پاسخ اجمالی:
از نشانه هاى نزديكى «قيامت»، خاموشى خورشيد و كدورت و تيرگى ستارگان است. طبق گواهى «قرآن» در پايان جهان پر فروغ ترين مبدأ نور در منظومه شمسى خاموش مى شود و ستارگان ديگر نيز به همين سرنوشت گرفتار مى گردند. اين مسائل در پايان دنيا شدت مى گيرد و طىّ يك سلسله حوادث زنجيره اىِ ناگهانى، اين نظام فرو مى ريزد و عمرش به پايان مى رسد.
پاسخ تفصیلی:
یکی از نشانه هاى نزديكى «قيامت»، «خاموشى چشمه خورشيد و كدورت و تيرگى ستارگان» است، چنانكه «قرآن» مى فرمايد: (در آن هنگام كه طومار خورشيد در هم پيچيده شود * و ستارگان تاريك گردد!)؛ «اِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ * وَ اِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ».
«كوّرت» از ماده «تكوير» در اصل به معناى پيچيدن و جمع و جور كردن چيزى است، مانند پيچيدن عمامه بر سر، اين واژه به معناى تاريك شدن يا افكندن نيز آمده است و ظاهراً اين دو معنا در مورد خورشيد لازم و ملزوم يكديگر است، به اين ترتيب كه خورشيد تدريجاً لاغر و جمع و جور مى شود و رو به تاريكى و بى فروغى مى گذارد.
«اِنْكَدَرَتْ» از مادّه «انكدار» به معناى تيرگى و تاريكى يا سقوط و پراكندگى است و ظاهراً هر دو معنا در مورد ستارگان لازم و ملزوم يكديگر است.
آرى طبق گواهى «قرآن» در پايان جهان، پر فروغ ترين مبدأ نور در منظومه شمسى ما كه مايه روشنايى تمام سيّارات است خاموش و جمع مى شود و ستارگان ديگر نيز به همين سرنوشت گرفتار مى گردند.
فخر رازى در يكى از عبارات خود مى گويد كه: «بعضى «كُوِّرَتْ» را از ريشه «كور»! به معناى نابينا دانسته اند که آن هم به معنای خاموشی است».(1)
دانشمندان امروز معتقدند انرژى خورشيد كه در فضا پخش مى شود از احتراق هسته اى به دست مى آيد كه سوخت آن هيدروژن و خاكسترش هليوم است.(2)
و نيز به همين دليل در هر شبانه روز سيصد و پنجاه هزار ميليون تُن! از وزن اين كره كاسته مى شود و همين امر سبب مى گردد كه تدريجاً لاغر و كم نور شود و اين همان جمع شدن و كم نور شدن؛ يعنى دو مفهومى است كه در مادّه «تكوير» طبق گفته ارباب لغت وجود دارد، هرچند در شرائط فعلى به خاطر عظمت اين كره، كاسته شدن اين مقدار تأثير فورى در وضع آن ندارد.
البتّه اگر سرعت كاهش به مقياس كنونى باشد ممكن است تحقق اين موضوع ميليون ها يا ميليارد ها سال به طول بيانجامد؛ ولى هيچ كس از شرايط آينده كيهانى با خبر نيست، ممكن است شرايطى به وجود آيد كه اين كاهش جرم و نور شتاب گيرد و در مدّتى كوتاه اين مبدأ عظيم و جوشانِ نور و حرارت به كلى از فعّاليت ساقط گردد. همين معنا در مورد ساير كرات آسمانى نيز صادق است.
نظام موجود كواكب نيز در هم مى ريزد، گويى تعادل جاذبه و دافعه كه ارتباط با «جرم ها» و «سرعت حركت» آنها دارد به هم مى خورد و شايد اين همان چيزى است كه در «قرآن مجيد» در جايى ديگر به آن اشاره كرده، مى فرمايد: «وَ اِذَا الْكَوَاكِبُ انْتَثَرَتْ»(3)؛ (آن زمان ستارگان پراكنده شوند و فرو ريزند).
در سوره «قيامت» نيز مى خوانيم: (در آن هنگام كه چشم ها در شدّت وحشت به گردش درمى آيند * و ماه بى نور مى گردد * و خورشيد و ماه يكجا جمع مى شوند * و انسان مى گويد راه فرار كجاست؟!)؛ «فَاِذا بَرِقَ الْبَصَرُ * وَ خَسَفَ الْقَمَرُ * وَ جُمِعَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ * يَقُولُ الْإِنسانُ اَيْنَ الْمَفَرُّ».(4)
جمع شدن خورشيد و ماه ممكن است از اين جهت باشد كه با از بين رفتن تعادل «جاذبه» و «دافعه» كره ماه به مركز اصلى يعنى خورشيد جذب خواهد شد. اين سخن را با اشاره به آيه ديگرى از «قرآن» در اين رابطه پايان مى دهيم، مى فرمايد: «فَاِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ»(5)؛ (هنگامى كه ستارگان محو و تاريك شوند). اين تعبير نيز هماهنگ با آيات فوق و از لوازم آنهاست.
مجدّداً يادآور مى شويم كه اين مسائل هم اكنون در جهان هستى در جريان است؛ ولى به صورت تدريجى، اما در پايان دنيا شدت مى گيرد و طىّ يك سلسله حوادث زنجيره اى تند و ناگهانى اين نظام فرو مى ريزد و به فرمان خدا به عُمر اين جهان پايان داده مى شود.(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.