پاسخ اجمالی:
اولا: پوشیدن رنگ مشکی همیشه و همه جا مکروه نیست؛ چنانکه در روایات عمامه و عبا و کفش مشکی استثناء شده و در مورد مقنعه و چادر و کفش زنان هم می تواند صدق کند یا در مورد ایام عزاداری کراهت ندارد.
ثانیا: از واژه جلباب که در قرآن درباره حجاب بیان شده، رنگ تیره نیز برداشت می شود. خصوصا این که در احادیثی که از دوره نزول آیه حجاب برای ما باقی مانده، دلالت هایی بر رنگ سیاه چادرهای زنان آن عصر وجود دارد.
ثالثا: حجاب فقط با پوشیده بودن بدن محقق نمی شود. بلکه آنچه اهمیت دارد جذابیت نداشتن برای نامحرم است، که با رنگ تیره محقق می شود. چنانکه روانشناسان نیز به آن تصریح کرده اند.
پاسخ تفصیلی:
کراهت رنگ مشکی
یکی از سؤالاتی که ممکن است درباره حجاب به ذهن برسد، بحث چادر مشکی است، که از طرفی در منابع دینی از کراهت رنگ سیاه گفته می شود و از طرفی در جامعه ما تاکید می شود که حجاب و چادر مشکی بهترین حجاب است؛ اگر رنگ مشکی به خاطر آثار منفی آن مکروه است چه فرقی بین پیراهن و چادر و روسری و مقنعه مشکی وجود دارد؟!
اما از چند جهت این شبهه قابل مناقشه است:
اولا: کراهت رنگ مشکی عام نیست:
پوشیدن رنگ مشکی همیشه و در همه مصادیق لباس مکروه نیست؛ چنانکه در روایات، پوشیدن کفش و عمامه و عبای مشکی استثناء شده و در مورد مقنعه و چادر و کفش زنان هم می تواند صدق کند. در روایتی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) می خوانیم: «كَانَ رَسُولُ اللَّه يَكْرَهُ السَّوَادَ إِلَّا فِي ثَلَاثٍ الْخُفِّ وَ الْعِمَامَةِ وَ الْكِسَاءِ»(1)؛ (رسول خدا سیاه پوشی را مکروه می دانست، مگر در سه مورد: کفش، عمامه و عبا). در این روایت فرقی بین زنان و مردان وجود ندارد، بلکه به طریق اولی برای زنان هم می تواند صدق کند و می توان از این حدیث، عدم کراهت چادر مشکی را ـ که در ردیف عبا قرار می گیرد ـ استفاده کرد؛ چنانکه در لغت هم کساء به معنی پارچه ای است که بدن را می پوشاند و در آن زن یا مرد بودن کسی که این پارچه قرار است بدن او را بپوشاند شرط نشده است.(2)
استفاده از رنگ مشكي در مراسم عزاداري نیز كراهت ندارد و اگر آن مراسم عزاداری، برای معصومین باشد ثواب هم دارد. محکم ترین دلیل این مطلب، این است که خود ائمه به صورت عملی چنین کاری را تأیید کرده اند؛ مثلا امام حسن در سوگ اميرالمؤمنین على(ع) جامه سياه بر تن كرد و با همين جامه به ميان مردم آمد.(3)
مراجع تقلید نیز بر همین اساس استفاده از لباس سیاه برای عزاداری را مکروه نمی دانند؛ مثلا آیت الله مکارم شیرازی در این زمینه می فرمایند: «با توجّه به اينكه پوشيدن لباس مشكى در ايّام شهادت حضرات معصومين(عليهم السلام) نوعى تعظيم شعائر الهى محسوب مى شود كراهت ندارد و رنگ استحباب به خود مى گيرد».(4)
شاید علت این حکم تاثیر روانی لباس سیاه باشد که به نوعی این پیام را به مخاطب القا می کند که در شرایطی نیستم با شما شوخی کنم و شاد باشم. در مورد چادر نیز سیاه بودن رنگ آن می تواند همین پیام را به مخاطب منتقل کند که در شرایطی نیستم که با شما شوخی کنم یا رفتار سبکی داشته باشم؛ لذا می توان نتیجه گرفت این حکمت ها و قرائن و شواهدی که بیان شد در مورد چادر نیز صدق می کند و کراهت پوشیدن لباس سیاه را در مورد چادر برطرف می کند. ضمن اینکه چادر سیاه در حقیقت يكى از برنامه هاى تمام فِرَق مسلمين می باشد كه كم كم به يك شعار اسلامی تبديل شده و همه به آن پايبند هستند و به همين دليل است كه دشمنان اسلام از آن وحشت دارند.(5)
ثانیا: از واژه قرآنی «جلباب» رنگ تیره نیز برداشت می شود:
از واژه «جلباب» که در قرآن درباره حجاب بیان شده، رنگ تیره نیز برداشت می شود. در آيه 59 سوره احزاب می خوانیم: «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ»؛ (اى پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنين بگو: جلباب ها [روسرى هاى بلند یا چادر] خود را بر خويش فرو افكنند اين كار براى اينكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند بهتر است).
در اين كه منظور از «جلباب» چيست؟ مفسران و ارباب لغت چند معنا براى آن ذكر كرده اند:
1- ملحفه (چادر) و پارچه بزرگى كه از روسرى بلندتر است و سر و گردن و سينه ها را مى پوشاند؛
2- مقنعه و خمار (روسرى)؛
3- پيراهن گشاد.(6)
جلباب را به هر معنایی بگیریم تیره و سیاه بودن آن نیز احتمال می رود و شواهد لغوی فراوانی برای اثبات این مدعا وجود دارد که اساساً از ریشه ی لغوی «جلباب» رنگ مشکی اخذ شده است؛ زیرا جلباب در لغت از ریشه ی «جُلب» است و یکی از معانی جُلب در بسیاری از کتابهای لغوی معتبر، تیرگی و سیاهی است. مثلاً «جُلب اللیل» به معنای سیاهی شب آمده است. ابن منظور، صاحب کتاب لغت معتبر لسان العرب، پس از نقل شعری که بخشی از آن «و جُلب اللیل یطرده النهار» است، تصریح نموده که گوینده شعر از جُلب، سواد و سیاهی را اراده کرده است.(7)
همچنین در کتاب سنن ابی داود از امّ سلمه، همسر گرامی پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) قضیه ای نقل شده است که مبین تبادر ذهنی زنان عرب آن زمان از جلباب می باشد. او می گوید: «لَمَّا نَزَلَتْ «يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ» خَرَجَ نِسَاءُ الْأَنْصَارِ كَانَ عَلَى رُءُوسِهِنَّ الْغِرْبَانِ مِنْ الْأَكْسِيَةِ»(8)؛ (وقتی آیه جلباب «یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ» نازل شد، زن های انصار از خانه های شان خارج شدند، درحالی که پوشش های مشکی داشتند؛ گویی کلاغ بالای سر آن ها نشسته است).
از مجموع شواهد لغوی، تفسیری و تاریخی مذکور، به روشنی استفاده می شود که رنگ جلباب و چادر زنان عرب هنگام نزول آیه ی شریفه، مشکی بوده است؛ بنابراین، می توان گفت که چادر مشکی منشأ و ریشه ی قرآنی دارد.
ثالثا: حجاب کامل با رنگ مشکی محقق می شود:
حجاب فقط با پوشیده بودن بدن محقق نمی شود؛ بلکه آنچه اهمیت دارد جذابیت نداشتن برای نامحرم است که با رنگ تیره محقق می شود. چنان که روان شناسان نیز به آن تصریح کرده اند. از نظر اسلام، حجاب زن باید پوشاننده بدن او باشد و همچنین هنگام مواجهه با نامحرم جلب توجه ننماید. بدیهی است که رنگ مشكی در مقايسه با رنگ هاي ديگر به نحو شایسته پوشش غليظ تر و بهتری را برای زن تأمين می كند.
استفاده از حجاب مشكی، نه تنها عارضه منفي ندارد، بلكه با فلسفه حجاب، يعنی عدم تحريك و ايجاد آرامش روانی در جامعه نيز سازگار است. امروزه در روان شناسي رنگ ها، اين كه رنگ مشكی باعث تحريك و جلب توجّه نمی شود، يك واقعيّت مسلّم است. «ماکس لوشر» در كتاب روان شناسی رنگ ها درباره رنگ سياه می گوید: «رنگ سياه نمايانگر مرز مطلق است». خانمی که از حجاب مشكي استفاده مي كند با اين كار، مرز كاملی بين خود و افراد نامحرم ايجاد می نمايد. او می خواهد نشان دهد كه نامحرم حقّ ندارد به اين حريم نزديک شود، زيرا اين حريم، حريم حيا و عفّت است، نه جای بي حيايی و هوس بازی. همچنين در همين كتاب آمده است كه سياه به معناي «نه» بوده و نقطه مقابل آن «بله» يعني رنگ سفيد است. بنابراين، وقتي بانوان در مقابل نامحرم از حجاب مشكی استفاده مي كنند، در واقع مي خواهند به او «نه» بگويند؛ و در مقابل، آنهايی كه لباس سفيد و روشن می پوشند، در واقع راه نگاه ها را به سوی خود باز می گذارند.(9)
در روایات هم تاکید بسیاری بر دوری زنان از خودنمایی در مقابل نامحرم شده است و حتی درصورتی که چادر مشکی هم بپوشند، نباید تنگ و بدن نما باشد و جلب توجه کند. به عنوان مثال در روایتی از امام صادق(علیه السلام) می خوانیم: «لَا يَنْبَغِي لِلْمَرْأَةِ أَنْ تُجَمِّرَ ثَوْبَهَا إِذَا خَرَجَتْ مِنْ بَيْتِهَا»(10)؛ (برای زن سزاوار نیست که هنگام بیرون رفتن از خانه اش، لباس خود را جمع و فشرده کند). طبق این روایت حتی جمع کردن چادر و تبدیل آن به یک لباس تنگ که باعث جلب توجه دیگران شود مطلوب نیست؛ لذا به طریق اولی پوشیدن لباس های رنگی که نظر همه را جلب می کند نیز مطلوب نخواهد بود.
البته این سخت گیری فقط و فقط در برابر نامحرم است اما در مجالسی كه افراد نامحرم حضور ندارند مثل مجالس زنانه و همچنين در حضور شوهر و افراد محرم زنان مي توانند از زيورآلات و لباس های شاد و روشن استفاده نمايند و حتي در روايات به استفاده از زينت ها و زيباترين لباس ها در مقابل همسر تشويق شده اند. همچنین در نماز پوشيدن چادر و لباس سفيد و پاكيزه ترين لباسها و خوشبو كردن خود و دست كردن انگشترى عقيق، مستحب است.(11)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.