پاسخ اجمالی:
فلسفه «شفاعت»، نه تشويق به گناه است، نه چراغ سبز براى معاصى، نه عامل عقب افتادگى است و نه چيزى شبيه پارتى بازى در جامعه هاى دنياي امروز؛ بلكه يك مسئله مهم تربيتى است كه از جهات گوناگون آثار مثبت و سازنده اي در بردارد. آری شفاعت باعث ايجاد اميد و مبارزه با روح يأس و از طرفی موجب ايجاد رابطه معنوى با اولياء الله مي شود.
پاسخ تفصیلی:
فلسفه «شفاعت»، كاملا روشن است. شفاعت نه تشويق به گناه است و نه چراغ سبز براى معاصى، نه عامل عقب افتادگى است و نه چيزى شبيه پارتى بازى در جامعه هاى دنياي امروز؛ بلكه يك مسئله مهم تربيتى است كه از جهات گوناگون آثار مثبت و سازنده دارد، از جمله:
الف: ايجاد اميد و مبارزه با روح يأس، بسيار مى شود كه غلبه هاى هواى نفس سبب ارتكاب گناهان مهمى مى شود و به دنبال آن، روح يأس بر كسانى كه مرتكب آن گناهان شده اند غلبه مى كند و اين يأس آنها را به آلودگى بيشتر و غوطه ور شدن در گناهان سوق مى دهد؛ زيرا آنها فكر مى كنند آب از سرشان گذشته، بنابراين چه يك قامت چه صد قامت!.
ولى اميد به شفاعت اولياء الله به آنها نويد مى دهد كه اگر همين جا متوقف شوند و خود را اصلاح كنند، ممكن است گذشته آنها از طريق شفاعت نيكان و پاكان جبران گردد، بنابراين اميد شفاعت به متوقف شدن گناه و بازگشت به سوى صلاح و تقوى كمك مى كند.
ب: ايجاد رابطه اى معنوى با اولياء الله، شفاعت منوط به وجود نوعى رابطه در ميان «شفيع» و «شفاعت شونده» است، رابطه معنوى از نظر ايمان و بعضى از صفات فاضله و انجام حسنات.
مسلماً كسى كه اميد به شفاعت دارد سعى مى كند به نوعى اين رابطه را برقرار سازد و كارى كه موجب رضاى آنهاست انجام دهد، پل هاى پشت سر را خراب نكند، پيوندهاى محبت دوستى را تا به آخر نگسلد.
مجموعه اين امور، عامل مؤثرى براى تربيت او خواهد بود و سبب مى شود كه تدريجاً از صف آلودگان درآيد يا لااقل در كنار پاره اى از آلودگى ها به اعمال نيك روى آورد و از سقوط بيشتر در دامان شيطان رهايى يابد.
ج: تحصيل شرائط شفاعت، در آيات «قرآن» شرائط مختلفى درباره شفاعت ذكر شده كه از همه مهم تر اذن و اجازه پروردگار است، مسلماً كسى كه اميد و انتظار شفاعت دارد، بايد اين اذن و اجازه را به نحوى فراهم سازد، يعنى كارى انجام دهد كه محبوب و مطلوب خدا است.
در بعضى از آيات آمده است كه در قيامت شفاعت تنها براى كسانى مفيد خواهد بود كه خداوندِ رحمان، اجازه براى شفاعت آنها داده و از گفتارشان راضى باشد.(1)
در آيه 28 سوره «انبياء» آمده است که تنها كسانى مشمول بخشودگى از طريق شفاعت مى شوند كه به مقام ارتضاء (خشنودى خدا) برسند و طبق آيه 87 سوره «مريم» داراى عهد الهى هستند و همه اين مقامات در سايه ايمان به خدا و دادگاه عدل او و اعتراف به حسنات و سيئات (نيكى اعمال نيك و بدى اعمال بد) و گواهى به صحت تمام مقرراتى كه از سوى خدا نازل شده است پيدا مى شود.
بعلاوه در بعضى از آيات آمده كه شفاعت شامل ظالمان نمى شود، به اين ترتيب اميدوارانِ شفاعت، بايد از صف ظالمان (ظلم به هر معنا كه تفسير شود) خارج گردند.
مجموعه اين جهات سبب مى شود كه اميدوارانِ شفاعت در اعمال گذشته خويش تجديد نظر كنند و نسبت به آينده تصميم هاى بهترى بگيرند، اين خود نيز يك نقطه مثبت و عامل مؤثر تربيت است.
د: توجه به سلسله شافعان، توجه به اشاراتى كه درباره شفيعان در آيات «قرآن» آمده و همچنين تصريحاتى كه در روايات اسلامى شده، دليل ديگرى بر جنبه هاى تربيتى مسئله شفاعت است:
1. در حديثى از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «اَلشُّفَعَاءُ خَمْسَةٌ: اَلْقُرْآنُ وَ الرَّحِمُ وَ الْأَمَانَةُ وَ نَبِيُّكُمْ و اَهْلُ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ»(2)؛ (شفيعان در قيامت پنج تا هستند: قرآن، صله رحم، امانت، پيغمبر شما و اهل بيت پيغمبرتان).
2. در حديث ديگرى كه در «مسند» احمد از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) آمده، مى خوانيم: «تَعَلَّمُوا الْقُرْآنَ فَإِنَّهُ شَافِعٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»(3)؛ (قرآن را فرا گيريد كه شفاعت كننده روز قيامت است).
3. همين معنا در «نهج البلاغه» در كلام مولاى متقيان اميرالمؤمنين علي(عليه السلام) آمده است: «فَاِنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّعٌ»(4)؛ (قرآن شفاعت كننده اى است كه شفاعتش پذيرفته مى شود).
4. از روايات متعددى نيز استفاده مى شود كه بهترين شفاعت كننده «توبه» است. حضرت علي(عليه السلام) مى فرمايد: «لَا شَفِيعَ اَنْجَحُ مِنَ التَّوْبَةِ»(5)؛ (شفاعت كننده اى موفق تر از توبه نيست).
5. در بعضى از احاديث نيز تصريح به شفاعت انبياء، اوصياء، مؤمنين و ملائكه شده است، مانند حديثى از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) كه مى فرمايد: «اَلشَّفَاعَةُ لِلْأَنْبِيَاءِ وَ الْأُوْصِيَاءِ وَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمَلَائِكَةِ وَ فِي الْمُؤْمِنِينَ مَنْ يَشْفَعُ مِثْلَ رَبِيعَةَ وَ مُضَرَ! وَ اَقَلُّ الْمُؤْمِنِينَ شَفَاعَةً مَنْ يَشْفَعُ ثَلَاثِينَ اِنْسَاناً!»(6)؛ (شفاعت براى انبياء، اوصياء، مؤمنين و فرشتگان است و در ميان مؤمنين، كسانى هستند كه به اندازه قبيله «ربيعه» و «مُضَر» را شفاعت مى كنند! و كمترين شفاعت مؤمن آن است كه درباره سى نفر شفاعت كند!).
6. در حديث ديگرى از امام صادق(عليه السلام) آمده، كه روز قيامت خداوند، «عالم» و «عابد» را مبعوث مى كند، هنگامى كه در برابر دادگاه عدل الهى قرار گيرند «قِيلَ لِلْعَابِدِ اَنْطَلِقْ اِلَى الْجَنَّةِ وَ قِيلَ لِلْعَالِمِ قِفْ تَشْفَعُ لِلنَّاسِ بِحُسْنِ تَأدِيبِكَ لَهُمْ»(7)؛ (به عابد گفته مى شود: حركت كن به سوى بهشت و به عالم گفته مى شود: بايست و براى مردم شفاعت كن به خاطر تربيت خوبت نسبت به آنها!).
ضمناً اين تعبيرات مخصوصاً تعبيرى كه در روايت اخير آمده به خوبى نشان مى دهد كه شفاعت مولود نوعى پيوند معنوى با نيكان، پاكان، مؤمنان و دانشمندان است.
7. درباره شهيدان نيز از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نقل شده كه فرمود: «وَ يَشْفَعُ الرَّجُلُ مِنْهُمْ فِي سَبْعِينَ اَلْفاً مِنْ اَهْلِ بَيْتِهِ وَ جِيرَانِهِ»(8)؛ (يك نفر از آنها درباره هفتاد هزار نفر از خانواده و همسايگان [و غير آنها] شفاعت مى كند!).
8. حتى از رواياتى استفاده مى شود كه (شفيع انسان، عمل به حقّ و لزوم راستگويي است)؛ «شَافِعُ الْخَلْقِ: اَلْعَمَلُ بِالْحَقِّ وَ لُزُومُ الصِّدْقِ».(9)
كوتاه سخن اينكه از مجموع اين روايات و روايات فراوان ديگرى كه در منابع اسلامى وارد شده يك نتيجه روشن گرفته مى شود كه شفاعت از مهمترين مسائل تربيتى در اسلام است كه ارزش هاى والاى اسلامى را با توجه به نوع شفاعت كنندگان نشان مى دهد و همه مسلمانان را به سوى اين ارزشها و صفات شفاعت كنندگان و ايجاد رابطه با آنها ترغيب و تشويق مى نمايد و هرگونه تفسير نادرست و تحريف باطل را از مسئله شفاعت مى زدايد.(10)،(11)
گردآوري از كتاب: پيام قرآن، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دار الكتب الاسلامية، تهران، 1386 شمسی، چاپ: نهم، ج 6، ص 523.
مطالعه کتاب: http://mk6.ir/LqWdW
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.