پاسخ اجمالی:
پیامبران بی آنکه تعلیم ببینند، از طريق وحى علم فراوانى پيدا كرده و در سخنانشان خطا راه ندارد، اما افرادی مثل نوستراداموس در اثر آشنایی با علم نجوم و علوم غریبه تنها به بخشی از وقایع علم پیدا می کنند و خطاپذیر است؛ لذا آن را مبهم بیان کرده اند.
پیشگویی یا از طریق قرائن است یا ارتباط با شیاطین و اجنه و یا بر پایه دروغ و نیرنگ، و هرگز نمی تواند نتیجه الهامات غیبی باشد؛ لذا در روایات از آن نهی شده است.
پیشگویی غالبا برای گمراهی دیگران استفاده می شود، اما وحی از راه الهامات غیبی حاصل شده و در مسیر هدایت مردم بکار می رود.
پاسخ تفصیلی:
وحی و پیشگویی
وحي يك نوع درك و ارتباط با عالم غيب و ذات پاك خداوند است كه چون ما فاقد آن هستيم حقيقت آن را درك نمى كنيم، هرچند از طريق آثار به وجودش ايمان داريم.(1)
پیامبران از طريق وحى الهى علم و آگاهى فراوانى پيدا كرده و با اطمينان مى گفتند كه در سخنان شان هیچ خطایی نیست؛ چنانکه ابراهيم با منطق روشنى، پدرش را دعوت مى كند كه از وى تبعيت كند و قرآن در آیه 43 سوره مریم از قول او مى گويد: (اى پدر! علم و دانشى نصيب من شده كه نصيب تو نشده، به اين دليل از من پيروى كن و سخن مرا بشنو تا تو را به راه راست هدايت كنم)؛ «يا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جاءَنِي مِنَ الْعِلْمِ ما لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِراطاً سَوِيًّا».(2) در نتیجه هرگز نمی توان وحی الهی را با پیشگویی های احتمالی افرادی مثل نوستراداموس مقایسه کرد.
مهمترین تفاوت وحی نازل شده بر پیامبران با پیشگویی های افرادی مثل نوستراداموس این است که پیامبران بدون آنکه علومی مثل نجوم و جفر و رمل و سایر علوم غریبه را تعلیم ببینند و بخواهند بر اساس آنها حرفی بزنند وحی را از خداوند دریافت می کردند و هیچ خطایی هم در آن راه ندارد، اما افرادی مثل نوستراداموس در اثر آشنایی با علم نجوم و برخی علوم غریبه تنها به بخشی از وقایع علم پیدا می کنند و چون مبهم و غیر قطعی است آن را مبهم نیز بیان کرده اند.
وضعیت غیر قطعی پیشگویی ها در مقابل قطعیت اخبار انبیاء
در مقدمه كتاب پيشگويی های نوستراداموس نقل شده است كه ايشان از طريق علم نجوم به بعضي از پيشگويي ها دست يافته است. علاوه بر اين كه ايشان اين پيشگويي ها را به صورت اشعار چند پهلو سروده است كه مصاديق و معاني زيادي مي توان براي آن پيدا كرد. از اين رو وقتي مصداق آن روشن گرديد، معنا و مراد شاعر نيز روشن خواهد شد. البته پيش از آن تشخيص مراد شاعر مشكل است مگر آن كه تصريح كرده باشد و چون تشخيص مراد مشكل است براي آن شرح هاي مختلف نوشته شده و برداشت هاي مختلف است و به خاطر قطعي و واضح نبودن مراد نوسترا داموس كتاب او قابل اعتماد نيست.(3)
اما وحی نازل شده بر پیامبران خصوصا قرآن مجيد از اخبار غيبى مربوط به زمان خود و زمانهاى بعد بصورت قطعی خبر داده است از قبيل اين گفتار الهى: «لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ»؛ (تا دين او را بر همه اديان چيره گرداند) که علاوه بر اینکه بخشى از آيه 28 سوره فتح است، در دو آيه ديگر نیز عينا آمده است. و يا اين گفتار الهى در آيه 55 سوره نور: «لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ»؛ (هر آينه خليفه خواهد كردشان بر زمين) و يا اين گفتار و پيش گويى در آيه 2 سوره روم: «وَ هُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ»؛ (و آنها بعد از مغلوبيت به زودى غلبه خواهند كرد)؛ و اين اخبار بعدها همان طور كه قرآن گفته است محقق شده است و پيامبر(صلی الله علیه وآله) نه ظاهرا علم نجوم مي دانست و نه از كهانت خبرى داشت و حتى با کاهنان همنشينى هم نمي كرد.
همچنین قرآن اخبار كاملا صحيحى از گذشته هاى بسيار دور داده است كه هيچ يك از اهل كتابهاى آسمانى آنها را رد نكرده است و در اينكه پيامبر امّى بوده و كتاب نمى خوانده و خط نمى نوشته است هم اختلافى نيست، و چون برخى از كافران اظهار داشتند كه آن مطالب را كسى به پيامبر آموخته است خداوند متعال اين موضوع را در آيه 103 سوره نحل ردّ نموده و مى فرمايد: «لِسانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَ هذا لِسانٌ عَرَبِيٌّ مُبِينٌ»؛ (زبان كسى كه اين گفتار را به او نسبت مى دهند زبان غير از عربى است و حال آنكه اين زبانيست عربى روشن).(4)
نهی از تعلیم پیشگویی در روایات اهل بیت(علیهم السلام)
گفتیم که پیشگویی هایی که از طریق علم نجوم یا کهانت و امثال آن بدست می آید این است که از طریق تعلیم و آموزش می باشد و هیچ ارتباطی با غیب و الهامات غیبی ندارد و کسانی که به این روشها برای پیشگویی استفاده می کنند و آنها را قطعی اعلام می کنند غالبا از طريق نيرنگ و تقلّب، به اغفال مردم ساده انديش، دست مى زنند؛ لذا می بینیم در روایات شدیدا از تعلیم آن نهی شده است، از جمله در روایتی از امام علی(علیه السلام) می خوانیم: «أَيُّهَا النَّاسُ إِيَّاكُمْ وَ تَعَلُّمَ النُّجُومِ إِلَّا مَا يُهْتَدَى بِهِ فِي بَرٍّ أَوْ بَحْرٍ فَإِنَّهَا تَدْعُو إِلَى الْكَهَانَةِ وَ الْمُنَجِّمُ كَالْكَاهِنِ وَ الْكَاهِنُ كَالسَّاحِرِ وَ السَّاحِرُ كَالْكَافِرِ وَ الْكَافِرُ فِي النَّارِ سِيرُوا عَلَى اسْمِ اللَّه»(5)؛ (اى مردم! از فرا گرفتن علم نجوم [آنچه مربوط به پيشگويى به وسيله ستارگان است] بپرهيزيد! جز به آن مقدار كه در خشكى، يا دريا به وسيله آن هدايت حاصل مى شود، چرا كه نجوم به كهانت دعوت مى كند و منجّم همچون كاهن است و كاهن همچون ساحر و ساحر همچون كافر است و كافر در آتش دوزخ است! حال كه چنين است، به نام خدا به سوى مقصد حركت كنيد).
همچنین امام صادق(عليه السلام) به نقل از پيامبر اسلام(صلى الله عليه و آله) فرمودند: «مَنْ مَشى الى ساحِرٍ اوْ كاهِنٍ اوْ كَذّابٍ يُصَدِّقُهُ فيما يَقُولُ فَقَدْ كَفَرَ بِما انْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتابٍ»(6)؛ (كسى كه به سراغ جادوگر، يا پيشگو، يا آدمهاى دروغگويى كه از آينده خبر مى دهند، برود و گفتار آنها را تصديق كند نسبت به قرآن مجيد كفر ورزيده است).
گرچه اوضاع افلاک در زندگی انسانها تأثیر دارد، چرا كه تمام اجزاى جهان يك واحد به هم پيوسته است مثلا درباره قمر در عقرب در روایات سفارشاتی بیان شده است، اما اثبات تأثير طبيعى اوضاع افلاك در زندگى انسانها در هر مورد و بدون استثنا، نياز به دليل و برهان دارد و با خيال و پندار و استحسان نمى توان چيزى را اثبات كرد، حال اگر از طريق معصومين(عليهم السّلام) مطلبى در اين زمينه ثابت شود، به همان مقدار كه ثابت شده قابل قبول و مورد پذيرش است.(7)
اما مطالبی كه از طريق علم نجوم يا ارتباط با اجنه و حتی از طریق ریاضت گفته مي شود احتمال خطا در آن زياد است و فراوان ديده شده كه افرادي از اين قبيل مطالبي گفته اند و خلاف آن تحقق يافته است؛ بنابراين ارزش علمي ندارد.
منشأ پیشگویی های پیشگویان
همان طور که اشاره شد، ريشه ها و سرچشمه های پیشگویی هیچ ارتباطی با الهامات غیبی که از طریق ارتباط با خداوند می باشد، ندارد. ریشه هایی چون:
الف) هوش و ذكاوت كاهن: معمولًا پيشگوها آدم هاى با هوش و زرنگ و تيزبينى هستند، از قرائن و شواهد مى توانند آينده افراد را تا حدودى حدس بزنند. همانگونه كه سياستمداران كهنه كار و حرفه اى، با ملاحظه آثار و نشانه ها و حوادث و و قرائن، آينده سياسى يك كشور را حدس مى زنند، و بعضاً تحليل آنها درست در مى آيد.
ب) ارتباط با شياطين و اجنّه: برخى از كاهنها مدّعى اند كه با جنيان و شياطين ارتباط داشته، خبرها را از آنها مى گيرند. آيه شريفه «وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ»(8)؛ (و شياطين به دوستان خود مطالبى مخفيانه القا مى كنند)، نيز اين ارتباط را ممكن مى داند، همانگونه كه ارتباط با اجنّه هم از نظر عقلى امكان پذير است. امّا اينكه اينها در اين ادّعا چقدر صادقند، بحث ديگرى است.
ج) كذب و دروغ: در بسيارى از موارد نه قرائن و شواهد كمكى به پيشگوها مى كند، و نه ارتباطى با اجنّه و شياطين حاصل مى شود، بلكه پيشگويى آنها حدس و گمان بى پايه اى بيش نيست، و گذشت زمان هم كوس رسوايى آنها را به صدا در مى آورد. امّا اين افراد كه سرمايه زندگى آنها دروغ است و با اين سرمايه كسب درآمد مى كنند، پس از افشاى دروغهايشان ساكت ننشسته، بلكه به ناچار دست به توجيه دروغهاى خود مى زنند؛ مثل اينكه مى گويند: «اطّلاعات شما ناقص بوده»، و يا «طبق دستورالعملى كه داديم عمل نكرديد» و از اين قبيل توجيهات نادرست.(9)
در نتیجه پیشگویی هرگز نمی تواند نتیجه الهامات غیبی باشد و تفاوت ماهوی با آنها دارد و انگیزه کسانی که پیشگویی می کنند هم با کسانی که الهامات غیبی را از سوی خداوند دریافت می کنند، متفاوت است. پیشگویان یا برای مشهور شدن یا برای اغفال مردم و کسب درآمد یا سایر انگیزه های دنیوی دست به این کار می زنند، اما اولیای الهی الهامات غیبی را در جهت هدایت مردم بکار می گیرند.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.