پاسخ اجمالی:
از جمله دلايل محكمى كه شبهه تحريف را از اساس باطل مىسازد «ضرورت تواتر قرآن» در مجموع و در سورهها و آيات و جملات تركيبى و كلمات و حروف و حتى در قرائت و تهجّى آن است. چنانكه در بحث قرائات این بحث مطرح است كه تنها قرائت صحيح همان قرائت مشهور و متداول مسلمانان است كه بر قرائت عاصم به روايت حفص منطبق است و به تواتر ثابت شده است.
پاسخ تفصیلی:
«ضرورت تواتر» دلیلی بر عدم تحریف قرآن کریم
از جمله دلايل محكمى كه شبهه تحريف را از اساس باطل مىسازد «ضرورت تواتر قرآن» در مجموع و در سورهها و آيات و جملات تركيبى و كلمات و حروف و حتى در قرائت و تهجّى آن است. چنانكه در بحث قرائات این بحث مطرح است كه تنها قرائت صحيح همان قرائت مشهور و متداول مسلمانان است كه بر قرائت عاصم به روايت حفص منطبق است و به تواتر ثابت شده است.
اگر چنين باشد كه ضرورتاً قرآنيت هر حرف و كلمه و لفظ قرآن از دوره رسالت و در طول قرون و در تمام طبقات ـ به تواتر ـ ثابت شده باشد، ديگر جايى براى احتمال تحريف باقى نمىماند؛ زيرا آنچه ادعا مىشود از قرآن ساقط شده، به واسطه خبر واحد به دست ما رسيده است و چنين خبرى هرچند سند آن صحيح باشد در اين باب حجت نيست. بنابراين هر خبرى كه در اينباره (كاستى قرآن) به ما رسيده باشد چون خبر واحد است مردود بوده و به گويندهاش باز گردانده مىشود.
آيتالله جمالالدين ابومنصور حسنبنيوسف ابنمطهر علامه حلى (م 726) در كتاب نهايةالاصول الى علمالاصول بههمين دليل استناد نموده است؛ آنجا که میگوید: «همگان بر اين نكته اتفاق دارند كه هرچه از قرآن به صورت تواتر براى ما نقلشده، حجت است به اين دليل كه قرآن سند نبوت و معجزه جاودانه پيامبر است؛ لذا اگر به حد تواتر نرسد نمىتوان به نبوت پيامبر قاطع بود». همچنين ایشان مىگويد: «در اينصورت نمىتوان برآنچه به نقل غيرمتواتر از پيامبر(صلی الله علیه واله وسلم) شنيدهاند، حتى بر فرض صحت نقل، توافق كرد. يك راوى اگر مدعى باشد آنچه را ياد كرده از قرآن است، سخنى به خطا رانده است اما اگر نگويد از قرآن است و معلوم نباشد كه اين خبر از پيامبر(ص) است يا ديدگاه خود راوى، خبر او حجت نيست.
ما همگى معتقديم كه بر پيامبر(ص) واجب بوده است قرآن را به صورت تواتر بر مردم القاء كند؛ زيرا قرآن معجزهاى است كه بر صداقت و راستى پيامبر(ص) دلالت دارد. پس اگر پيامبر قرآن را به حد تواتر نرسانده باشد معجزه او از هم گسسته است و به عنوان حجت و برهانى بر اثبات نبوت ايشان باقى نمىماند».(1)
ديگر اصوليان محقق مثل سيدمجاهد محمدبنعلى طباطبايى، بر همين طريق رفتهاند. طباطبايى در كتاب وسائل الاصول مىگويد: «هرآنچه از قرآن است مىبايست ـ در اصل و اجزايش ـ به تواتر ثابت شده باشد؛ زيرا عادتاً تفاصيلى نظير قرآن به تواتر نقل شده است. از طرفى، قرآن معجزه بزرگ الهى و اساس دين اسلام است؛ از اينرو انگيزههاى نقل مجموع و جزئيات آن فراوان بوده است؛ پس اگر چيزى به خبر واحد نقل شود و به حد تواتر نرسد، قطع خواهيم يافت كه بىشك از قرآن نيست».(2)
فقيه محقق مولىاحمد اردبيلى (م 993) در شرح ارشاد مىگويد: «بلكه از بعضى كتب اصول بهدست مىآيد كه تجويز قرائتى كه معلوم نيست از قرآن باشد، موجب فسق بلكه كفر است، پس آنچه را كه در قرآن بودنش ترديد داريم قطعاً از قرآن نخواهدبود». همچنين مىگويد: «پس بايد بدانيم كه آنچه به قصد قرآن خوانده مىشود قرآن است و سزاوار است هركس كه به قرآنى بودن آنچه مىخواند جازم است، از روى تواتر، به قرآنى بودن آن آگاهى پيدا كرده باشد؛ پس آگاهى يافتن بر قرآنيت قرآن اجتنابناپذير است». ایشان سپس مىافزايد: «و چون تواتر قرآن ثابت شد، ثابت مىگردد كه از اختلال محفوظ ماندهاست؛ علاوه بر اين قرآن در كتابها ضبط و تكتك حروف و حركات آن شمارش شده است؛ چنانكه روش نگارش و... نيز ضبط شدهاست. اين حقايق براى انسان ظن غالب، بلكه علم ايجاد مىكند كه قرآن دچار فزونى يا كاستى نگشته است».(3)
محقق متتبع سيدمحمدجواد عاملى پس از آنكه گفتار بزرگان را در اين زمينه نقل مىكند مىگويد: «عادت اقتضا مىكند كه تفاصيل قرآن ـ اعم از اجزاء و الفاظ و حركات و سكنات و بهجا و مناسب بودن آن ـ به تواتر ثابت شده باشد؛ زيرا انگيزههاى نقل آن بسيار بوده است. قرآن، معجزه و اصل تمامى احكام است. بنابراين مخالفت يا تشكيك هركس در اين زمينه قابل اعتنا نيست».(4)
گفتار بزرگان در اين زمينه بسيار است و ما براى پرهيز از طولانى شدن سخن، به همين مقدار اكتفا مىكنيم.(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.