پاسخ اجمالی:
ذنب در لغت به معنای تبعات و دنباله های یک کار است و از آنجا که دعوت پیامبر اسلام(ص) به سوی حق تبعاتی برای او داشت، خداوند می فرماید به واسطه فتحی که در صلح حدیبیه برای مسلمانان پدید آمد، خداوند همه این تبعات و دیگر تبعات را هم چون اتهامات گناه آمیزی که مشرکان به آن حضرت زده بودند را زائل و پاک کرد. پس چنین رفتارهایی در نگاه مشرکان گناه بوده نه اینکه واقعا این گونه باشد. درباره موسی(ع) نیز همین مفهوم جاری است یعنی او نگران نگاه فرعونیان در گناه دانستن عمل قبلی اش بود.
پاسخ تفصیلی:
خداوند متعال در آیات 1 و 2 سوره فتح می فرماید: «إِنَّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبيناً* لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ وَ يُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَ يَهْدِيَكَ صِراطاً مُسْتَقيماً»؛ (ما براى تو پيروزى آشكارى فراهم ساختيم!* تا خداوند گناهان گذشته و آينده اى را كه به تو نسبت مى دادند ببخشد [و حقّانيت تو را ثابت نموده] و نعمتش را بر تو تمام كند و به راه راست هدايتت فرمايد و پيروزى شكست ناپذيرى نصيب تو كند). درباره اینکه منظور از اين «فتح» كدام فتح است، اگرچه برخی آن را مربوط به حوادثی چون «فتح مکه» یا «فتح خیبر» و غیر آن دانسته اند اما اكثر مفسران آن را اشاره به پيروزى عظيمى مى دانند كه از «صلح حديبيه» نصيب مسلمانان شد.(1)
در پاسخ این سؤال که منظور از «ذنب» نسبت داده شده به پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) چیست و آیا موجب نقض مفهوم کلی عصمت انبیاء می گردد یا نه؟ باید رابطه «صلح حديبيه» را با مساله «آمرزش گناه» (یعنی مفاد این بخش از آیه که «لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ») پيدا كنيم.
با دقت در حوادث و رويدادهاى تاريخى به اين نتيجه مى رسيم که وقتی مكتبى راستين ظاهر مى شود و رشد می کند، وفاداران به سنن خرافى كه موجوديت خود را در خطر مى بينند هر گونه تهمت و نسبت ناروا به آن مى بندند و گناهان مختلف براى او مى شمرند و در انتظارند ببينند سرانجام كارش به كجا مى رسد؟ اگر اين مكتب در مسير پيشرفت خود شکست بخورد دستاويزى محكم براى اثبات نسبت هاى ناروا به دست مخالفان مى افتد و فرياد مى كشند: «نگفتيم چنين است، نگفتيم چنان است؟» اما هنگامى كه به پيروزى نائل گردد و برنامه هاى خود را از بوته آزمايش موفق بيرون آورد تمام نسبت هاى ناروا نقش بر آب مى شود و تمام «نگفتيم ها» به افسوس و ندامت مبدل مى گردد و جاى خود را به «ندانستيم ها» مى دهد!
مخصوصا در مورد پيامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) اين نسبت هاى ناروا و گناهانی که از سوی مشرکان به ایشان نسبت داده می شد بسيار فراوان بود. او را جنگ طلب، آتش افروز، بى اعتنا به سنت هاى راستين، غير قابل تفاهم و صفاتی مانند آن مى شمردند. امام رضا(علیه السلام) در این باره می فرماید: «لَمْ يَكُنْ أَحَدٌ عِنْدَ مُشْرِكِي أَهْلِ مَكَّةَ أَعْظَمَ ذَنْباً مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص لِأَنَّهُمْ كَانُوا يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ثَلَاثَمِائَةٍ وَ سِتِّينَ صَنَماً فَلَمَّا جَاءَهُمْ ص بِالدَّعْوَةِ إِلَى كَلِمَةِ الْإِخْلَاصِ كَبُرَ ذَلِكَ عَلَيْهِمْ»(2)؛ (در نظر مشركان عرب، هيچ كس گناه كارتر از رسول خدا و گناهش عظيم تر از او نبود براى اينكه آنها 360 بت داشتند و پيامبر(صلى الله عليه وآله) همه آنها را از خدايى انداخت و مردم را به توحيد و اخلاص فرا خواند. اين در نظر آنها بسيار سنگين و عظيم بود).
اما صلح حديبيه به خوبى نشان داد كه آیين آن حضرت بر خلاف آنچه دشمنان مى پندارند آیينی پيشرو و الهى است و پايان گر ظلم و ستم و جنگ و خونريزى. او به خانه خدا احترام مى گذارد، هرگز بى دليل به قوم و جمعيتى حمله نمى كند، اهل منطق و حساب است، پيروانش به او عشق مى ورزند، همه انسان ها را به سوى خدا دعوت مى كند و اگر دشمنانش جنگ را بر او تحميل نكنند او طالب صلح و آرامش است. به اين ترتيب فتح پدید آمده از صلح حديبيه تمام گناهانى كه قبل و بعد از هجرت يا تمام گناهانى كه قبل از اين ماجرا و حتى در آينده ممكن بود به او نسبت دهند همه را شست و زائل کرد.
نتيجه اينكه اين گناهان، واقعى نبودند بلكه گناهانى بود پندارى و در افكار مردم و در باور آنها چنان كه در آيه 14 سوره شعراء و در داستان موسی(علیه السلام) مى خوانيم كه آن حضرت به پيشگاه خدا عرضه داشت: «وَ لَهُمْ عَلَيَّ ذَنْبٌ فَأَخافُ أَنْ يَقْتُلُونِ»؛ (فرعونيان بر من گناهى دارند كه مى ترسم به جرم آن گناه مرا بكشند). این در حالى است كه گناه او چيزى جز يارى فرد مظلومى از بنى اسرائيل و كوبيدن ستمگرى از فرعونيان نبود. بديهى است اين نه تنها گناه نبود بلكه حمايت از مظلوم بود ولى از دريچه چشم فرعونيان گناه محسوب مى شد.
چنین برداشت و تفسیری از این آیات ارتباط مستقیمی با معنای لغوی «ذنب» دارد. این واژه در لغت به معنى آثار شوم و تبعات و دنباله های یک كار است.(3) با توجه به این معنا در باره آیات سوره فتح نیز می گوییم ظهور اسلام در آغاز زندگى مشركان را به هم ريخت ولى پيروزی هاى بعد سبب شد كه آن تبعات به دست فراموشى سپرده شود. اگر رابطه آمرزش اين گناهان (تبعات ظهور اسلام به عنوان یک مکتب) را با مساله صلح حديبيه در نظر بگيريم مطلب كاملا روشن است. رابطه اى كه از «لام» عبارت «لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ» استفاده مى شود و كليد رمز براى گشودن معناى آيه است.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.