پاسخ اجمالی:
ممكن است گفته شود انسان در حال تنگدستى چگونه می تواند انفاق كند؟ پاسخ اين است كه اولًا افراد تنگدست به مقدار توانايى می توانند در راه كمك به ديگران انفاق كنند و ثانياً انفاق منحصر به مال و ثروت نيست؛ بلكه هر گونه موهبت خدادادى را شامل می شود خواه مال و ثروت باشد يا علم و دانش يا مواهب ديگر. به اين ترتيب، خداوند می خواهد روح گذشت و فداكارى و سخاوت را حتّى در نفوس مستمندان جاى دهد تا از رذائل اخلاقىِ فراوانى كه از «بخل» سرچشمه می گيرد بركنار بمانند.
پاسخ تفصیلی:
انفاق، عفو و فرو بردن خشم، سه عامل مهمّ سعادت انسان می باشد. لذا خداوند در آيه 134 سوره آل عمران می فرماید: «اَلَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّآءِ وَ الضَّرَّآءِ وَ الْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَ الْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ»؛ ([همان] کسانى که در توانگرى و تنگدستى، انفاق مى کنند؛ و خشم خود را فرو مى برند؛ و از [خطاى] مردم درمى گذرند؛ و خدا نیکوکاران را دوست دارد). در واقع قرآن در آيه قبلی، يعني آيه 133 سوره آل عمران، به پرهيزكاران وعده بهشت جاويدان داده، و در اين آيه، به معرفي پرهيزكاران مى پردازد و چند صفت از اوصاف والاى انسانى آنها را بر می شمارد که عبارتند از:
آنها در همه حال انفاق مى كنند چه موقعى كه در راحتى و وسعتند و چه زمانى كه در پريشانى و محروميتند: «الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّآءِ وَ الضَّرَّآءِ» آنها با اين عمل ثابت مى كنند كه روح كمك به ديگران و نيكوكارى در جان آنها نفوذ كرده است و به همين دليل، تحت هر شرايطى اقدام به اين كار مى كنند. روشن است كه انفاق در حال وسعت به تنهايى نشانه نفوذ كامل صفت عالى سخاوت در اعماق روح انسان نيست؛ امّا آنها كه در همه حال اقدام به كمك و بخشش مى كنند نشان مى دهند كه اين صفت در آنها ريشه دار است.
ممكن است گفته شود انسان در حال تنگدستى چگونه مى تواند انفاق كند؟ پاسخ اين سؤال روشن است؛ زيرا اولاً افراد تنگدست نيز به مقدار توانايى مى توانند در راه كمك به ديگران انفاق كنند و ثانياً انفاق منحصر به مال و ثروت نيست؛ بلكه هر گونه موهبت خدادادى را شامل مى شود خواه مال و ثروت باشد يا علم و دانش يا مواهب ديگر. و به اين ترتيب، خداوند مى خواهد روح گذشت و فداكارى و سخاوت را حتّى در نفوس مستمندان جاى دهد تا از رذائل اخلاقىِ فراوانى كه از «بُخل» سرچشمه مىگيرد بركنار بمانند.
آنها كه انفاقهاى كوچك را در راه خدا ناچيز مى انگارند براى اين است كه هر يك از آنها را جداگانه مورد مطالعه قرار مى دهند، وگرنه اگر همين كمك هاى كوچك را در كنار هم قرار دهيم و مثلاً اهل يك مملكت اعم از فقير و غنى هر كدام مبلغ ناچيزى براى كمك به مستمندان انفاق كنند و براى پيشبرد اهداف اجتماعى مصرف نمايند، مى توانند كارهاى بزرگى بوسيله آن انجام دهند؛ علاوه بر اين، اثر معنوى و اخلاقىِ انفاق، بستگى به حجم انفاق و زيادى آن ندارد و در هر حال عايد انفاق كننده مى شود. جالب اين كه، در اين آیه به نخستين صفت برجسته پرهيزكاران؛ يعني انفاق می پردازد؛ زيرا اين آيات نقطه مقابل صفاتى است كه در آيات قبل درباره رباخواران و استثمارگران ذكر شده را بيان مى كند؛ به علاوه گذشتن از مال و ثروت، آن هم در حال خوشى و تنگدستى روشن ترين نشانه مقام تقواست.
سپس به اهمّيّت فرو بردن خشم و عفو و گذشت اشاره كرده و مى فرمايد: «وَ الْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَ الْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ». و از آنجا كه همه اين امور در مفهوم نيكوكارى و احسان جمع است در پايان آيه مى فرمايد: «وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ»؛ (خدا نيكوكاران را دوست دارد). و چه افتخارى بالاتر از اين كه خدا انسان را دوست دارد.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.