اولا: پوشیدن رنگ مشکی همیشه و همه جا مکروه نیست؛ چنانکه در روایات عمامه و عبا و کفش مشکی استثناء شده و در مورد مقنعه و چادر و کفش زنان هم می تواند صدق کند یا در مورد ایام عزاداری کراهت ندارد.

ثانیا: از واژه جلباب که در قرآن درباره حجاب بیان شده، رنگ تیره نیز برداشت می شود. خصوصا این که در احادیثی که از دوره نزول آیه حجاب برای ما باقی مانده، دلالت هایی بر رنگ سیاه چادرهای زنان آن عصر وجود دارد.

ثالثا: حجاب فقط با پوشیده بودن بدن محقق نمی شود. بلکه آنچه اهمیت دارد جذابیت نداشتن برای نامحرم است، که با رنگ تیره محقق می شود. چنانکه روانشناسان نیز به آن تصریح کرده اند.

برخی می گویند: با وجود روایات در کراهت لباس مشکی، چرا چادر مشکی به عنوان حجاب اسلامی معرفی شده است؟ در پاسخ می توان گفت: روایاتی که از ظاهر آنها کراهت لباس مشکی استفاده می شود، از نظر سند ضعیف اند.  از سویی «صاحب جواهر» کراهت سیاه پوشی را مختص مردان می داند.

همچنین گفته می شود: برخی مناطق دارای تابستانی گرم است، لذا پوشش تیره سخت و مشقت آور است. در پاسخ می توان گفت: ممکن است حجاب مشکی در تابستان مشقت آور باشد، اما  هر مشقتی نامطلوب نیست، لذا امام علی(ع) دنیا را خانه سختی و مشقت دانسته است. و... .

او می گوید: بر على بن الحسین(ع) مصیبتى وارد شد. اصحاب او را تعزیت داده و از صبر آن حضرت تعجّب نمودند. حضرت فرمود: «همانا ما اهل بیتى هستیم که خدا را در آنچه دوست داریم اطاعت مى کنیم و در آنچه کراهت داریم ستایش مى نماییم».

يكي از احكام جنگ در اسلام اين است كه مستحب است جنگ از ظهر به بعد شروع شود و قبل از ظهر مكروه است؛ مگر اينكه دشمن حمله كند. راز اين نكته اين است كه چون درهاي رحمت هنگام ظهر باز است. شايد خداوند قلب كفار و منافقان را هدايت كند كه به اسلام گرايش پيدا كنند و خوني ريخته نشود؛ چنانكه در روز عاشورا مبارزه و جنگ سيدالشهدا(ع) از ظهر به بعد بوده و قبل از ظهر چند مرتبه آن حضرت به ارشاد و تبليغ لشگر دشمن پرداخت.

هر چيزي در عالم داراي دو بعد جذب و دفع است حتی جمادات و گياهان. در حيوانات اين دو به صورت «شهوت» و «غضب» در مي‏ آيد؛ اما در انسان از اين رقيقتر شده به صورت «محبّت» و «عداوت» جلوه مي كند و از اين بالاتر به صورت «ارادت» و «كراهت» در مي آيد و اگر خيلي رقيق و لطيف شود، به صورت «تولي» و «تبري» جلوه مي كند كه اين از ويژگيهاي خواص اولياي حق و مؤمنان الهي است. لذا مؤمن بايد داراي تولّي باشد و به محبت و عداوتي كه در وجودش هست روح بدهد.