُهُ يَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوبُ.

هر کس در مجلسى بنشيند که در آن ، امر (و خطّ و مرام ما) احيا مى شود، دلش در روزى که دلها مى ميرند، نمى ميرد.

بحارالانوار، ج 44، ص 278